🔰 رهبر انقلاب، امروز: اینکه ما دعوت میکنیم مکرر مردم را به حضور در انتخابات این اول اثرش به خود مردم برمیگردد. البته با حضور مردم کشور و جمهوری اسلامی هم امتیازات بزرگی در عرصه بین‌المللی به دست می‌آورد. بیایید تشخیص دهید انتخاب کنید و رأی دهید. این چیزی است که برای آینده کشور و آینده مردم دارای اهمیت است. 🗳 #جشن_انتخابات | #انتخاب_درست_کار_درست

مدافعان حرم یک روز در دفاع از حریم ولایت جنگیدند وبه شهادت رسیدند. ویک روز برای اقتدار وپاسداری از حریم انقلاب خونین مقدس جمهوري اسلامی رای دادند حالا نوبت من وشما ست که از حریم ولایت وانقلاب اسلامی که خون بهای هزاران شهید گلگون کفن است رای دهیم ______ #انتخابات1400 #انتخابات #امام_خامنه_ای #مشارکت_حداکثری #جلیلی #رئیسی #من_رای_می_دهم #انتخاب_اصلح _______ کانال راهیان نور @rahiankhuz

#_نماز_اول_وقت پیامبراکرم(ص): مثل نماز،مثل ستون چادر است؛ اگر ستون محکم و برقرار باشد، طناب ها و میخ ها و پرده ها مفید خواهند بود؛ ولی اگر ستون چادر بشکند، دیگر طناب ها ومیخ ها سودی ندارند. اذان ظهر به افق اهواز 13:16 التماس دعا🌹

اکنون اذان ظهر به افق اهـواز التمـاس دعا 🌹 🌹

✍شهید سپهبد قاسم سلیمانی اگر آرزوی شهادت دارید اگر دوست دارید شهید شوید اول باید شهیدانه زندگی کنید ، تا به آن مقام والای شهادت نائل شوید . مثالش مانند کسی است که اول باید علم بیاموزد ، بعد تلاش کند بعد عالم شود . پس شهادت تنها آرزو نیست که هر وقت خواستی به آن دست پیدا کنید ، باید تلاش کنید ، برای آن بجنگید آن هم با شیطان نفس ات ، به خدا نزدیک شوید و درست عمل کنید تا به سر منزل مقصود برسید . بله درسته : پس اول برای شهید شدن باید اعمال و زندگیمان رو درست کنیم تا به آن مقام والای شهادت که عاقبت بخیری در دنیا و آخرت است برسیم #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷 #یاد_شهدا_صلوات

وقتی#شیطان هم کم میاره و از آدم بی نماز فرار میکنه!

‍ سلام‌ دوستان مهمون امروزمون داداش موسی هست🥰✋ *آیه‌ی شهادت*🕊️ *شهید موسی جمشیدیان*🌹 تاریخ تولد: ۲۸ / ۸ / ۱۳۶۲ تاریخ شهادت: ۱۴ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: نجف آباد / اصفهان محل شهادت: سوریه *🌹همرزم← قرار بود شهر «الحاضر» را تصرف کنند💥 تصمیم برآن شد که از دو محور پیشروی کنند🍃 موسی به همراه یکی از دوستانش به خانواده‌هایشان زنگ زدند📞 وقتی برگشتند، موسی به یکی از نیروهایش گفت: یه کمی به نظافت تانک برس🍂خودش با همان قمقمه کوچکی که داشت وضو گرفت💦 رو به ‌قبله کنار تانک نشست🍂شروع کرد آرام‌ آرام قرآن خواندن🌷چند دقیقه‌ای از قرآن خواندنش نگذشته بود✨که بی‌سیم‌ها یکی‌ یکی به صدا درآمدند📞 «خودتون رو برسونید»📞 همرزم← هیچ‌کس دوست نداشت این صحنه را ببیند🥀موسی به سجده رفته بود🥀 مجروحیت شدید🥀نصف سنگر پر از خون🥀🩸موشک کرنت اسرائیلی کار خودش را کرده بود 💥 عمر موسی به پایان رسید🕊️ قرآنش کنارش افتاده بود🥀همان قرآنی که همیشه به دست می‌گرفت و نیروها را از زیرش رد می‌کرد🍂حفظ قرآنش را هم با همین قرآن انجام داد🌷صفحه 72 قرآنش آیه* «وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سبیلِ اللّهِ أَمواتاً بَلْ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ» *پر از خون شده بود🥀🩸هرگز گمان مبر که شهدا مرده اند🍂 بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند*🕊️🕋 *شهید موسی جمشیدیان* *شادی روحش صلوات*💙🌹

#_نماز_اول_وقت پیامبراکرم(ص): رفتن به نماز جمعه هم دیدار است وهم زینت و زیبایی اذان مغرب به افق اهواز 20:42 التماس دعا🌹

اکنون اذان مغرب به افق اهـواز التمـاس دعا 🌹 🌹

تا کی انتظار آقا جان🖤🖤

📝 حضور چهره ها در انتخابات ۱۴۰۰ سیدامیر #حسینی حاج میثم #مطیعی استاد علیرضا #پناهیان کربلایی سیدرضا #نریمانی حاج سیدمجید #بنی_فاطمه کربلایی محمدحسین #پویانفر

💠وقتی #راهیان_نور برای ما فقط یک مسافرت شده و #تو 💠از همین مسیر #راهی_نور می شوی 💠ما اهل زمینیم و تو اهل #آسمان شمادعوتی به↙️ ♡♥◾کانــال مـــــداح شهیـد کربلایی حجت اللّٰه رحیمی ◾♥♡ https://eitaa.com/joinchat/3381264386Cabc12ef325

|•شہیدBMWسوار•| |•رتبہ۷دردررشتہ‌تکنولوژی‌اطلاعات•| |•پدرش‌تاجر‌لبناني‌بود•| ازمال‌و‌زیبایے‌کم‌نداشت🙃 سه‌روز‌قبل‌ازاینکه‌به‌دانشگاه‌بروددر سوریه‌بودو‌شہید‌شد🥀 چرانمیای‌بیشتر‌این‌شهید‌رو‌بشناسی؟! هیچ‌اتفاقي،اتفاقي‌نیسٺ خود‌شهید‌دعوتت‌کردهـ⇩ @ahmad_mashlab113

بسم رب شهدا و الصدیقین ✨ اگر شهید احمد مشلب رو دوست داری . . اگر میخوای چهره ی این شهید نازنین رو ببینی . . ؟ اگر دوست داری با زندگی ایشون آشنا بشی و ....؟🌿 خب این کانالی رو که بهت معرفی می کنم کلا درباره ی شهید احمد مشلب هست و کلی مطالب و زندگینامه ایشون رو در این کانال قرار دادن پس زود باش و بزن روی لینک تا وارد کانالی شهیدانه بشی و دلت و قلبت شهدایی بشه 🤤💛 پست ‌ استوری های ۱۵ ثانیه ای و مذهبی هم هست😉 https://eitaa.com/joinchat/4272554102C2b67696f50

_میخوام تلاش کنم برای اینکه جز ۳۱۳ یار امام زمان باشم نمیدونم چجوری میخوام امامم رو بیشتر بشناسم ولی چه جوری... 😕 اینکه ناراحتی نداره 😍من یه کانال بهت معرفی میکنم👇🏻 ورودی مخصوص😌⚡️✔️ https://eitaa.com/joinchat/2259943509C09c0ffba99

سلام ✋🏻🌱 بچه شیعه ها کجایین؟! بگین ببینم از زمان ظهور آقا چی میدونید؟ تا حالا به این فکر کردی که میتونی جز ۳۱۳ نفرباشی؟! علائم ظهور رو میدونی؟! اصلا از خود آقا چی میدونی؟ 🙃 از دنیای آخر الزمان چی میدونی؟ بچه شیعه باید اطلاعاتش خیلی زیاد باشه اونم چی در مورد امامش 🙃😍 زشته کسی از امامش چیزی ندونه😕 🌱 سیصدو سیز دهمین یار🌱 این کانالی هست که بهتون معرفی میکنم به نام 🌱سیصد و سیز دهمین یار🌱 کلی مطالب آموزنده داخل این کانال هست☺️🌱 https://eitaa.com/joinchat/2259943509C09c0ffba99

بخش8 عباس رفت منم رفتم تو از اتاقش رد شدم ایستادم خیره شدم و اشکام سرازیر شد بی اختیار با خودم گفتم عباسم داداشی من دوهفته بدون تو نمی دونم بخدا گم میشم ! رفتم داخل اتاقم با هزار ختم ایت الکرسی خوابم گرفت صدای هشدار ساعت برای نماز صبح رو صدای عباس گذاشتم وقتی که دعای فرج میخوند عاااشق صداشم . وقتی برای نماز صبح بیدار شدم .دیدم عباس پیام داده زینبم بیدار شدی! مارو هم دعا کن! جوابش دادم اره داداش بیدارم چشم ان شاءالله مامان و بابا رو برای نماز بیدار کردم اینبار نمازم رو تو اتاقش خوندم بوی اتاقش خیلی عجیب بود اصلا ادم فقط دوست داره بشینه توش عبادت انجام بده! داشتم تشهد و سلام میگفتم که مامان اومد پیشم ایستاد +بسم الله مامان! ترسیدم _سلام علیکم قبول باشه دخترم ببخشید +ببخشید سلام قبول حق همچنین جانم مامان خیره اتفاقی افتاده!؟ _نه دختر ولی از عباس خبری نداری بهم پیام داده رفته قم چقد بی خبر +اها اره اومد ساکش رو جمع کرد مادر من بی بی دعوتش کرده بعد عباس گناه داره همش مشغول کاره بره یکم هوا عوض کنه! در ضمن گفت که شاید دیر جواب تماس بدم یا جواب ندم چونکه مراسم دارن مشغولن _اها بله راست میگی بره یکم هوا عوض کنه بره بسلامت ان شاءالله پسرم لابد خیلی مشغوله که نمی تونه جواب بده یادم باشه بهش زنگ بزنم مارو هم دعا کنه تصویری حرم حضرت معصومه رو به ما نشون بده +بله! هااااا تصویری زدم رو سرم تو دلم گفتم خاک عالم بر سرم مامان،عباس گفت تصویری جواب نمیدم چون همش پیش دوستام هستم بعد اونجا مراسم دارن گوشی ازشون میبرن نه تصویری نزن جواب نمیده _چخبره یک روز برای ما باشه حالا که اینجور یه باشه نمیزنم ولی تو چته صورتت زرد شد +نه الهی قربونت برم زرد نیست صورتم عشقم مادرم برو مامان جان برو بخواب استراحت کن! _باشه پس عزیزم فعلا +زدم تو صورتم وای عباس وای استرس و اظطراب از الان شروع شد اخه من چقد بپیچونمشون یهو صدای گوشیم در اومد عباس بود پیام داده بود زینبم منو حلال کن می دونم تو رو تو شرایط سختی قرار دادم ولی بخاطر امام زمان عج که شده تحمل کن قول میدم زود بیام پیشت! سلام عباسم دلم برات تنگه داداش نگران نباش میگذره ان شاءالله همچنین زینب جان من باید برم فعلا براش پیام فرستادم برو به سلامت عزیزم مواظب خودت باش چشم رفتم سمت اتاقم و خوابم برد روز ها بدون عباس چقد سخت بود برام با هزار بد بختی خانوادم رو پیچوندم تا نفهمن عباس رفته کردستان یک روز بهمون زنگ زد، بعد از کلی صحبت با مامان و بابا گفت گوشی. رو بدین به زینب +الوو _سلام خواهر عزیزم زینبه خودم آبجی خوبی!؟ +همینجوری اشکام ریخت با بغض رفتم داخل اتاق باهاش حرف زدم سلام عباس ممنون تو خوبی!؟ _ممنون شکر خدا خوبم ،زینب!؟ +جان زینب بگو داداش _آبجی داری گریه میکنی!؟ نگا من حالم خوبه بخدا چرا گریه میکنی مگه نگفتم تا من هستم حق گریه کردن نداری دختر چرا گریه میکنی خواهر من!؟ +عباس بخدا سخته ما باهم بزرگ شدیم باهم نماز خوندیم هر جا میریم باهم هر کاری میکنم باهم حالا دو هفته نیستی می خوای تحمل کنم می خوای گریه نکنم نمی تونم به حضرت زهراس _باشه حق با توئه آروم باش خواهرم . میام ان شاءالله فقط این چهار روز رو صبر کن میام ان شاءالله راستی دانشگاه چخبر هیئت و اینا میری!؟ +چشم ، بله دانشگاه بابا منو میبره میاره هیئت خودم تاکسی میگیرم میرم _اها خوبه خدارو شکر الحمد لله رفتی هیئت مارو هم دعا کن باشه آبجی!؟ نبینم زینبم برام گریه کنه هااا! +چشم داداش چشم _روشن به ظهور آقا فعلا خدانگهدار التماس دعا +محتاجیم به دعا خدانگهدار گوشی رو قطع کردم از اتاق اومدم بیرون گوشی رو دادم دسته مادرم _زینب +جانم بابا _دخترم چرا گریه کردی!؟ +چون دلم برای عباس تنگ شده فعلا من برم بخونم درس دارم _صبر کن ببینم! +جانم بابا _دختر تو یچیزیت هست از روزی که عباس رفته یچیز هایی میگی حالت خوب نیست درمورد رفتن عباس به قم حرف میزنیم موضوع عوض میکنی فکرکردی منو مادرت نفهمیدیم ! +بله بابا راست میگی من به عباس عادت کردم حق بده حالم خوب نباشه بابا موضوع عوض کردم چون ناراحت میشم وقتی از عباس حرف میزنید و پیشمون نیست بابای من برم بابا جان!؟ _لا اله الا الله برو دخترم برو نشستم تو اتاق و خودم رو با درس خوندن مشغول کردم خدا هرچی بخواد داشتم میخوندم که یاد اون خواب افتادم چرا حضرت زینب س عباس رو خواست ببره نکنه الان شهید بشه عه عه عه کردستان رفته سوریه کجا بود! بعدشم عمرا مامان بابا بزارن برن سوریه اینبار نمیتونه که بدون اجازه قایمکی بره که..... بسه بسه زینب تو چقد به اینا فکر میکنی بشین درست رو بخون دختر با بسم الله دو باره شروع کردم خوندن مامان بابا قرار بود برن اصفهان خونه بابا بزرگ اینا منم گفتم نمیرم چون دانشگاه و هیئت......

بخش 8 خدمت شما😊🌹