بخش12
بهش هیچی نگفتم ترجیح دادم خودش حرف بزنه! در همون سکوت بهش شکلات دادم
_بفرما عمو
ازم گرفت
±ممنون
مشغول پخش مداحی بودم که گفت
± ببخشید عمو ازم ناراحتین!؟
_چرا عمو جان منکه ازت ناراحت نیستم
+چرا بابا احمد بهم گفت نباید اینجور رفتار میکردم با شما شما مثل برادر بابا احمد هستین بابا خیلی شمارو دوست داره گفت بهم
هر وقت دوست داشتی چهره و رفتار های منو ببینی برو پیش عمو عباس اون خیلی مهربونه
_لبخندی زدم و گفتم شما بابا رو کجا دیدی
این همه چیز بهت گفته!؟
+ دیشب خوابش رو دیدم ازم ناراحت بود
گفت: حنانه من اخمو نبود همیشه خندون بود با مهمانان باباش هم بد اخلاقی نمیکرد
بهم گفت برو از عمو عباس عذر خواهی کن
و خیلی چیزا!
_ منکه ازت ناراحت نیستم عمو جان
با بابا آشتی کردی!؟
± من آشتی کردم خودش هنوز با من قهره گفت تا عذر خواهی نکردی نمیام پیشت
_حالا من گفتم ازت ناراحت نیستم
ولی امشب اومد پیشت سلام من رو بهش برسون!
±چشم
ببخشید عمو سوالی بپرسم
_بله عمو بگو
با لبخندی گفت
±شما چرا شکلتون شبیه بابای منه
خندیدم گفتم من کجام شبیه باباته!؟
±چرا شبیهش هستین
نگاه کنید حتی ریشاتون مثل بابای منه!
از هم تقلید میکنید عمو بابا احمد میگفت تقلید کاره شیطونه!!
_خندیدم و گفتم نه عمو جان
ما هممون ریش داریم برای همین شبیه هم هستیم من تقلید نمی کنم که
±باشه از این به بعد بیاین خونه ما من مهمان نوازی میکنم عمو
_ممنون چشم میام
±عمو شما هم میرید سوریه!؟
_ اگر حضرت زینب س دعوت کنه میرم حتما
+اها
عباس: بعد تموم شدن مراسم بردمش خونشون وقتی پیاده شد گفت
± ممنونم عمو تعریفتون رو پیش بابام میکنم سلامتون رو هم بهش میرسونم
_ خواهش میکنم عمو جان ممنونم خداحافظ
±خداحافظ عمو بیاین هااا
_چشم عمو جان میام همیشه پیشت!
چند ماهی گذشت حنانه خیلی به من وابسته شد ترسیدم این وابستگی زیاد بعدن
خوب نباشه!
دوماه گذشت و من تازه از ماموریت برگشته بودم مدارکم رو دادم برای اعزام به سوریه
ولی باید اول رضایت خانوادم رو میگرفتم
رفته بودم خونه با چهره خندون زینب مواجه شدم
+سلااااام داداش عباسم چقد دلم برات تنگ شده بود خوبی
_سلام علیکم آبجی زینب الحمدلله خوبم
ولله من هم دلم براتون تنگ شده!
+ بیا تو مامان اینا منتظرن
_باشه
سلام علیکم صاحب خونه من اومدم هاا کسی از من استقبال نمیکنه!!
+سلام مادر عزیزم خوبی عباسم قربانت برم مادر خوبی پسرم!؟
_دستش رو بوسیدم بله مادر جان خوبم الحمد لله
زینب: رفتار عباس به شدت منو تحت تأثیر قرار میداد ادمی بود که
واقعا خدایی بعد از سلام و احوال پرسی با مامان و بابا نشستیم نهار خوردیم
تو همون سکوت عباس گفت:
_راستی من اسمم رو برای اعزام به سوریه نوشتم گفتن اول باید رضایت خانوادت رو بگیری !
تو همون لحضه به عباس خیره شدم از سفره بلند شدم رفتم گفتم ممنون سیر شدم
مامان هم ترجیح داد اول جواب عباس رو بده
_زینب جان کجا تازه نشستی که!؟
+نه داداش سیر شدم
~ببین مادر جان من همه ی ماموریت ها رو قبول کردم رفتی کردستان حالا هر جا همش دوماه سه ماه غیبت میزد
ولی میخوای بری سوریه سخته مادرم سخته برای من قبول کنم!
_به چهره بابا نگاه کردم،
*ان شاءالله همه عمرت فدای اهل بیت پسرم
اما مهم تر از همه رضایت مادرت! من مشکلی ندارم اگر قول بدی مواظب خودت باشی خودت رو نندازی زیر تانک نم چی..!
_چشم قول میدم مامان برم!؟
~حاج آقا چرا اینجور میگی!؟
داره میره سوریه ها اگر رفت برگشتش فقط با خداست ! ما با هزار نذر و صلوات این بچه ها رو از خدا خواستیم! بعد بزارم بره سوریه
_ مادر من اگر من نرم اون نره پس کی بره !؟
اگر نریم از حرم حضرت زینب س و حضرت رقیه! چیزی نمی مونه اگر نرم بعد مدتی میبینی دشمن همینجا تهران میاد!
چیزی نگفت از سفره بلند شد رفت اتاقش
رفتم پشت سرش نشستم پیشش اجازه میدی برم!؟
~تو چیزیت بشه بخدا من می میرم مادر
_خدا نکنه مادر من چیزیم نمیشه
سکوت کرد و چیزی نگفت منم نمیخواستم با اصرار راضیشون کنم رضایت باید دلی باشه!
هیچی نگفتم و از سر جام بلند شدم رفتم اتاق زینب درو زدم
+کیه!؟
_منم زینب جان بیام !؟
+بیا تو عباس
_درو باز کردم نسشته بود داشت گریه میکرد
چرا داری گریه میکنی. تو
بجای اینکه بیای کنارم به ایستی!؟
زینبم مگه قراره هر کی رفته شهید بشه!؟
+جان زینب نرو عباس بخدا من می دونم میری دیگه بر نمیگردی عباس
_تضمین داری برای حرفت اینقدر مطمئن حرف میزنی!؟
داری خادمی سید الشهداء میکنی بعد برای
مدافع حرم خواهرش قبول نمیکنی کنار من به ایستی بزاری مامان رضایت بده!!
+نمی دونم
ازش جاش بلند شد و رفت چیزی هم نگفت
مثل همیشه وضو گرفت سجاده اش رو پهن کرد نمی دونم چه نمازی میخوند
برگشتم سمت اتاقم خوابم برد
دوباره همون خواب زن خمیده رو دیدم با دستش اشاره کرد به پرچم سیاه
که نوشته روش...
اشکتون افتاد ببخشید دیگه😁🕊
بخش 12 خدمت شما
یاعلی التماس دعا🌸
مهمانان آقا
مخصوصا جدیدها🌹
خوش اومدین برای خوندن خاطراتم
با امام زمان و حاج قاسم
برید بزنید رفتن به اولین پیام
یکم بیاین پایین با اولین خاطره
امام حسین ع هست
بیاین خاطرات بعدی هم هستن😁❤️
@Vsfygiu
مشکلی پیش اومد بیاین ایدی من!🌹
کانال تزکیه نفس
پیشنهاد عضو شدن🌺
#حمایتی
https://eitaa.com/joinchat/3513843836Cb5e98da23b
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج💚
ختم ذکر زیر به نیت ظهور
چهل روز💫📿
{اَللّهُمَّ صَلّ عَلی سَیّـِدنا مُحَمَّدِ و الِهِ مَااخّـتَلَفَ الّمَلوانِ وَ تَعاقَبَ الّعَصْرانِ وَ كَرَّالجَدیدانِ وَسْتَقْبَلَ الّفَرْقَدانِ و َ بَلّّغٌ رٌوحَهٌ وَ ارْواحَ اَهْلِ بَیْتِهِ مَنَّــا التَّحیَِّـةَ وَالسَّلام }
✨✨✨✨✨✨
✨روز20💓✨
✨✨✨✨✨
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
💠به توکل نام اعظمت
🌹🌹 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا
❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن...
#سلام_برادرهاےشهیدم
🏳 زیارتنامه "شهــــــداء"
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
#یادشهداباصلوات +وعجل فرجهم
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
کاری کن امام زمان بغلت کنه🌸
#استاد_دانشمند
#اللهمعجللولیڪالفرج
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
هدایت شده از جامانده از سُعَدا
😍 40% تخفیف 😍
مجموعه 5 جلد کتاب
با موضوع : تجربه نزدیک به مرگ
قیمت پشت جلد 115 ت 🙈
✅ قیمت تخفیفی 69 ت 😍
1⃣سه دقیقه در قیامت (جانباز مدافع حرم)
2⃣شنود(نیروی اطلاعات)
3⃣بازگشت(20 روایت)
4⃣با بابا(فرزند شهید طاهری)
5⃣آن سوی مرگ (4 روایت)
✅فقط تا جمعه
ارسال پیام به ادمین کانال
@jamandehazsoada
_________
کانال راهیان نور
@rahiankhuz
#حدیـث🌿
#امام_صادق ع|♡
هرکس نماز را سبک بشمارد ،
بشفاعت ما دست نخواهد یافت.
•{ کافی،ج۳،ص۲۷۰ ، حدیث ۱۰۲}•
اذان ظهر به افق اهـواز
13:18
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
○
.•
شهیدحججیمیگفت
یھ وقتایۍ دلڪندناز
یھ سرےچیزاۍ "خوب"😇
باعث میشھ..
یھ چیزاۍ "بهترے"
بدست بیاریم..🖐🏻
.
ما براے رسیدن بھ
امام زمـان "عج"
از چۍ دلڪندیم؟!🤔😭💔
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
#تلنگر
گاهی با خودت خلوت کرده و کتاب نفس خود را باز کن و دقیق آن را مطالعه کن..
یک وقت میبینی سر تا پا غلط است !
به راحتی دروغ گفته می شود ؛ هر حرفی را میزنی ؛ هر غذایی را میخوری و به هر خانه ای که دعوتت کردند میروی و .. !
وقتی بیدار میشوی ، میبینی عجب نفسِ بدی تربیت کرده ای :))🌿
• کنترلِهواینَفس •
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پشت_پرده🌸
#پناهیان
#خدا❤️
خدا دارمت❤️
عَبدُکَ فَداك♥️
بنده ات فدات بشه
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواستگاری خدا❤️🕊
#پناهیان
خدا:بزارید من نگاهم رو بگم!❤️🕊
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پناهیان
#صادقانه
تو صادقانه بگو خدایاا میخوامت❤️🕊
فقط بفهمه تو راست میگی!♥️
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
امشب یک خاطره میگم
از طلب حلالیت
جالبه! طنز هم داره😁❗️🌹
خاطره واقعی مربوط به ادمین اصلی
مهمانان آقا
مخصوصا جدیدها🌹
خوش اومدین برای خوندن خاطراتم
با امام زمان و حاج قاسم
برید بزنید رفتن به اولین پیام
یکم بیاین پایین با اولین خاطره
امام حسین ع هست
بیاین خاطرات بعدی هم هستن😁❤️
@Vsfygiu
مشکلی پیش اومد بیاین ایدی من!🌹
کانال تزکیه نفس
پیشنهاد عضو شدن🌺
#حمایتی
https://eitaa.com/joinchat/3513843836Cb5e98da23b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَللّهُمَ اَمْلَع قَلبی بِحُبَکْ
خدایا قلب مرا پر از عشق به خودت کن♥️🕊
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
••
"یااُنْسَ کُلِ مُستَوحِشٍ غَریبٍ
و یا فَـرَجَ کل مَکْروبٍ کئیبٍ "
ای آرام دلهای متوحش سرگردان و
ای گشایش دلهای اندوهگین و شکسته🔐🌱
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
༻﷽༺
شهید...
بهقَلبتنگـاهمیکُنداگرجایی
برايَشگذاشتهباشے
مےآيد
مےمانَد
لانهمیکُند
تاشهيدتڪُند ...
وَ مَنْ عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ♥️✨
#رفیقشهیدینیهمین🌿
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
🌺بسم رب الشهداء🌺
🌺فدائیان بانوی دمشق🌺
🌺شهید مدافع حرم سید محمد حسین میر دوستی🌺
🌺شادی روحش صلوات🌺
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
🌹بسم رب الشهداء🌹
🌹فدائیان بانوی دمشق🌹
🌹شهید مدافع حرم مهدی دهقان🌹
🌹شادی روحش صلوات🌹
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
."کرامت امام رضا در حق دزد"
تو "تبریز" و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن "پا بوس امام رضا" علیه السلام.
رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای "ابراهیم جیب بر" رو هم باخودت بیار.
"ابراهیم جیب بر کی بود؟!"
از اسمش معلومه "دزد مشهوری" بود تو تبریز که حتی کسی جرأت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفر بشه چون سریع جیبشو خالی می کرد!
حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با "خودت بیارش مشهد!"
رئیس کاروان با خودش گفت:
خواب که "معتبر" نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو "کاروان" نمیمونه همه "استعفا" میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال!
اما این خواب دو شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره "دنبال ابراهیم."
رفت "سراغشو" بگیره که کجاس، بهش گفتند؛ تو فلان محله داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی "نشونت" میده.
بالاخره پیداش کرد!
گفت: ابراهیم میای بریم مشهد؟
(ولی جریان خوابو بهش نگفت)
ابراهیم گفت: من که پول ندارم تازه همین ۵۰ تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه "پیرزن دزدیدم! "
رئیس گفت: عیب نداره تو بیا من "پولتم میدم."
فقط به این شرط که حین سفر "متعرض" کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، "آزادی!"
ابراهیم با خودش گفت؛ باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول "کاسب" شیم.
کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن "دزدای سر گردنه" به اتوبوس "حمله کردن" و "جیب" همه و حتی ابراهیم که جلوی اتوبوس نشسته بود رو "خالی کردن" و بعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن!
اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن، ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت؛ از شما چقدر "پول دزدیدن" و بهشون میداد!
رئیس گفت:
"ابراهیم تو اینهمه پول از کجا آوردی؟!"
ابراهیم خندید و گفت:
وقتی "سر دسته دزدا" داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو "خالی کردم" و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد!
همه "خوشحال" بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت:
"ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟"
چون "حضرت به من فرمودن،"
حالا فهمیدم "حکمت" اومدن تو چی بوده؟
ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت:
یعنی "حضرت" هنوز به من "توجه" داره؟
از همونجا "گریه کنان" تا "مشهد" اومد و یه "توبه نصوح" کنار قبر حضرت کرد و بعدم با "تلاش و کار حلال،" پولایی رو که قبلا "دزدیده بود"" میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید."
و در آخر هم در مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت...
اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي....
#دعای_فرج
🌹 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 🌹
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ
وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
وَ ضاقَتِ الاَْرْض
وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
وَ اَنْتَ الْمُسْتَعان
وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
♡الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
♡اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
♡السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
♡الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
♡یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
♡بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین.
🌹 #دعای_غریق
《یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک》