🌸🍃🌸🍃
#حکایت_آموزنده
در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) شخصی وصیت کرد؛ که بعد از مُردن من، پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) انبار خرمای مرا که چهار خروار بود، برای رد مظالم به هرکس که مصلحت میداند تقسیم کند.
بعد از مُردنش، پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) فقرا را جمع کردند و دستور دادند؛ درِ انبار خرما را گشودند و همه را میان فقرا تقسیم کردند، حتی زمین انبار را هم جاروب کردند یک دانه خرمای پوسیده که ته مانده انبار بود را پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) برداشتند، به مردم نشان دادند و فرمودند: اگر این شخص که وصیت کرده بود، این دانه خرمای گندیده را به دست خود میداد بهتر از این بود، که من که پیامبرم این همه خرما را به دست خود تقسیم کردم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️توی کلاس درس خدا؛
اونی که ناشُکری میکنه
رَد میشه!
اونی که ناله میکنه
تجدید میشه!
اونی که صَبر میکنه
قبول میشه!
اونی که شکُرمیکنه
شاگردممتازمیشه!
انشاالله شاگرد ممتاز خدا باشید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعاے #الهیعظمالبلاء...🥀👆👆
#علیفانی
كفعمى در بلد الامين فرموده: اين دعاء حضرت صاحب الامر عَلَيْهِ السَّلام است كه تعليم فرمود آن را به شخصى كه محبوس بود، پس خلاص شد: اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاَْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ.
#التماس_دعا_شهادت 🌹🤲
#هدیه_به_بیماران_کرونا🌹🤲
#امام_زمان(عج)🌼
نماز شب دوستان فراموش نشه اول برای فرج مولا دعا کنیم دوم برای عاقب بخیری همه
🌹 روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی درحالیکه من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمی شنوم؟
پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم.
وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می شود امشب مراهم به زیارت ببری؟
هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می کرد و دعایم می نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.
و این شد که من هر بار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می شوم و سلام می دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را میشنوم. همهی اینها از یک دعای مادر است
👤: ایت الله میلانی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#شھداییمـــ :)🕊••
هیچوقتفڪرنڪُن
ڪہامامزَمان"عج"ڪِنارٺنیست
هَمہحرفاوشِکایت هارو
بہامامزَمانبِگو...
واینروبِدونڪهتاحَرڪتنڪُنۍ
بَرڪتۍنِمیادسَمتت...🥰🌿
#شھیدعلیاصغرشیردل🌷 •
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📃 «اعتمادی که نیست»
گاهی ما بانک رو بیشتر از خدا قبول داریم!!
🎬 استاد #رائفیپور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#پندانه
🔴 زود قضاوت نکنیم
✍خانم معلمی تعریف میکرد که در مدرسه ابتدایی بودم.
مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی برایشان گرفته شود.
روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم. پدرومادرها هم دعوت بودند.
موقع اجرای سرود ناگهان دختری از جمع جدا شد و بهجای خواندن سرود، شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دستوپا تکان میداد و خودش را عقبوجلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.
بچهها هم سرود را میخواندند و ریز میخندیدند، کمی مانده بود بهخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم، پنبه شود.
با خود گفتم:
چرا این بچه این کار را میکند؟ چرا شرم نمیکند از رفتارش؟ اینکه قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!
رفتم روبهرویش و اشاراتی کردم. هیچی نمیفهمید. به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم.
خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم. خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد!
فضا پر از خنده حاضران شده بود. مدیر هم رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرقهایش سرازیر بود.
از صندلیاش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت:
فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چهکار کنم. اخراجش میکنم.
مادر دختر هم که نزدیک من بود، بسیار پرشور میخندید و کف میزد. دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.
همین که سرود تمام شد، پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:
چرا اینطوری کردی؟! چرا با رفقایت، سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد:
آخر مادرم اینجاست. برای مادرم این کار را میکردم!
گفتم:
آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست. چرا آنها اینچنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟!
خواستم بکشمش پایین که گفت:
خانم معلّم صبر کنید. بگذارید مادرم متوجه نشود، خودم توضیح میدهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من ناشنواست. چیزی نمیشنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند!
این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان ناشنواهاست.
همین که این حرفها را زد، انگار مرا برق گرفت. دست خودم نبود. با صدای بلند گریستم و دختر را محکم بغل کردم و گفتم:
آفرین دخترم!
فضای مراسم پر شد از پچپچ و درگوشی حرفزدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند. نهتنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند.
از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او تقدیم کرد.
با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند. گاهی جلوتر از مادرش میرفت و برای مادرش جستوخیز میکرد تا مادرش را شاد کند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
پیامبر اکرم(ص)
هر لحظهای که بر انسان بگذرد
و به #یاد_خدا نباشد
قیامت حسرتش را خواهد خورد ...
📚نهج الفصاحه
از عقرب نباید ترسید
از عقربههایی باید ترسید
که بی یاد خدا بگذره
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از « تبلیغات گسترده صداقت »
❌❌❌از این پیام راحت نگذر بیا بهت بگم چرا👇👇👇👇👇
💣💣💣💣 بمب کانال لباس زنانه رو پیدا کردم 🤩🤩🤩🤩🤩
بهترینه تو ایتا 👌✅✅
😎 کلی تنوع و تخفیف 😎
قیمت عالی و بدون واسطه 😃😧😮
قبل از هرچیزی کیفیت رو مقایسه کنید 😎🤭
تخفییییف این هفته رو از دست ندی 😊🤗👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3440967760C0872d690cd
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
💔آغوش سرد بعد از طلاق 🖤
برگه طلاق را امضا کردیم و طلاق انجام شد دیگه تحمل زندگی با یک زن سرطانی رو نداشتم. وقتی خواستیم از دفتر طلاق خارج بشیم نسرین یهو اومد جلو بدون مقدمه گفت منو در آغوش بگیر…
من گیج شده بودم! نمیدونم هدفش چی بود چون از هم جدا شده بودیم دیگه محرم نبودیم ولی رفتم جلو ازش علت درخواستش رو پرسیدم!
گفت تحملشو داری؟ گفتم آره بگو
🔞ادامه داستان جالب رو بخونید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/954597554C02e4fcdfbf