📗کتاب «سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند 15🔽
⚪️فصل دوم
🌹«سردشت با زینالدین، بدر با جعفری»
⚪️قسمت پانزدهم
🌹دستهها را یکی پس از دیگری تا نزدیکی مقری بردم که قرار بود بر روی آن عملیات انجام شود. میخواستم با زدن پل خندق، یک گام بلندتر بردارم. حجم نیروی زیادی اطراف پل بود، منصرف شدم.
⚪️فرماندهان دسته توجیه شدند که با اولین شلیک موشک آرپیجی به سمت مقرها یورش ببرند. قرار گذاشته بودیم، ابتدا اجرای آتش از دور باشد و در مرحله بعد برای پرتاب نارنجک به مقرها نزدیک شوند. فرماندهان دستهها هر کدام توان فرماندهی گروهان را داشتند. خیلی زود، آن چه ازشان خواسته بودم را متوجه شدند.
🌹رفتم سراغ مقری که دوتا کامیون ایفای پر از مهمات، جلوی در ورودی آن بود. دژبان ورود و خروج را کنترل میکرد. مقدار زیادی تجهیزات آن جا بود. داخل مقر پر از تانک بود و زیر تانکها نیرو خوابیده بود. اولین موشک آرپی جی را به سمت کامیون پر از مهمات نشانه رفتم خیلی زود جهنمی که قولش را داده بودم، درست شد.
⚪️دستهها یکی پس از دیگری ابتدا با آر پی جی و بعد با نارنجک، مقرها را به آتش کشیدند. تنها راهی که برای نیروهای در حال فرار دشمن باقی مانده بود، رفتن به سمت پل خندق بود؛ یعنی از همان راهی که آمده بودند، باید بر میگشتند. خیلی زود مقرها به تصرف ما درآمد و به سرعت منطقه را ترک کردیم.
🌹از پشت به مقرهای دشمن زده بودیم. در مقابل منطقهی عملیاتی لشکر ۷ ولیعصر قرار گرفته بودیم. ممکن بود زیر آتش آن ها قرار بگیریم. در حالی منطقه را ترک کردیم که حتی یک فشنگ هم برای ما نمانده بود. سرانجام با یک مجروح به عقب برگشتیم.
⚪️ انجام عملیات انهدام تجهیزات باعث شد تعداد زیادی تانک و نفربر منهدم شود و توانستیم دو روز پاتک دشمن را به عقب بیندازیم. به دلیل اهمیتی که منطقه برای دشمن داشت، آن ها تمام توان خود را گذاشته بودند تا مواضعی را که از دست داده بودند، پس بگیرند و میخواستند با سرعت قابل توجهی ضربهای را که خورده بودند جبران کنند.
🌹روز ششم در ارتباط بی سیم اختلال ایجاد شده بود. فرماندهی لشکر از من خواست بروم و خبری از خط برایش ببرم. سوار موتور بودم، به سمت خط پدافند میرفتم. هر چه جلوتر میرفتم حجم آتش سنگینتر میشد. گلولههای مستقیم تانک به توپ و انواع خمپاره اضافه میشد، هرچه به خط مقدم نزدیکتر میشدم، حجم گلوله هایی که اطرافم به زمین میخورد بیشتر میشد.
⚪️تمام سلاحهایی که دشمن با آن عقبه را زیر آتش میگرفت. در زمان انجام پاتک روی خط مقدم متمرکز میکرد؛ از توپ فرانسوی گرفته تا فشنگ کلاش روسی، از خمپاره ۶۰ میلیمتری گرفته تا خمپاره ۱۲۰ میلیمتری و گلوله مستقیم تانک. آن قدر حجم آتش زیاد بود که زمین را شخم میزدند.
🌹 نزدیک خط شدم، یک خودروی تویوتا وانت سرعت گرفته، گردوخاک میکرد و به سمت عقب میآمد. اطرافش گلوله میخورد. تکه خاکریزی کنار جاده بود. رفت کنارش ایستاد. رفتم به سمت شان برای گرفتن اطلاعات. جواد فخار از ماشین پائین آمد. غرق خون بود. در نظر اول، جایی از بدنش به نظر نمیرسید که زخم برنداشته باشد. راننده اصرار میکرد او را به عقب ببرد و میگفت:« آقای کلهری گفتن ببرمشون عقب.»
فخار میگفت:«مصطفی تنهاست، باید برگردم خط.»
⚪️ رفتم جلو، آروم و قرار نداشت. دستانش پشت سر هم بالا و پایین میرفت. دستش را گرفتم. میخواستم آرامش کنم. گفتم. منم محمود پاک نژاد داد میزدم و اشاره به راننده میکردم که : « این بنده خدا میگه خود آقا مصطفی گفته بری عقب. برو»
🌹 موج انفجار باعث شده بود پردههای گوشش آسیب ببیند. با تمام وجود داد و فریاد میکرد و میگفت:« بچه ها دارن اون جلو قتل عام میشن. کجا برم عقب؟ مصطفی تنهاست. خودش آرپیجی دست گرفته، میدونی یعنی چی؟»
⚪️ راننده اصرار میکرد و من تلاش میکردم که سوار ماشین شود، اما بیفایده بود. در همین اثنا یک راننده خودی با کامیون ایفایی که غنیمت گرفته بود، با سرعت بالا از خط به عقب برمیگشت. چند گلوله توپ کنارش خورد. تعادلش را از دست داد. رفته بودم سمت موتور که جابجایش کنم، ایفا با سرعت بالا با من برخورد کرد. من پرت شدم بالا. یکی از زانوهایم آسیب شدید دید و پای دیگرم شکست. نمیتوانستم روی پا بایستم. جواد فخار به خط برگشت و این آخرین دیدار ما بود.
🌹وقتی بچههای اورژانس مرا همراه مجروح های دیگر داخل قایق گذاشتند، چیزی به غروب نمانده بود. از شدت خستگی خوابم برد. کل مسیری که میبایست قایق میرفت و در آن طرف آب به مقر لشکر میرسید، ۱۵ کیلومتر بود.
🌷ادامه دارد...
🌹زندگی نامه شهیدمجید شهریاری (رضوان الله علیه) دانشمند هسته ای
⚪️مجید شهریاری متولد 16 آذر 1345 در زنجان، فارغ التحصیل فوق لیسانس مهندسی هسته ای از دانشگاه شریف و دکترای علوم و تکنولوژی فناوری هسته ای از دانشگاه امیرکبیر می باشد که در 44 سالگی ترور شد.
خانواده
🌹مجید به عنوان فرزند اول به دنیا آمد و یک خواهر و یک برادر کوچک تر از خود دارد ، دوران کودکی آرامی داشت و هیج وقت آزار و اذیتی برای دیگران و خانواده نداشت.
کودکی
⚪️مادرش می گوید مجید از 4 سالگی نماز خواندن را یاد گرفت و همه نمازهای یومیه اش را می خواند و از 7 سالگی هم نزد حاج آقا سلیمی قرآن و معارف را یاد گرفت، سن زیادی نداشت اما حتی از 10 سالگی خمس پول تو جیبی اش را می داد، هرچند ما تاکید می کردیم نیازی به دادن خمس پول تو جیبی نیست
🌹رتبه 2 کنکور
سال 1363 در 18 سالگی بعد از گرفتن دیپلم در زنجان و پس از قبولی لیسانس رشته مهندس الکترونیک در دانشگاه امیرکبیر با رتبه دو کنکور به تهران مهاجرت کرد
⚪️سال 1368 بعد از پنج سال لیسانس گرفت، سپس از سال 1369 تا 1371 مدرک فوق لیسانس مهندسی هسته ای را هم از دانشگاه شریف دریافت کرد
ایشان از سال 1372 تا 1377 در مدت پنج سال هم موفق شد دوره دکترای مهندسی هسته ای را در دانشگاه امیرکبیر بگذراند
🌹عضو هیات علمی دانشگاه
⚪️شهریاری از سال 1377 که 32 ساله بود بعنوان استاد دانشگاه و عضو هیات علمی گروه فیزیک وارد دانشگاه امیرکبیر شد
او بعد از 3 سال از دانشگاه امیرکبیر استعفا داد و در 14 دی ماه 1380 عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی و استادیار دانشکده مهندسی هسته ای شد، دروسی تدریسی ایشان در دانشگاه دروسی هم چون ، فیزیک عمومی و پایه ، فیزیک راکتور و دینامیک راکتورهای هسته را درس می داد و 4 کتاب مرتبط با حوزه کاری خود را هم تالیف کرده بود
🌹ازدواج و فرزندان
⚪️ مجید شهریاری در دوره لیسانس با هم دانشگاهی خود بهجت قاسمی ازدواج کرد، که ثمره این زندگی یک پسر بنام محسن و یک دختر بنام زهرا است فعالیت های هسته ای از جمله طرح های مهم شهریاری ، طراحی تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید راکتورهای هسته ای بود که بازتاب زیادی در مراکز علمی جهان داشت او هم چنین از جمله کارشناسان ارشد مبارزه با ویروس رایانه ای استاکس نت بود
🌹ترور در 44 سالگی
⚪️ 8 آذر 1389 زمانی که مجید شهریاری به همراه محافظ (راننده) و همسرش در حال عزیمت به جلسه ای در دانشگاه بود توسط یک موتورسیکلت و بمب دستی به شهادت رسید در این حادثه همسر ایشان سطحی مجروح شد و مشکلی هم برای محافظ رخ نداد
🌹ماجرای ترور از زبان همسر
⚪️ صبح روز حادثه با دکتر (همسرم) از منزل بیرون رفتیم ، به علت زوج و فرد ، دکتر نمی توانست خودروی خود را بیرون بیاورد به همین خاطر با ماشین من رفتیم، همسرم و رانند جلو بودند و من هم عقب نشستم ، دکتر مطابق معمول در ماشین شروع به گوش کردن تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی کرد، حدود 500 متر در بزرگ راه ارتش رفته بودیم که یک موتوری نزدیک ماشین شد که در همین حین راننده فریاد زد دکتر بیرون برو، دکتر پس از فریاد راننده گفت چی شده ؟ من چون کمربند نداشتم بلافاصله از ماشین پیاده شدم و رفتم در سمت دکتر را باز کنم که در همین حین بمب منفجر شد.
🌷روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 🌹استوری
🌷مداحی حاج محمدحسین طاهری
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(سلام الله علیها)🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️استوری
⚪️سلام صبح به خیر
🌹با سلام به اباعبدالله الحسین علیه السلام
🌹💦🌴🌹💦🌴🌹💦🌴
🌹اولین سلام صبح گاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
⚪️ صبح مان را آغازمی کنیم، با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها، به نیابت از امام خمینی رضوان الله علیه و تمامی شهدا، علما، شهیدحاج قاسم سلیمانی، مؤمنین مؤمنات:
┄✦🌸✦༻﷽༺✦🌸✦┄
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﺭَﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹 ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ⚪️ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤةُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹 ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦَ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ العسکری
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﺑﻘﯿةَ ﺍﻟﻠﻪِ، یا اباصالحَ المهدی و رحمةُ الله و بركاته.
⚪️الهی
🌹یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
⚪️یا عالیُ بِحَقِّ علی
🌹یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
⚪️یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
🌹یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
⚪️عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🌴با معارف قرآن بیشتر آشنا شویم🌴
🌺سوره یوسف آيه 47 🌺
🌴47- قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَباً فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِى سُنبُلِهِ إِلَّا قَليلاً مِّمَّا تَأْكُلُونَ
🌹ترجمه:
⚪️(یوسف در جواب) گفت: هفت سال پى درپى كشت كنید و آن چه را درو كردید، جز اندكى را كه مى خورید، در خوشه اش كنار بگذارید.
🌹نکته ها:
⚪️یوسف علیه السلام بدون گلایه و شكوه از رفیق كه چرا او را فراموش كرده و بدون آن كه قید و شرطى براى تعبیر خواب پادشاه تعیین كند، فورى به تعبیر خواب پرداخت، زیرا كتمان دانش به ویژه در هنگام نیاز جامعه به آن، امرى به دور از شأن انسان هاى پاك و نیكوكار است.
یوسف به جاى تعبیر خواب، راه مقابله با قحطى را با برنامه اى روشن بیان كرد تا نشان دهد علاوه بر علم تعبیر خواب، قدرت برنامه ریزى و مدیریّت دارد.
علم كشاورزى و سیاست ذخیره سازى و لزوم صرفه جویى در مصرف، از این آیه استفاده مى شود.
🌹پيام ها:
⚪️ 1- طرح و برنامه هاى سازنده خود را بدون منّت و چشم داشت عرضه كنیم. «قال تزرعون»*
🌹 2- براى نجات جامعه بایستى از مشكلات شخصى چشم پوشید. (یوسف سخنى از زندانى بودن خود كه مسئله ى شخصى است، چیزى نگفت، بلكه به فكر حلّ مشكل مردم بود) «قال تزرعون...»*
⚪️ 3- مدیریّت بحران و اداره جامعه در شرایط حاد و دشوار از وظایف اصلى حكومت است. «قال تزرعون...»*
🌹 4- حكومت ها باید قحطى و خشك سالى را پیش بینى كنند و در ایّام فراخى با تدبیر از فشار مشكلات بكاهند. «تزرعون...»*
⚪️ 5 - به هنگام مناسب بودن شرایط حداكثر بهره بردارى را باید نمود. «تزرعون...»*
🌹 6- در مواقعى كه بحرانى در پیش است باید بر ظرفیّت تولید و كار افزود. «تزرعون...»*
⚪️ 7- مردان خدا، باید براى رفاه مردم فكر كنند و طرح هاى دراز مدّت و كوتاه مدّت داشته باشند. «قال تزرعون سبع سنین»
🌹 8 - زمان، عنصر بسیار مهمى در برنامه ریزى و مدیریّت است. «سبع سنین»*
⚪️ 9- فقط تشریح وضعیّت كافى نیست، باید طرح و برنامه داد. «تزرعون سبع سنین دأباً...»*
🌹 10- برنامه ریزى در تولید «تزرعون سَبْعَ سِنِینَ» و صرفه جویى و ذخیره سازى «فَذَرُوهُ» یك ضرورت است. (در حالى كه جوامع عقب مانده بدون توجّه به این مراحل فقط مصرف مى كنند.)*
⚪️ 11- كنترل حكومت بر روند تولید و توزیع، در شرایط بحرانى امرى ضرورى است. «تزرعون... فذروه...»
🌹 12- گندم اگر به خوشه باشد، بر عمرش اضافه مى شود. «فذروه فى سنبله»
⚪️ 13- مى توان با برنامه ریزى، خود را براى مقابله با حوادث طبیعى هم چون قحطى، زلزله و سیل آماده كرد. «فذروه فى سنبله»
🌹 14- برنامه ریزى و تدبیر براى آینده، منافاتى با توكل و تسلیم در برابر امر خداوند متعال ندارد. «فذروه فى سنبله» (با تدبیر، به استقبال تقدیر برویم.)
⚪️ 15- طرح ها باید قابلیّت عملى داشته باشند. «فذروه فى سنبله» (بهترین شیوه عملى در آن زمانِ بدون سیلو و تكنولوژى، واگذاردن گندم در خوشه بود.)
🌹 16- هر تلخى اى بد نیست. همین قحطى مقدّمه ى حاكمیّت یوسف شد وهم چنین مقدّمه صرفه جویى وكار بیشتر در میان مردم گشت. «تزرعون، فذروه، الاّ قلیلا»
⚪️ 17- آینده نگرى وبرنامه ریزى بلند مدّت براى مقابله با مشكلات اقتصادى جامعه، لازمه مدیریّت كشور است. «تزرعون... فذروه... الاّ قلیلا»
🌹 18- صرفه جویى امروز، خودكفایى فردا واسراف امروز، نیاز فردا را بدنبال دارد. «قلیلاً ممّا تأكلون»
⚪️ 19- رؤیاى كافران نیز مى تواند، بیانگر واقعیّت ها و حاوى دستورالعمل هایى براى حفظ جامعه باشد.
🌹 20- امروز باید براى فرداى بهتر كوشش كرد. «تزرعون... ثمّ یأتى من بعد ذلك»*
🌷پای_درس_اخلاق آقا🌷
🥀 هیچ کاری، از این واجب تر نیست
🌹امام خامنه ای حفظه الله:
📗 قرآن را مرتب بخوانید؛ روزی نباشد که شما تلاوت قرآن نکنید؛ این که می بینید روایت است بعضی ائمه در ماه رمضان هر سه روز یا هر هفت روز، در غیر ماه رمضان هر پانزده روز یا هر ده روز یک ختم قرآن می کردند، دلیل و فلسفه ای دارد؛ ما به قرآن نیاز داریم.
🌸 هیچ کاری را بر خواندن قرآن مقدم نکنید؛ به این معنا که بناست روزی یک حزب قرآن بخوانید، آن را با تأمل و تدبر بخوانید و اگر فرضاً ده دقیقه طول بکشد، نگویید کار یا درس یا مطالعه دارم. هیچ کاری، از این واجب تر نیست. این ده دقیقه یا ربع ساعت را برای خواندن قرآن بگذارید. من از برادران #طلاب خواهش می کنم که این نکته را فراموش نکنند. هر روز قرآن را با تدبر بخوانید و هرگز آن را رها نکنید.
🗓 حوزه و روحانیت ج۲
#قرآن
#تدبر_در_قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀جهاد تبیین، نمایشی دیگر از قدرت تدبیر زینب کبری(سلام الله علیها)
🌹امام خامنه ای حفظه الله:
⚪️ این درس است؛ این همان حرفی است که بنده همیشه می گویم: شما روایت کنید حقایق جامعهی خودتان و کشور خودتان و انقلاب تان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت می کند.
۱۴۰۰/۰۹/۲۱
#میلاد_حضرت_زینب
#روز_پرستار
#محبت_به_اهل_بیت