:#رمان_دلبسته_ی_مادر💞🌿
#نویسنده_گمنام
قسمت۶۹
مستقیم رفتم خونه حال خوشی نداشتم یک ساعتی زیر خورشید بودم تو بهشت زهرا
خدا خدا میکردم از بینیم خون نیاد!
زنگ خونه رو.زدم
یوسف:عه راضیه خانم سلام
+بسم الله یوسف کی اومدی؟ سلام
_نیم ساعتی میشه
+درو باز کن خو مردم از گرما
_چشم بیا تو بفرما
راضیه:رفتم داخل حال و حوصله نداشتم
سلامی کردم و رفتم داخل اتاق یوسف متوجه حال بدم شد چیزی نگفت لباسم رودر اوردم ساعت 12:30 بود یک ساعت تا اذان مانده!
از اتاقم اومدم بیرون رفتم پیش یوسف
+یوسف
_بله
+نگفتن اقا سید رو کی میارن؟!
_فردا همشون میان فقط سید بیمارستان بستریه!
+باشه ممنون
ازش جدا شدم گوشیم رو گرفتم زنگ زدم به نفیسه خانم چندتا بوق خورد و جواب داد
+الوو سلام
_سلام خاله خوبی؟
از صداش معلوم بود ناخوش احواله
+سلام دخترم شکر خدا
_عمو سید چطوره؟
*+بهترن بخیر گذشت!
بعد کلی صحبت قطع کردم!
روز دوم:
خانواده اقا سید برگشتن مامان گفت هم ملاقات اقا سید میریم هم میریم خونشون
قرار بود شب بریم ملاقتش صبح رفتم دانشگاه
طبق معمول رفتم پایگاه اینبار اقای سجادی بود
زودی کارام انجام دادم! خواستم برم بیرون. صدازد
+خانم رادمهر!
روم برگردوندم با تعجب کجا به این زودی کار داریم!
_ببخشید کارام رو انجام دادم می خوام برم! کلاس دارم
+استاد شمس نیومدن کلاس کنسل بیایید کمک پرونده هارو درست کنم ببرم بسیج
_چشم
برگشتم داخل اتاق پرونده هارو بردم میخواستم برم داخل اتاقم مرتب کنم
صدا زد
+کجا خواهر؟؟
_اجازه بدید برم داخل اتاقم انجام بدم بهتره!
+بفرمایید اینجا پرونده ها مشترکه کار باید مشترک انجام بشه!
_عجب! چشم ،
با خودم حرف میزدم این چشه!؟
نشستم پرونده هارو مرتب کردم
گفت:
+راستی ناگفته نماند باید اعلامیه بزنیم سفر مشهد کنسل شد!
_چرا؟
+مسئول اینکار منم فعلا حال پدر بنده رو میدونید! خودم باید تا یک مدتی کارای خونه رو انجام بدم
_اها بسلامتی ان شاءالله
خب من کارام تمام شد خسته نباشید
+بسلامت ممنون از شما
_وظیفه بود!
از دانشگاه اومدم بیرون بابا بهم زنگ زد پیش در دانشگاه منتظریم می خوایم بریم عیادت سید
+بابا جان تازه دانشگاه تموم کردم با این وضع برم بیمارستان؟
_پس چیکار کنم دخترم!
+شما برید من یک روز دیگه با یوسف میرم!
_مطئنی؟
+اره پدر جان بسلامت سلام برسونید!
راضیه:_
یک تاکسی گرفتم رفتم خونه کسی نبود نشستم لباسام رو عوض کردم هنوز خیلی مونده بود تا اذان ظهر!
عین هویج میچرخیدم تو خونه یهو صدای زنگ در به صدا در اومد
رفتم نزدیک دیدم......
#کپی_رمان_تا_اطلاع_ثانویه❌
اللهم عجل لولیک الفرج
﷽
❤️💛💚💚❤️💛💚💙💜❤️💛💚
ساعت ب وقت عاشقی:
الَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
َخدايا گرفتارى بزرگ شد، و پوشيده بر ملا گشت، و پرده كنار رفت، و اميد بريده گشت، و زمين تنگ شد، و خيرات آسمان دريغ شد و پشتيبان تويى، و شكايت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست آن صاحبان فرمانى كه اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به اين سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ايشان به ما گشايش ده، گشايشى زود و نزديك همچون چشم بر هم نهادن يا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا كفايت كنيد، كه تنها شما كفايتكنندگان منيد، و ياریام دهيد كه تنها شما ياریكنندگان منيد، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فريادرس، فريادرس، فريادرس، مرا درياب، مرا درياب، مرا درياب، اكنون، اكنون، اكنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربانترين مهربانان به حق محمّد و خاندان پاك او.
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
☘ دعای عهد
📌بسم الله الرحمن الرحيم
اَللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْکرْسِی الرَّفِیعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْمَلائِکةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیاءِ [وَ] الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِوَجْهِک [بِاسْمِک] الْکرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِک الْمُنِیرِ وَ مُلْکک الْقَدِیمِ یا حَی یا قَیومُ أَسْأَلُک بِاسْمِک الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِک الَّذِی یصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ یا حَیا قَبْلَ کلِّ حَی وَ یا حَیا بَعْدَ کلِّ حَی وَ یا حَیا حِینَ لا حَی یا مُحْیی الْمَوْتَی وَ مُمِیتَ الْأَحْیاءِ یا حَی لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ.
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِی الْمَهْدِی الْقَائِمَ بِأَمْرِک صَلَوَاتُ الله عَلَیهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَی مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ الله وَ مِدَادَ کلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [کتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِهِ کتَابُهُ [عِلْمُهُ] اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَی إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِک حَتْما مَقْضِیا،
فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِرا کفَنِی شَاهِرا سَیفِی مُجَرِّدا قَنَاتِی مُلَبِّیا دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُک بیمَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَک وَ أَحْی بِهِ عِبَادَک فَإِنَّک قُلْتَ وَ قَوْلُک الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیک وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیک الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِک،
حَتَّی لا یظْفَرَ بِشَیءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ یحِقَّ الْحَقَّ وَ یحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِک وَ نَاصِرا لِمَنْ لا یجِدُ لَهُ نَاصِرا غَیرَک وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کتَابِک وَ مُشَیدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِینِک وَ سُنَنِ نَبِیک صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیک مُحَمَّدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَی دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِکانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اکشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
#قرارعاشقی♥️🌙
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
__
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
#سلام_امام_زمانم 🌸
🌿بايد غزل نوشت زغوغای سرگذشت
از عمر عاشقی كه همه بی خبر گذشـت
🌿اين حرفهای من كه به دردی نميخورد
بايد برای ديدنت از جان و سر گذشـت...
✋سلام بر وارث حیدر کرار
#اللهمعجللولیکالفرج
تعجیل در فرج آقا صلوات🌷
____🍃🌻_______________
هر صبح،به شوق عهد دوباره با شما
چشمم را باز میکنم و دعای عهد میخوانم
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
🌹 امام صادق علیه السلام:
🌸هرگاه بنده ای آب بنوشد و حسين را ياد كند و قاتل او را لعن نمايد، خداوند برايش
👈 ۱۰۰,۰۰۰ نيكی بنويسد
👈 ۱۰۰,۰۰۰ بدی او را پاك كند
👈 ۱۰۰,۰۰۰ درجه او را بالا ببرد
👈 چنان باشد كه گویی ۱۰۰,۰۰۰ برده را آزاد كرده
👈 و خدا او را در روز حشر با روی سفيد و درخشان محشور میسازد.
📗 الكافی ج۶ ص۳۹۱ ح۶
🌻السَّلامُ علیک یا ابا عبدالله و لَعَنَ الله مَن قَتَلَک
🌻سلام بر شما یا ابا عبدالله و لعنت خدا بر کسانی که شما را به قتل رساندند.
______________
کانال حذنی معک🕊
@khodaaa112
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز زمینی شدن و آسمونی شدن شهید نگهدار مهری مبارک✨🕊
و قطعا بهترین و والاترین هدیه تولدت شهادت در راه خدا بود 💚🌿
__________
کانال حذنی معک🕊
@khodaaa112
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 *بسم رب الشهداء والصدیقین* 🌹 *تقویم شهدا*🌹 *سالگردشهادت شهید نگهدار مهری رحمت الله علیه ولادت: یکم آذر۱۳۴۷ ، ایذه ، روستای دهنو شهادت: ۱۳۶۶/۹/۱، منطقه ی ماووت، عمليات نصر ۸ *مدفن:* ایذه، روستای دهنو 🇮🇷 *زندگینامه* 🇮🇷 شهید نگهدار مهری، یکم آذرماه سال ۱۳۴۷ در روستای دهنو در خانواده ایی كشاورز و متديّن پا به عرصه گیتی نهاد، تحصيلات ابتدایی را در روستا و دوران راهنمایی ودبیرستان را در ايذه گذراند و همزمان با تحصيل برای امرار معاش كار می كرد، ايام تحصيل او همزمان با روزهای جنگ و حماسه بود و هر روز در شهر شاهد تشيع پيكر دوستان و آشنايان بود، سال ۱۳۶۴ در پایه سوم دبيرستان رشته ی علوم تجربی مشغول تحصيل بود که به جبهه های جنگ حق عليه باطل اعزام شد، و همزمان با حضور در جبهه، به فكر درس نيز بود و هنگام امتحانات مرخصی می گرفت و به تحصیل می پرداخت، این مجاهدت ها ادامه تا اینکه سرانجام *یکم آذر ماه ۱۳۶۶* هم زمان با سالروز تولدش در منطقه ماووت در عمليات نصر ۸ به فیض عظیم شهادت نائل آمدو پيكر مطهرش در روستای زادگاهش دهنو آرام گرفت. عجب هدیه تولدی گرفت نگهدار مهری، هدیه تولدش شهادتنامه اش بود. 🧚🏼♂️🧚🏼♂️🧚🏼♂️🧚🏼♂️🧚🏼♂️ روحش شاد ویادش گرامی باد، خداوند روح همه شهدا بالاخص این شهید عزیز را بااولیاءاش محشوربفرمایدبه برکت صلوات برمحمد وآل محمد 🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷 *فضای مجازی هیئت رزمندگان گردان حضرت رسول(ص) شهرستان ایذه*
شهید نگهدار مهری✨🕊
#کلام_شهید
ای عاشقان اهلبیت رسولالله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین علیه السلام میجنگیدم تا شهید شوم و حال وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنهای لبیک گفته و از اهلبیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه میشوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس علیه السلام در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.
#مدافعان_حرم
#شهید_حامد_جوانی
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
هدایت شده از صدای بصیرت
میدونستین در هفته گذشته ۶ نفر شهید داشتیم؟!!!!!
برای این شهدای مدافع امنیت که درطی هفته گذشته به شهادت رسیدند، فاتحهای مرحمت فرمایید.
#امنیت_اتفاقی_نیست
❇️به کانال صدای بصیرت بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/340459628C36a9f82c75
•••{🥀♥️}•••
یادے میکنێم از (شهیدرسولخلیلی)
▪️#معرفی_شھید :
شهیدمحمدحسن(رسول)خلیلی
تولد⇦ ¹³⁶⁵.⁹.²⁰
شہادت⇦ ¹³⁹².⁸.²⁷
محلشہادت⇦ حلبرسوریه
مسئولیت⇦ تخریبچی
• • •
بسیار خوش رو و شوخ طبع ، اهل تفریح و گردش خصوصا با دوستانش ، ورزشکار ، عاطفی ، دل رحم ، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان ، بخشنده ، سر به زیر و با حیا ، با غیرت ، هیاتی ، مطیع رهبر و...
چند روز پس از عاشورا، خانواده شهید رسول خلیلی خبر شهادت پسرشان را که به صورت داوطلبانه به عنوان مدافع حرم حضرت زینب(س) به سوریه رفته بود را شنیدند. خبری که پدر و مادر پس از شنیدن آن نماز شکر میخوانند و تا به امروز خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ سپاس میگویند، شهید خلیلی درست چند روز قبل از تولدش در نزدیکی حرم حضرت رقیه (س) به شهادت میرسد و فرصتی برای باز کردن کادوهای تولدش را که هم اکنون هم در گوشه ای از اتاقش قرار دارد، پیدا نمیکند، اما در عوض جشن 27 سالگی خود را در محضر دردانه امام حسین(ع) و خاندان اهل بیت(ع) برگزار کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز😂
شعرخوانی
همه را یار می بینم
پیرزن را نگار می بینم😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میباره بارون روی سر مجنون ....💔
صلی الله علیک یااباعبدالله الحسین
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
یه وقتایےلازمه از خودمون بپرسیم ؛
اگه امامزمان نگاتڪنه اینڪار رو میڪنے؟
| اَلسَّلامُعَلَيْڪَ يا عَيْنَاللهِ فےخَلْقِهِ |
سلام بر تو
ای دیدهےِ خدا درمیانِ مخلوقاتَش...🌱
#اللهمعجللولیکالفرج❤️
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید مسلم اسدی زاری:
زیر پایتان را نگاه کنید روی خون چه کسانی پای می گذارید و راه می روید؟ بعد فردای قیامت چگونه میخواهید جوابگو باشید؟
خون شهدا را پایمال نکنید.
فرازی از وصیت نامه شهید محمدحسن رشید خسروی :
ای حسین جان، تو را قسم میدهم به پهلوی شكسته مادرت حضرت زهرا(س) در آن زمانی كه با بدن خونین بر روی خاكهای گرم جنوب بییار و یاور افتادم، این بنده گناهكار و روسیاه را دریاب.
تا فاطمیه🕊:#39روز مانده💔
دلم را خانه ی فاطمه کردم💔
#حدیث
امام صادق (علیه السلام) :
🙍♂پسران نعمتند و دختران خوبى،🙍
خداوند از نعمتها سؤال می كند
و به خوبی ها پاداش می دهد.🌹
📚 كافى، ج ۶، ص۷، ح۱۲
____________
کانال حذنی معک🕊
@khodaaa112
#مولایمن ♥️
🍂زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن
تو خوب بودی و من بدم ،حلالم کن...
🍂چقدر قدر تو مخفی است بین ما مردم
در آسمان و زمین محترم ، حلالم کن...
#اللهمعجللولیکالفرج
#رمان_دلبسته_ی_مادر💞🌿
#نویسنده_گمنام
قسمت۷۰
دیدم یوسفه با صورت داغون
+سلام
_سلام درو بازکن
+بسم الله یوسف این چه وضعیه؟
_راضیه جان درو باز کن اول لا اله الا الله
+باشه بیا تو
رفتم تو حیاط بالا چشمش کبود شده از لبش هم خون میاد
+یا امام حسین این چیه چی شده؟
_اروم باش چیزی نیست
+یوسف چی چیزی نیست صورتت داغونه
راضیه: رفت کنار شیر لوله پیش حوض صورتش رو بشوره از درد صورتش جمع شد
بدون اینکه چیزی بگه از جلو رفت داخل خونه!
مستقیم رفت حموم منم نشستم تو اتاقش تا زخمش رو با پدادین درست کنم و چسب زخم بزنم!
از حموم اومد بیرون تا منو دید
+راضیه اصلا اینا لازم حالم خوبه
_ساکت بیا بشین بزار پدادین بزنم
+راضیه
_بیا بشین وگرنه نه من نه تو هااا
+باشه بیا بفرما!
راضیه: خب من انجام میدم کارم رو.شما تعریف کن
شروع کردم اول با پنبه به زخم زیرش لبش پدادین زدم
_اخخخخخخ چی رو بگم؟ اخخ راضیه جان اروم تر!
+چشم ، تعریف کن چی شده!؟
_چیزی نشده که
+باز برگشت سر موضوع اول! بگو دیگه اذیت نکن!
درد داری؟
_یکم!
+بمیرم نگا با صورت ماهت چیکار کردی!تعریف کن زود!
_داشتم از پایگاه می اومدم بیرون اخخخ راضیه خانم میگم اروم دیگه....
+چشم ببخشید ادامه بده
_وارد یک کوچه شدم موتور سپاه اونجا بود البته پارکینگ بود اونجا
رفتم جلو سوار شدم دیدم از کوچکه بغلی صدای جیغ میاد!
اخخخخ ممنو
+بفرما چسب زدم خوب میشه
_ممنون
+خب...
_میگم صدای جیغ بودم دوباره پیدا شدم رفتم اونطرف کوچه دیدم یک پسری داشت دختر مردم رو اذیت می کرد این دختر بنده خدا کوچیک بود 13 14سال رفتم جلو بهش گفتم:چیکارش داری ولش کن؟
دختر هم التماس میکردم عمو نجاتم بده! ولم نکن!
به این پسره گفتم. بیا برو شر درست نکن تا زنگ نزدم به پلیس
خلاصه زنگ زدم اومدم جواب بدم یک چک محکم نثارم کرد افتادم
بعد هم پلیس اومد و.....
+خاک تو سرم اگر میکشتت چی؟
_میزنمت هااا لوس بیا برو به درست برس منم بخوابم خستمه
+چشم-شب میریم دیگه بیمارستان عیادت؟
:_اگر زنده بودم چشم قربان امره دیگه ایی نیست؟
+خیر
اتاق چراغ رو خاموش کردم
اومدم از اتاقش بیرون
خدایا عین هویج ویییی چرا چیزی نیست من خودم رو سرگرم کنم !
هی تو چکنم چکنم موندم تا اذان ظهر گفت
یوسف رو بیدار کردم
رفتم پیشش
+یوسففف
_بله
+میای برا اولین بار جماعت؟
خیره شد تو صورتم دست به محاسنش کشید گفت:برای چی ایستادی بیا دیگه!
خواستم برم تو بغل با خنده گفت:نکن جان من صورتم داغون میای داغون ترش میکنی
+وااا دلتم نخواد
ایستادم پشت سرش
شروع کرد:الله اکبر
نماز که تموم شد من پشت سرش بودم من تسبیح به دست یوسف هنوز تو سجده بود!
بعد ازش تشکر کردم تا سفره نهار رو چیدم مامان و بابا رسیدن!
#کپی_رمان_تا_اطلاع_ثانویه❌
#رمان_دلبسته_ی_مادر💞🌿
#نویسنده_گمنام
قسمت۷۱
نشستیم کنار هم نهار خوردیم!
یوسف:راضیه
+جانم
_جانت سلامت، امشب بعد اذان میام دنبالت!! اماده باش بریم عیادت!
+چشم
سرم زیر بود و داشتم نهار میخوردم احساس کردم دارن یچیز هایی میگن !
ترجیح دادم واکنشی نشون ندم
بعد نهار ظرف هارو شستم!
و داشتم میرفتم سمت اتاق!
بابا صدام کرد!
+راضیه ؟
_جانم بابا!
+بیا بشین اینجا دخترم باهات کار دارم
_وقتی اینو گفت احساس کردم بدنم سرد شد
گفتم لابد باز این پسره برگشته مزاحم! وای خدا
آروم نشستم کنارش!
لبخندی زد گفت:نترس بابا خیره
_ان شاء الله بفرمایید!
احساس کردم یک لحظه جو سنگین شد فقط من و بابا بودیم :-)
بابا نفسی کشید و گفت:من نمی خوام بزور کارات رو انجام بدی زندگی خودته و خودت
براش تصمیم می گیری من بهت اعتماد دارم و میدونم بهترین هارو انتخاب میکنی!
+ممنون بابا
_تو دیگه بزرگ شدی و خانومی شدی برای خودت داری دانشگاه میخونی ان شاءالله بعدش اگر خدا خواست شاغل هم میشی !
اما خودت میدونی سنت پیامبره و دختر براش خواستگار میاد و میره!
تو تنها دختری منی و من دوست دارم تو زندگیت چیزی بجز خوشبختی نبینی!
از موضوع دور نشیم من بهت میگم شما بشین فکر کن هر چی تو بگی!
عمه ات زهرا تو رو برای محمد حسین خواستگاری کرد!،
+تا اینو گفتم اب شدم رفتم زیر زمین دیگه نفس نمی تونستم بکشم!
احساس کردم دیگه دارم خفه میشم
همینطور سرم پایین بود
بابا گفت:عجله نکن دخترم فکرات رو بکن هیچ اصراری نیست
بدون اینکه چیزی در این مورد بگم
+با اجازه من برم اتاقم درس دارم
_بسلامت دخترم
راضیه:
از مامان دلگیر شدم اینو باید خودش میگفت نه بابا! ابروم رفت!
نشستم رو زمین اتاق همینجور به دیوار خیره شدم یهو به خودم اومدم نیم ساعت گذشته
با خودم گفتم:خاک تو سرت راضیه بلند شو خودت رو جمع کن چرا عین خنگا شدی،!!
بلند شدم خودم رو تو اتاق با یک چیزی مشغول کردم!
گوشیم زنگ خورد!
به صفحه گوشی نگاه کردم هانیه بود
+سلام
_سلام راضیه
+چی شده هانیه چرا صدات اینطوریه!؟
_راضیه بابام
+بابات چی شد هانیه ؟
_بابام مرد
+یا حسین
فقط صدای گریه هاش می اومد
_تازه از بیمارستان زنگ زدن بابام راضیه ترخدا بگو دارم خواب میبینم
+کجایی خونه ایی!؟
_اره
+دارم میام پیشت! آروم باش عزیزم
گوشی قطع کردم لباسام رو پوشیدم یوسف هم منو رسوند خونه اش
زنگ درو زدم!
چند بار زدم به هانیه زنگ زدم کسی جواب نداد دوباره زنگ درو زدم یک پیر مردی درو باز کرد باغ بان خونه اشون بود
به سرعت رفتم داخل
صدای گریه فقط می اومد دلم تیکه تیکه شد
تقریبا فامیل هاشون اومده بودن!
چشمم دنبال هانیه بود سلامی کردم سراغ هانیه رو گرفتم گفتن درو رو خودش قفل کرده قبول نمیکنه کسی بره پیشش
رفتم طبقه بالا سکوت بود
رفتم سمت اتاقش درو زدم
با صدای بلند گفتم:ولم کنید دیگه
اروم گفتم:هانیه منم عزیزن راضیه درو باز کن
سکوت کرد یهو در باز شد
تو چشام خیره شد!
تو همون سکوت محکم بغلم کرد!
فقط گریه میکرد میگفت:راضیه بابام رفت
من دیگه کسی رو ندارم مامانم هم منو چند سال پیش مرد و تنهام گذاشت!
من دیگه تنها شدم !
+جانم اروم باشه
چیزی دیگه نمی تونستم بهش بگم بجز این
فقط محکم تو بغلم بود
_راضیه
+جانم
_من دیگه کسی رو ندارم!
+این چه حرفیه هانیه من پیشت هستم!
دیگه عیادت هم نتونستم برم
تا ساعت12شب پیشش بودم
اخرش هم خوابش برد و رفتم خونه امون یوسف اومد دنبالم!
خیلی خسته ام بود روحیه ام داغون شده بود بخاطر هانیه!
زنگ زدم به خاله نفیسه صبح ساعت هفت
که عیادت هنوز وقت هست گفت نه
پس فردا مرخصش میکنن میتونی بیای خونه کلی عذر خواهی کردم بخاطر دیروز
لباسام رو.پوشیدم رفتم پیش هانیه
تشییع پدرش بود!
#کپی_رمان_تا_اطلاع_ثانویه❌
☘ دعای عهد
📌بسم الله الرحمن الرحيم
اَللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْکرْسِی الرَّفِیعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِیمِ وَ رَبَّ الْمَلائِکةِ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْأَنْبِیاءِ [وَ] الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِوَجْهِک [بِاسْمِک] الْکرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِک الْمُنِیرِ وَ مُلْکک الْقَدِیمِ یا حَی یا قَیومُ أَسْأَلُک بِاسْمِک الَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِک الَّذِی یصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ یا حَیا قَبْلَ کلِّ حَی وَ یا حَیا بَعْدَ کلِّ حَی وَ یا حَیا حِینَ لا حَی یا مُحْیی الْمَوْتَی وَ مُمِیتَ الْأَحْیاءِ یا حَی لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ.
اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِی الْمَهْدِی الْقَائِمَ بِأَمْرِک صَلَوَاتُ الله عَلَیهِ وَ عَلَی آبَائِهِ الطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَی مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ الله وَ مِدَادَ کلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [کتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِهِ کتَابُهُ [عِلْمُهُ] اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیامِی عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَیعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَی إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَینَ یدَیهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبَادِک حَتْما مَقْضِیا،
فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِرا کفَنِی شَاهِرا سَیفِی مُجَرِّدا قَنَاتِی مُلَبِّیا دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اکحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُک بیمَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَک وَ أَحْی بِهِ عِبَادَک فَإِنَّک قُلْتَ وَ قَوْلُک الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیک وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیک الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسُولِک،
حَتَّی لا یظْفَرَ بِشَیءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ یحِقَّ الْحَقَّ وَ یحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِک وَ نَاصِرا لِمَنْ لا یجِدُ لَهُ نَاصِرا غَیرَک وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کتَابِک وَ مُشَیدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِینِک وَ سُنَنِ نَبِیک صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیک مُحَمَّدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَی دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِکانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اکشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
#قرارعاشقی♥️🌙
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
__
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
┄┅══✼ *✨﷽✨*✼══┅┄
دست ادب بر روی سینه میگذاریم
السَّلامُ عليكَ يا وَجهَ اللَّهِ الَّذي لا يَهْلِكُ وَ لا يَبْلَى إِلَى يَومِ الدِّين
سلام بر تو اى وجه خدا كه تا روز قیامت نه نابودى دارد و نه كهنه مى شود.✋🏻
ظهور اگرچه، نیست
اما حضور که هست!
به بهانه غیبتت دست از دامنت نمیکشم آقا
در کنار تو با تو کوچههای غیبت را یک به یک گذر میکنم مولا....
جاده هر قدر هم طولانی، دیر یا زود به آخر میرسد...
هر شبی به صبح می رسد....
وشما میآیید💚
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
تلنگر
❣️ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ" ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ
ﻭﻟﯽ" ﻣﻐﺰ "ﻧﺪﺍﺭﺩ.
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ، ""ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ"" ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ """ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ """ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ""ﻣﻐﺰ"" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ
""ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان "" ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ.......
بهترین جوابها .....👇👇👇
🔸بهترین جواب بدگویی:سکوت
🔸بهترین جواب خشم :صبر
🔸بهترین جواب درد:تحمل
🔸بهترین جواب تنهایی:تلاش
🔸بهترین جواب سختی:توکل
🔸بهترین جواب خوبی:تشکر
🔸بهترین جواب زندگی:قناعت
🔸بهترین جواب شکست:امیدواری....
💓تقدیم به بهترین ها....
💥برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی...👌