بسیج دانشجویی ایام فاطمیه
یک نمایشگاه معنوی درست کردن
خواهر بنده اونجا عضو بسیج بود!
منم خیلی دوست داشتم برم
بهش گفتم گفت باشه میبرمت!!
نمایشگاه بیت الزهراء🌹
خواهر بنده حالا با صاحب این انگشتر هماهنگ کرد ایشون هم قبول کردن برای چند روزی بزارن نمایشگاه!
خیلی خوشحال بودم قرار یچیزی
از بابا قاسمم که قبلا همراهش بود و دستش بود
من از جلو ببینمش!
حالا ما رفتیم نمایشگاه🙈
والا نگو انگشتر تو کیف خواهرم بود!!🕊
درش اورد چنان دعوایی شد سر انگشتر که خانم فلانی لطفا بزار ببیینم دست کنیم خواهرم هم صاحب انگشتر امانتی داده بود
و خیلی سفارشش رو کرده بود
شب که مردم می اومدن دنبال انگشتر حاج قاسم می گشتن والله من دیونه تر بودیم این انگشتر چجوری به دست من برسه
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
انگشتر حاج قاسم هست وقتی سیل بود اومدن خوزستان و به یکی از پاسداران به عنوان یاد گاری و هدیه دادن🌹❤️
جدی انگشتر حاجی هااا
صاحب انگشتر هم اشناست میشناسیم تا الان دستش نکرده میگه یادگاری بمونه!!
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
شب که مردم می اومدن دنبال انگشتر حاج قاسم می گشتن والله من دیونه تر بودیم این انگشتر چجوری به دست من
خلاصه شب نمایشگاه رو بستن خواهرام هم انگشتر رو گذاشت تو کیفش😁
چه کیفی کردم من
ارادت مردم به حاج قاسم خیلی بود جوری می اومدن انگشتر رو میبردن برای شفای مریض تبرکی
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
خلاصه شب نمایشگاه رو بستن خواهرام هم انگشتر رو گذاشت تو کیفش😁 چه کیفی کردم من
برگشتم خونه البته اجازه گرفته بودم
رفتم داخل اتاق تنهایی انگشتر رو تو دستم گرفتم چنان حالم دگرگون شد 😔
احساس عجیبی به من دست داد
یک چیزی از بابای من دو سته من
دوستم داشتم انگشتر برای من بمونه !❤️😔