eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
209 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را از رفتن جان مترسان! از جان عزیزتر داشتیم که رفت💔:)
- وَاَرزشِ‌زَن؟ خدامیگه:محمد!اگه‌تو‌نبودی‌افلاک‌رو‌خلق‌نمی‌کردم . اگه‌علی‌نبود،توروخلق‌نمی‌کردم!واگر﴿فاطمه﴾نبودشمادوتاروخَلق‌نمی‌کردم! حرفی‌میمونه؟! اینه‌ارزش‌زن؛ حالاشماهی‌برومسیح‌پولی‌نژادودٌنبال‌کن:) خانم‌هااونقدرارزش‌دارن‌دردین‌ما،که‌همین‌یك مصرعِ‌شعر‌کفایت‌میکنه : صَدپسردرخون‌بغلتد،گٌم‌نگَردَددختَرۍ! یااشاره‌میکنم‌به‌حدیث‌پیامبرمون: دختران‌حسنه‌اندوپسران‌نعمت‌درقیامت‌برای‌حسنه‌پاداش‌می‌دهندوبرای‌‌نعمت،سؤال‌میشود.
ماجرای شاهچراغ باز اتفاق افتاد با همون سناریوی کار خودشونه دیدید . . . کارخودشونه کار خودشو کرد راه باز شد واسه تروریست ادامه بدن شرایط بدتر هم میشه!
👆 وطن فروشی در این حد! خدا پشت پناه همچین کسانی نیست✊
👤 توییت استاد ✍️ ربات‌ها فریب‌تان ندهند! بعید می‌د‌انم هیچ ایرانی در طول عمرش با هر گرایش مذهبی و نژادی و سیاسی از انگلیس نفرت نداشته باشد. کسی که آرزوی برد تیم ملی انگلیس را دارد ایرانی نیست.
🔺اگه دستشو بذاره تو دست اینترنشنال میشه مرد،میهن،آبادی ولی اگه بزنه تو دهن BBC باید فحشش بدین؟ 🔹️ دقیقا از کدوم وطن پرستی حرف میزنید؟ ❗️اصن وطن شما ایرانه یا عربستان؟
ما هوادار ایران هستیم✌️✌️ برای برد ایران در فوتبال ایران_انگلیس صلوات😁
ماجرای یک إنشای انگلیسی وسط کلاس زبان. متن زیر را حتماً بخوانید👇👇
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
ماجرای یک إنشای انگلیسی وسط کلاس زبان. متن زیر را حتماً بخوانید👇👇
🔴 ماجرای زینب 🔴 ماجرای دختری در کلاس زبان 🔴 ماجرایی برای این روزها زینب ۱۲ساله است. مثل خیلی از بچه‌های امروز به کلاس زبان انگلیسی می‌رود. او تنها دختر چادری آموزشگاه‌شان است. بیش از ۴۰ روز در و دیوارهای آموزشگاه را پر از شعارهای مختلف «مرگ» دیده و طاقتش تمام شده. به تازگی اعتراف کرده که از چند روز قبل با خودش الکل می‌برده و قبل و بعد از کلاس، وقتش را به پاک کردن شعارها می‌گذرانده. البته هر که از پشت سرش رد می‌شده، ناسزایی نثارش می‌کرده که با سکوت زینب ما مواجه می‌شده. بله... و دلاور ما برای اعتقادش هم دیوار پاک می‌کند، هم فحش می‌شنود. اما لب به ناسزا باز نمی‌کند. این است تفاوت این بچه‌ها با بعضی‌های دیگر. این بچه‌ها دانش‌آموخته‌ کلاس قهرمانی حاج‌قاسم هستند... القصه ... معلم کلاس زبان به بچه‌ها تکلیف داده که انشایی (writing) بنویسند و یک شخصیت بزرگ را معرفی کنند. زینب که انگار ناسزاها به او کارگر نیفتاده، تصمیم می‌گیرد از آرمان بگوید؛ «». او می‌خواهد باز هم در قامت یک انسان فرهیخته و عاقل، اعتقادش را با کلمات بیان کند. مادرش که می‌ترسد در آموزشگاه بلایی سر دخترش بیاورند، مخالفت می‌کند! اما در نهایت راضی می‌شود. زینب می‌نشیند به نوشتن و چه نوشتنی... شنیده‌اید؟ آن هم از زبان یک زینب ۱۲ساله؟... زینب می‌داند نوشتن چنین متنی و خواندنش بین کسانی که فقط شعار «آزادی» می‌دهند یعنی چه. ولی کار خودش را می‌کند. انشایش را سر کلاس می‌خواند و بر خلاف انتظارش، استادش که تفکرات ضدانقلاب دارد در حالی که اشک در چشم‌هایش جمع شده، ایستاده برایش دست می‌زند! چند روز بعد هم انشای زینب به حوزه‌ی حاج‌آقا مجتهدی می‌رسد و حاج‌آقای میرهاشم حسینی از زینب تقدیر می‌کند. برخی بیایند از زینب ۱۲ ساله یاد بگیرند ...