#شهادت_امام_سجاد_سلام_الله_علیه
🩸من تَب دارم و دیگر طاقت تازیانه ندارم؛ به این سرباز بگو کمتر مرا تازیانه بزند ...
در نقلی آمده است:
🥀 در مسیر اسارت آل الله از کوفه تا شام، در نزدیکی شهر «حلب»، شهری بود به نام «عسقلان» که أسرای آل الله را وارد آن شهر کردند.
🥀 «زُرَیر خُزاعی» که از تاجران زمان خودش بود، برای تجارت به شهرعسقلان آمد؛ هنگامی که به بازار عسقلان رسید، دید که تمام شهر را زینت کردهاند و مردم شهر که بههم میرسند، مبارک باد میگویند و تمام مردم شهر، مشغول خوشحالی و نشاط هستند.
🥀 زُریر از این وضع تعجب کرد و از شخصی پرسید که به چه علتی مردم امروز اینقدر، خوشحالی میکنند؟ آن شخص گفت: این شادی و سرور به این جهت است که به دستور یزید جمعی از مخالفینش را کشتهاند و این سرهایی که برنیزه است متعلق به آنهاست و اهل و عیال مخالفین را هم اسیر کردند و برشترهای برهنه در شهر میگردانند.
🥀 زُریر پرسید: این جماعت کافر بودند یا مسلمان ؟ آن مرد جواب داد: مسلمان بودند ولی برعلیه خلیفه زمان قیام کرده بودند. زریر گفت:او چه کسی است؟ آن مرد جواب داد: پدرش علی بن ابیطالب و مادرش فاطمه دختر رسول خدا و برادرش حسن بن علی «علیهمالسلام» است همان که با معاویه صلح نمود.
🥀 زریر پرسید: اسم خودش چه بود؟ آن مرد گفت: اسم او حسین علیهالسلام است. زریر تا این وقایع را شنید، نالهای زد و باچشم گریان به سمت اسیران رفت. وقتی به ایشان نزدیک شد چشمش به حضرت زین العابدین علیهالسلام افتاد که بهخاطر بیماری و زجرهایی که کشیده بود، رنگ از صورت مبارکش پریده بود؛ زریر تا این حالت را مشاهده نمود نالهای زد و به شدت گریه کرد.
🥀 إمام سجاد علیهالسلام به او فرمودند: ای مرد تو کیستی؟ زریر عرض کرد: غریبهام؛ حضرت فرمود: تمام مردم این شهر خوشحالاند؛ تو چرا گریه میکنی؟
زریر عرض کرد: فدایت شوم چون من شما را میشناسم وقدر و مقام شما را میدانم؛ بر این حال و روزتان گریه میکنم؛ ای کاش هیچ وقت به این شهر نیامده بودم وشما را به این وضع نمیدیدم؛ ای کاش قبیلهام همراهم بودند تا با این قوم میجنگیدم.
🥀 امام سجاد علیه السلام از سخنان زریر به گریه آمدند و فرمودند: خداوند به تو جزای خیر دهد. زریر عرض کرد: هر دستوری دارید بفرمایید تا اطاعت کنم. حضرت فرمود:
🥀 اگر برایت ممکن است با سربازی که موکّل بر من است صحبت کن و او را راضی کن تا مرا کمتر تازیانه بزند؛ چرا که من تب دارم و طاقت تازیانه زیاد را ندارم ...
📚 بحرالمصائب ج۷ ص301
-خٌذْنیِ مَعَكْ🕊️✨
-@khodaaa112-
#آیهگرافی
🍃فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ
🌷پس انسان بايد به خوراكش با تأمل بنگرد
📗سوره عبس، آیه 24
-خٌذْنیِ مَعَكْ🕊️✨
-@khodaaa112-
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
بخاطر اباالفضل (علیه سلام)🌱✨
-خٌذْنیِ مَعَكْ🕊️✨
-@khodaaa112-
بر سر دوراهی گناه و ثواب،
به حُبِّ شهادت فکر کن.
به «نگاهِ امام زمانت» فکر کن.
ببین میتونی از گناه بگذری؟
اگه از گناه گذشتی
از جونت هم میگذری!🌱
| #شهیدمحمودرضابیضائی |
امروز چقدر بیشتر از همه وقت ها
دلم برای امام زمان عج تنگ شده..🌱
#السلام_علیک_یاصاحب_الزمان
19.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 اجرای فوقالعاده سرود اربعین
🔻 اجرای سرود خلاقانه و بسیار هماهنگ نوجوانان با موضوع پیاده روی اربعین
حسینیه معلی
@moallatv3
-خٌذْنیِ مَعَكْ🕊️✨
-@khodaaa112-
#آیهگرافی
🌻 وَ جَعَلَ ٱلْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًۭا وَجَعَلَ ٱلشَّمْسَ سِرَاجًۭا
🌼 و ماه را در میان آسمانها مایه روشنایی، و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است؟!
📚 آیه ۱۶ سوره نوح
-خٌذْنیِ مَعَكْ🕊️✨
-@khodaaa112-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آجرکالله،یاصاحبالزمان(:💔
#وصیت_شهید
به خدا قسم من از شهدا و خانوادههای شهدا خجالت میکشم تا وصیتنامه بنویسم. خدایا! مرگ مرا، فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدایا! همسر و فرزندانم را به تو میسپارم. خدایا! من در این دنیا چیزی ندارم و هر چه هست از آن توست. پدر و مادر عزیرم! ما خیلی به این انقلاب بدهکاریم…»
#شهید_عباس_بابایی
«خٌذْنیِ مَعَكْ🕊✨
«@khodaaa112»