eitaa logo
خوبان
656 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
11.5هزار ویدیو
34 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طعنه شهید فریدون عباسی به تیم مذاکره‌کننده و گاف 📌این قهرمانان دیپلماسی، با حضرت آقا هماهنگ بودند؟!
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نود درصد سوریه سقوط کرد... 👁ببینید نوع برخورد وحوش داعشی با نوامیس مردم در سوریه... 🍃🌷قدر نیروهای غیور مسلح مان را بدانیم و برایشان دعا کنیم 🥀🤍که شبانه روز برای حفظ امنیت نوامیس مان در حال جنگیدن و دفاع هستند 🍃🌷خدایا به عزتت مرزهای مسلمانان را حفظ کن. 🥀🤍و به نیرویت نگهبانان مرزها را قوت ببخش!
4.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آشنایی دنیا بویژه ترامپ ونتانیاهو بامردم ایران 🍃🌷دنیا هنوز مردم ایران رو نشناخته، ما بهترین مردم دنیا رو داریم 🥀🤍با اتحادمون چشم همه بدخواه های داخلی و خارجی رو درمیاریم 🍃🌷دم همه مردم خوب و قدر شناسمون گرررممم 🥀🤍قدر نیروهای غیور مسلح مان را بدانیم و برایشان دعا کنیم 🍃🌷که شبانه روز برای حفظ امنیت نوامیس مان در حال جنگیدن و دفاع هستند
⁉️عضویت در کانال‌هاو گروه‌های مجازی که به شایعه‌پراکنی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی می‌پردازند یا محتوای غیردینی و غیراخلاقی دارند 🔺و خود این عضویت فارغ از تأثیرپذیری در این کانال‌ها، ممکن است موجب تشویق و تقویت گردادنندگان این کانال شود، از نظر شرعی چه حکمی دارد؟ ✅ همه مراجع عظام تقلید: اگر موجب ترویج و تقویت آن‌ها می‌شود، جایز نیست. 📚منابع: استفتائات مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی 📚
🔘 ⁉️قهر و قطع ارتباط با اطرافيانمون چه حکمی داره؟ واقعاً باعث قبول‌نشدن نماز و روزه می‌شه؟ ✅ نماز و روزه صحیحه و با این کار باطل نمی‌شه، اما قطع رحم حرامه و گناه داره. ⛔️ قطع رحم یعنی قطع ارتباط با کسایی که با ما در رحم شریک هستن. ✅ مثلاً من و داداش عباس و آبجی‌ها (مرضیه و فاطمه و نرگس)، همه از یک رحم (رحم مادرمون) به‌دنیا اومدیم، پس صله رحم بینمون واجبه. ✅حتی من، عموم، عمه، خاله، دایی و بچه‌هاشون هم از یک رحم هستیم؛ چون همه از رحم مادربزرگمون به‌دنیا اومدیم. اگرچه بعضی بدون واسطه هستن و بعضی با واسطه. ✅ البته بگم صله رحم به رفت‌وآمد نیست و با احوالپرسی، فرستادن پیام از طریق تلفن یا نامه هم کارمون حل می‌شه. 📚رهبری، استفتای ۲z۹۷z۲y؛ مکارم، استفتای 140210260095؛ نوری، استفتای پیامکی؛ شبیری، استفتاء 118493. 📚
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰احڪـ🔎ــام محــــ🏴ـــــــــرّم ⁉️نذر زن و روضه‌گرفتن بدون اجازه شوهر، جایز است؟ ⁉️نذر پدر و مادری که از دنیا رفته‌اند چگونه است؟
🌷مروری بر زندگی سردار سرلشکر پاسدار شهید امیرعلی حاجی‌زاده!
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید امیرعلی حاجی‌زاده رضوان الله علیه: 🍃🌷رهبر انقلاب به ما گفتند «دقت موشک‌ها را در اولویت قرار بدهید» 🥀🤍از سال‌های گذشته رهبر انقلاب روی دقت موشک‌ها تأکید داشته‌اند 🍃🌷و حالا ما در طراز جهانی هستیم و چیزی کم نداریم؛ در بعضی از حوزه‌ها هم جلوتریم 🥀🤍که این ابتکار ایرانی و کار ایرانی است؛ یعنی جنبهٔ اختراعی دارد.
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید امیرعلی حاجی‌زاده رضوان الله علیه: ⭕️اگر به‌جای ساخت موشک به‌دنبال ساخت هواپیما می‌رفتیم ۵۰ سال از دنیا عقب می‌ماندیم 🍃🌷در بعضی مواقع تصمیماتی که رهبر انقلاب می‌گیرند و ورودی که می‌کنند، 🥀🤍شاید مسیر تاریخ نظامی ما را تغییر می‌دهد. ریل‌گذاری‌ای که می‌کنند خیلی تأثیرگذار است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌷 📚پیشانی و بوسه (جلد ۶، شمع صراط) 📘 ✍️ به روایت همسر شهید 9️⃣ 🕊🌷... ساک و لباسش را به من داد تا آنها را بشویم وقتی درب آن را باز کردم دیدم یک دست لباس عراقی است. رو به آقا مرتضی کردم و با یک لحن تند گفتم: چرا این لباس های عراقی را به تن می کنی؟ ببین تا به حال دو مرتبه مجروح شده ای در حالی که هر دو بار این لباس به تن داشتی آقا مرتضی این لباسا نجس است خواهش می کنم دیگر این را نپوشید من دیگر طاقت ندارم آن را بشویم. الان پاره اش می کنم. 🥀🤍هر چه کردم که آن لباس را پاره کنم جلویم را گرفت و به من گفت: من با این لباس در جبهه خیلی موثرتر هستم از شما می خواهم که روی این تصمیمتان تجدید نظر کنید دیگر طاقت نیاوردم که روی حرف خودم بایستم, لذا لباس را برداشتم و داخل تشت آب انداختم تا مقداری خیس بخورد. 🕊🌷پس از گذشت ساعتی مشغول شستن آن البسه پر از خون شدم. آقا مرتضی به نزد من آمد پهلویم نشست و همان طور که مشغول شستن آنها بودم, عکسی آورد و به من نشان داد که در آن سوار یک جیپ بود که بقول خودش از عراقی ها به غنیمت گرفته بود‌ 🥀🤍ادامه صحبتش این بود که من با همین لباس چندین بار به داخل عراقی ها رفته ام و با آنها نان و ماست خورده ام و مرا نشناخته اند. این جیپ هم که می بینی با بچه ها سوار آن می شویم و در منطقه گشت می زنیم مال عراقی هاست پس از اینکه لباس ها را شستم آقا مرتضی نگاهی به آنها انداخت و پس از کمی تامل رایش برگشت که دیگر آنها را نبپوشد چرا که اکثر جاهایش سوراخ شده بود آن لباس را به برادرش داد تا در کار بنایی آن را بپوشد. 🔻🔻🔻
🕊🌷یکی دو روز از این ماجرا گذشت،یک شب که داخل اطاق نشسته بودیم. متوجه شدم خیلی به من خیره شده, علت را از او پرسیدم. آهی از نهاد دل بیرون کشید و گفت: ای کاش شبی که من به منزل شما آمدم به من جواب مثبت نمی دادی و حاضر نمی شدی که با من کنی! 🥀🤍نگذاشتم حرفش را ادامه دهد و سریع وسط حرف هایش پریدم و به ایشان گفتم انتخاب من بوده و هرگز هم از این وضعیت پشیمان نیستم و هر لحظه خدا را می کنم که با یک فرد وارسته ای همچون شما ازدواج کردم. 🕊🌷بعد از اتمام صحبت هایم رو به من کرد و گفت: امیدوارم که مرا حلال کنید، من تا به حال همسر خوبی برای شما نبودم و می دانم که در نبود من همه سختی ها را تحمل می کنی، ولی آرزوی هر زن و شوهری است که در طول زندگیشان در کنار یکدیگر باشند و زندگی آرام و خوبی را برای یکدیگر درست کنند، 🥀🤍ولی چکار می شود کرد، تقدیر ما هم اینطور است و ما مسلمانیم و موظفیم که هر موقع مسئله ای برای اسلام پیش می آید باید از همه چیز خودمان بگذریم و به این دین مقدس خدمت کنیم، خواهش می کنم که شما هم بخاطر اسلام این مشکل را تحمل کنید. من که از حرفهای آقا مرتضی سر در نمی آوردم، فقط یکپارچه گوش شده بودم و سعی می کردم از اعماق وجودم حرف هایش را بشنوم و درک کنم. 🕊🌷حدود یک سال از ازدواجمان می گذشت و هر ماه سابقه نداشت که خبر ایشان زبان به زبان نشود. من که از بس ناراحت می شدم و گریه می کردم و مرتب تصویر شهادت و تدفین آقا مرتضی بسان پرده سینما در جلوی چشمانم نقش می بست. 🥀🤍هر وقت که نامه یا پیغام معتبری از زنده بودنش, یا اینکه خودش می آمد من خیلی خوشحال می شدم. هر وقتی او با مریضی من رو برو می شد می گفت: خدایا من کاری برای شما نکردم خودت حق اینها را برمن کن!بعد رو به من می کرد و می گفت: 🕊🌷تو چرا خودت را اینقدر زجر می دهی، اصلا ناراحت نباش من هر کجا که باشم فکر خودم و شما هستم مرگ هم که دست خداست وقتی خواست بیاید کاری از دست من و شما بر نمی آید. 🥀🤍می گفتم:آقا مرتضی من که دست خودم نیست، بالاخره من هم انسانم و عاطفه دارم. حق دارم که برای مونسم دل بسوزانم و به فکر شما باشم. چطور از من توقع دارید که اصلا به شما فکر نکنم. 🕊🌷حقیقتا چند روزی که ایشان در مرخصی و نزد ما بود من حالم خوب بود, ولی همینکه به منطقه می رفتند دوباره همان حالات روحی به سراغم می آمد و ممکن نبود که مریض نشوم. لذا زمانی که ایشان با این وضعیت من روبرو شد تصمیم گرفت که مرا به اهواز ببرد... ⬅️ ادامه دارد...