eitaa logo
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
837 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
80 فایل
﷽🌱 💚امام صادق علیه السلام: لَوْ أدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أیّامَ حَیاتِی. •✓مهدویت، •✓جهاد_تبیین •✓دلی_خدایی 📍کپی با ذکر صلوات «وقف امام زمان عج» تأسیس:1400/1/25 مدیر کانال: @khadeem12w
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿امیر المؤمنین امام علی علیه السلام فرمودند: ✍️ اوصيكُمْ بِالصَّلاةِ وَحِفْظِها، فَاِنَّها خَيْرُالْعَمَلِ وَهِىَ عَمُودُ دينِكُمْ. شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش مى كنم چونكه نماز برترين عمل و ستون دين شماست. اذان مغــرب بہ افق اهــواز 20:43 ________ کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊 @khodaaa112
اکنون اذان مغرب به افق اهـواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان. بی بی مرا خرید🕊♥️ ولی نگران احمد بودم از دیروز جوابی نداد نمیدونم شاید مشغوله لابد!😕 لباس های کارو پوشیدم و رفتم سر کار،تو دفترم مشغول انجام وظیفه بودم که درو زدن! _بفرما🙂 آروم درو باز کرد و با چهره پر آشوب محسن رو به رو شدم😢😭 اشکاهاش جاری شده بود فهمیدم یک اتفاقی افتاده بسم الله محسن چی شده چرا اینجور شدی!؟😟 با گریه جوابم داد +عباس احمد شهید شد😭😓 _همون لحظه احساس کردم تمام بدنم سرد شد دیگه چیزی احساس نکردم و فقط یاد چهره احمد می افتادم و گریه میکردم😭😰 بعد از ساعاتی که گذشت. یکی از بچه ها اومد نشست گفت:می خوان خودت به خانواده شهید خبر شهادت احمد رو بدی!😔 سکوت کردم و چیزی نگفتم ! اما من چجوری میتونستم خبر شهادت بهترین رفیقم رو به خانوادش بدم حال من اینجور شد حال همسرش حنانه رو چی میشه! ای خدااا خودت کمک کن!😫😭 برگشتم خونه حالم اصلا خوش نبود. با چهره خندون زینب روبرو شدم😊 +سلام داداش خسته نباشید خوبی!؟ _سلام زینب جان سلامت باشی ممنون😔🙂 همینجور تو ذهنم مرور میکردم حنانه حنانه رو چی بگم!!! زینب:واا این چشه 😕😟 خدا بخیر کنه ترجیح دادم نرم سمتش و دخالت نکنم! ولی حال عباس واقعا افتضاح بود😖 خیلی اصلا از چهره اش معلوم بود!😰 حتی شام هم نیومد باهمون خورد بعد کلی حرف چرا حالت بده گفت رفیقم شهید شد! همه ی ما شکه شدیم از شهادت اقا🤭😱 احمد خیلی ناراحت بودیم عباس:صبح با دو نفر از همکار ها از سپاه رفتیم خونه احمد همسرش میگفت: احمد روز های آخر با گوشی حرف میزدم خیلی منو وصیت میکرد مواظب حنانه باش😔 و..... حتی میگه به حدی رسیده اصلا معلوم می خواست بفهمونه از صحبت هاش یه طور غیر مستقیم اینکه من شهید میشم سراغ حنانه رو گرفتیم گفت کلاس زبان رفته یکمی دیگه میاد همسرش واقعا نمی دونم چه صبری داشت میگفت:من از شهادت احمدم خیلی خوشحال ☺️من خدا رو شاکرم که خداوند برای همسرم بهترین سرنوشت و بهترین مرگ رو انتخاب کرد. شاید فراق احمد سخت باشه 😞ما بهش عادت کردیم اما می دونم خوده حضرت زینب س همین الانش هم صبر به من داده!☝️😇 همینجور که حرف میزد با چهره خندون حنانه رو به رو شدیم😊😀 میگفت:مامان بابا احمدم اومده😁😍 اما تا رو برگردوند به ما همون جاش با صورت زرد ایستاد و چیزی نگفت!😥 حنانه: نزدیک خونه بودم ماشینی رو دیدم که بابا بعضی وقتا وقتی کار مهمی داشته باشه با دوست هاش باهاش می اومدن با خودم گفتم لابد بابا احمدم اومده با ذوق و خوشحالی چادرم😍🤩 رو محکم گرفتم و دویدم سمت خونه داخل که رفتم گفتم: مامان بابااحمدم اومده!! به مامان نگاه کردم چیزی نگفت صورتم رو اون طرفی کردم! با صورت همون مرده ایی که اون شب اومد روبرو شدم و دونفر دیگه که نمی شناختم ترسیدم و گفتم😣 پس بابای من کو مامان بابا احمد کجاست!؟ دیدم همون عمو[عباس] از جاش بلند شد اومد طرفم بهم گفت بابایی رفته بهترین جای دنیا بدون اعتنا به حرفش رفتم سمت مامان مامان بابا احمدم کجاست عباس: ازم جدا شد رفت پیش مامانش با بغض و گریه گفت مامان بابا احمدم کجاست زد زیر قولش خودش بهم قول داد برمیگرده منو میبره مشهد الان کجاست چرا نیست!؟ به من. نگووو بابا رفته دیگه نمیاد من نمیخواام من نمیخوام مامان بی بابا باشم همه ی حرف هاش رو باگریه میگفت حق داشت هشت سالش بود! همه ی با حرف های حنانه گریمون گرفت و اون همون جوری قسمتی از چادر مادرش رو تو دستش مشت کرده بود و میگفت بگو به بابا بگرده بهش زنگ بزن برگرده تا باهاش آشتی کنم مامان تروخدا مامان نگو بابا شهید شده من نمیخوام هرچه قدر خاله اش خواست از مادرش جداش کنه ارومش کنن اما قبول نمیکرد مادرش هم فقط دوتا دستاش رو گذاشته بود رو صورت حنانه نگاهش میکردم و چیزی نمیگفت ماهم ساک لباس های احمد رو گذاشتیم و رفتیم ... دلم میخواست پیش حنانه بمونم اما اون کسی رو نمیخواست بعد از تشییع احمد هروز خونه احمد میرفتم اما حنانه اصلا قبول نمیکرد با کسی حرف بزنه منم دیگه از رفتن به اونجا صرف نظر کردم یک شب رفته بودم هیئت تو راه رفتن سمت اتاق سیستم بودم که یک خانمی صدام زد بردار حسینی! روم رو برگردوندم دیدم همسر احمد هست دست حنانه رو گرفته و ایستاده همون لحضه سرم رو پایین گرفتم گفتم:سلام خواهر بفرمایید _علیکم السلام ببخشید مزاحم شدم ولی حنانه میخواد با شما حرف بزنه خیلی اصرار کرد که باید امشب بیاد شما رو ببینه +خواهش میکنم خواهر نفرمایید سلام عمو خوبی حنانه خانم ±سلام ممنون +اجازه میدین حنانه پیش شما بمونه بعد برگردونید خونه !؟ _بله حتما خوشحال میشم +پس با اجازتون حنانه رو به شما می سپارم حنانه جان برو پیش عمو _نگران نباشید مواظبش هستم سرش پایین بود و اروم اومد ایستاد کنارم چقد این دختر حیا داشت با همون سن کمش چادر سرش بود و سرش پایین بریم عمو !؟ ±اره دستش رو گرفتم بردمش پیش خودم اتاق سیستم بهش هیچی نگفتم.......
حتما بخش 11امشب رمان رو بخونید✅👍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم عجل لولیک الفرج💚 ختم ذکر زیر به نیت ظهور چهل روز💫📿 {اَللّهُمَّ صَلّ عَلی سَیّـِدنا مُحَمَّدِ و الِهِ مَااخّـتَلَفَ الّمَلوانِ وَ تَعاقَبَ الّعَصْرانِ وَ كَرَّالجَدیدانِ وَسْتَقْبَلَ الّفَرْقَدانِ و َ بَلّّغٌ رٌوحَهٌ وَ ارْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مَنَّــا التَّحیَِّـةَ وَالسَّلام } ✨✨✨✨✨✨ ✨روز19💓✨ ✨✨✨✨✨
💠به توکل نام اعظمت 🌹🌹 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا ❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" 🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... +وعجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Eshgh Ye Hese Fogholade (128).mp3
3.26M
باز پیش توئه حواسم!! یه دنیا التماسم… یه کاری کن تو، واسم! باز کارم شده گدایی!! دلم شده هوایی… شدم امام رضایی عشق، یه حس فوق العاده.. توی باب الجواده که میبره دلا رو! عشق یعنی، که سیر نمیشه… زائری که میبینه، اون گنبدِ طلا رو هستم دخیل، به پنجره فولادت! به عشقِ گوهرشادت… همیشه هستم یادت رضا ────┤ ♩♪♫♪♩ ├──── ________ کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊 @khodaaa112