قسمت۶۳
اینبار هانیه ماشین پدرش رو اورده بود!
سوار ماشین شدیم رفتیم بهشت زهرا دقیقا اینجور موقع ها بهشت زهرا خلوته
حدود ساعت4:15 رسیدیم ماشینش رو پارک کرد رفتیم همون طور که حدث زده بودم
کسی نبود
مثل همیشه کنار شهدای گمنام!
اصلا مزارشون بوی خونه ی حضرت زهرا س رو میده!
_هانیه میتونی بطری اب بیاری رو قبر هاشون اب بریزیم همش خاکه!
+باشه
نشستیم منو هانیه تاجایی که تونستیم قبر هارو میشتیم که گوشی هانیه زنگ خورد
رفت اونطرف با گوشی حرف میزد
یک لحظه با عجله اومد.سمتم گفت: راضیه باید برم حالا بابام دوباره بد شده
تو بمون اینجا الان تاکسی میاد دنبالت
:_ای وای عزیزم نگران نباش هانیه خوب میشه برو عزیزم کلا خودم میرم تنهایی زنگ میزنم به مامان بیاد برو گلم نگران نباش
+ببخشید فعلا
_خبرم کنی هاا برو به سلامت
+چشم
نشستم خودم تنهایی قبر هارو میشورم زیاد هم بودن
راضیه هم رفت با خودم گفتم:خب بقیه اش ان شاءالله یروز دیگه میشورم!
دیگه شهدا منو ببخشن من تنهایی نمیتوانم!
نشستم بود حدود 20 تا دیگه موندن!
سرم رو یکم گرفتم بالا اونطرف رو نگاه کردم
دو نفر از اقایون پایگاه اومده بودن یکیشون رو شناختم اقا هدایتی بود دومی پشتش به من بود نشناختم
حدود 20 قبری رو شستم !
بلند شدم رفتم کنار شهید همت ،افشری
اونا مزارشون زیر سایبون بود!
زیاد گرما و خورشید نبود! نشستم کنار قبر شهید همت زیارت حضرت زهرا خوندم
عادت داشتم هرجا برم اسم حضرت زهرا س با من باشه!
مشغول خوندن بودم به اخرش رسیدم نشستم با تسبیح ذکر صلوات خاصه حضرت زهرا س گفتم! اللهم صلی علی فاطمه و ابیهاو بعلها و بنیها و سر المستودع فیها به عدد ما احاطه بهی علمک!
در همان حال خودم بودم به شهید همت حرف میزدم تو اگر باهات. این آبروریزی میشد و تو بس گناه باشی چیکار میکردی؟!
میدونی دیگه اصلا دلم نمیخواد برم دانشگات احساس میکنم حتی ابروی یوسف هم رفته!
شما که خیلی کارا از دستتون برمیاد پس به من کمک کن
واقعا دیگه کم آوردم! به هادی هم بگو کمکم کنید لطفا!
تو حال و هوای خودم بودم یکی گفت:خانم رادمهر !؟
بلند شدم گفتم:سلام
سجادی بود
_سلام، شما اینجا چیکار میکنید؟
+چرا مگه بنده با بقیه چه فرقی دارم که اینجا چیکار میکنم!؟
_نه نه بنده منظورم این نبود!
+هرچی باشه مهم نیست! فعلا
_صبر کنید!
+بفرمایید
_دیگه نمیاید پایگاه؟
+ فعلا که دانشگاه نمیام چه برسه به پایگاه!
_هر چی بود مشکل حل شد
+اگر حل شده بی زحمت ابروی رفته ی منو هم برگردونید!
_مردم حرفشون رو میزنن اینا بیکارن و برای این چیزها حوصله دارن
خواهر ابروی شما ومن و..... همه اول باید پیش خدا حفظ بشه اگر اونجا شد دیگه غمی نیست!
دوستان و اولیا خدا نه ترسی بر آنها هست و نه غمگین میشوند!
ادامه دارد و.....
اگه صلاح می دانید این لینک را برای پرسش سوالات اعتقادی در گروه ها و کانال هایی که عضو هستید یا مدیر هستید به اشتراک بگذارید.
هر روز یک یا چند سوال اعتقادی
که پس از پاسخ قانع کننده برای پرسش گر پاسخ سوال بعدی آن شاء الله داده خواهد
https://eitaa.com/joinchat/459079817C5f0f04fb0d
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
⚘﷽⚘
تا کی دل من ...
چشم به در داشته باشد
ای کاش کسی ...
از تـ❤️ـو خبر داشته باشد
آن باد که ...
آغشته به بوی نفس تـ❤️ـوست
از کوچه ما ...
کاش گذر داشته باشد
سلام موعـ❤️ـود مهربانم ....
#سلام
#امام_زمان
#ما_ملت_امام_حسینیم
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112