ــــــ ــ
🖇 . ریشۂ عَدَم حضورِ قلب در نماز❗️
اینکه انسان دقت کنه که نمازش با حضور قلب باشه درسته
اما تنها با این تلاش،مسئله حل نمیشه
انسان باید قبل از نماز زور هاش رو بزنه
اینکه شخص موقع نماز بگه حالا تصمیم میگیرم حضور قلب داشته باشم که نمیشه ...
به وسط حمد که برسه میبینه مرغ از قفس پرید😐😅
و او هست و خیال هایش :)🏃🏾♀✨
و به چیزهایی فکر میکنه که قبل از نماز بهش انس داشته
پس باید ریشه این عدم حضور قلب ها رو در قبل نماز مشاهده کنیم .🌱
- استاد حائری شیرازی _ کتاب نماز ص ۳۵ -
-
-#نماز
-
_ _
ـ ــ ــــــــــــــ
🔻صحبت غیر ضروری با نامحرم باعث نزول بلا و بدبختی میشود.😰
👤مولامون علی(علیه السلام)
میگما،خدایی چقد بده بخاطر یه صحبت غیرضروری ادم برا خودش بلا و بدبختی بخره😑
قبول داری؟
اگه از اون کسایی هستی که این عادتو داری لطفاحتما بزارش کنار...چون واقعا به عواقبش یعنی بدبخت شدن نمی ارزه !'💔
یعنی عمرا نمی ارزه رفیق . . .🚶🏿♂
در ضمن اگه بدون ضرورت بانامحرم چت کنی کم کم حیای وجودیت ازبین میره '☹️
اقای مجتهدی تهرانی در مورد حیا میگن:
👈🏻حیا، جلوی شیطان درونت را میگیرد تا جنایت نکنی!!
⛔️وقتی که «حیا» رفت، ایمان و انسانیت میرود
⚠️ آنوقت هرچه حیوان
درونی ات (هوای نفست)میگوید، انجام میدهی!!
همه رقم جنایت میکني...!!❌
-نزار حیات از بین بره !!
-آرامشو از خودت نگیر✖
#نه_به_روابط_حرام
#ترک_گناه
-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مع_آيات_الله
این کلیپ خوشگل تقدیم به شما
هم کلیپ قشنگه همه آهنگش 😍
#پیشنهاد_دانلود
مردی از پیامبر اکرم پرسید:《 از همه مردم بهتر کیست.❓》
رسول اکرم:《 ان کسی ک☆ بیشتر از همه☆ ♥️امر به معروف و نهی از منکر♥️ کند و از همه پرهیزکار تر باشد و در راه خشنودی خدا از همه بیشتر گام بردارد ....❣
#امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
🔴بچه ها امشب جام جهانی نیست…
🔴جنگ جهانیه….
🔴در برابر بی غیرت ها و بی ناموس ها…
🔴غیرتی و ناموسی بازی کنید…
🔴دعای یک ملت پشت شماست…
🔴تا پای جان برای ایران🇮🇷
لطفاً براشون دعا کنید 🙏
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جام_جهانی
#آمریکا
🇮🇷 ان شاءالله چشمشان روشن باشد
✍به امید عزت و سربلندی تیم ملی ایران در #جام_جهانی
🇮🇷با هــــــر نتیجهای، حفظ عزت و غیرت ملی، مایه مباهات و افتخار ماست.
#برای_ایران
📸 پوستر رسمی فدراسیون فوتبال ایران برای بازی با آمریکا
با اقتدار ایران می برد✌️
#لبیک_یا_خامنه_ای
یه روضه از تو یکی از کانالا خوندم ؛
بدجور دلمو برد گفتم حیفه شما نخونید .
اینبخشومحفلواونایی که
میگنمادرمارونمیخره...ماروسیاهیمحتما
گوش بدن...
یہعالمیبودتوایران
بہاسمآقا؎راشد...قبلازانقلاب..
ایشونخیلیبزرگواربودن
اهلدین و ...
هیچوقتسرمنبرحرفناحقنمیزدن
همیشهوقتیسخنرانیمیکردن
تایهمطلبیقطعینبودنمیاومدنراجبشحرف بزنن
شبهایجمعه
اینآقایراشدتورادیویتهرانسخنرانی
میکرد
ایشون
یهشبتورادیو
یه داستانیوتعریفمیکنه
میگفتیکی از رفقایمن
تودادگستر؎مشهدکار میکرده
یکی ازقاضی های بزرگمشهدبود
یه شب تو عالم رویا
خواب حضرتمادر و ایشونمیبینه...!
میگه حضرتزهرا تو عالمـخواب
نگاه کرد به من
با اون شکوه و عظمت باصلابت
گفت قاتل و آزاد کن!
مادر به ایشون
اسم و شماره پرونده اون قاتل و داد
و باتحکم باز تکرار کردن که این قاتل و رهاش کن از زندان...آزادشکن
ازخوابمیپره
تمومتنش میلرزه
صدای محکمحضرت هنوز تو گوشش بوده
ایشون میره زندان
واسم و شماره پروندها؎ کهحضرت مادر بهشون داده بود و میگرده دنبالش
می بینه
بهبهچه پرونده؎ قَطوری ...
هر نوع جرمبگی این آقا کرده بود
کوچیکترین جرمش قتل بود
ازدزد؎گرفته تا قتل و شربودن و..
هرخلافی کهبگی !
اینا رو میبینه
با خودش میگه من چجور؎ این و نجات بدم
این همه خطا و جرم کرده !
صدا میزنه میگه بیارینش اینجا
اون قاتل و میارن پیشش
بهش میگه
تو قتل کرد؎؟!
قاتلمیگهبله
میگهتودزد؎کرد؎؟قاتلمیگهبله
هرجرمی که نام میبره رو
قاتل تایید میکنه و میگه بله من این کارو کردم
بهشمیگه
جریان قتل و تعریف کن بگو چیشده
قاتل تعریف میکنه میگه
آقا من ازبچگی دزد؎ میکردم
یه روز
میریم جلو؎ یه مدرسه دخترونه
یه دختریو به زور سوار ماشین میکنیم...
دو تا دوستم چاقو میزارن گردنش و تهدیدش میکنن که اگه داد بزنی میکشیمت...
دختر پونزده شونزده سال داشت
نزدیک غروب بود هوا تاریک تاریک
بردنش خارج از شهر
برا؎ گناه!
پیادهش کردیم .
دیدم دختره هی گریه میکنه
هی میلرزه ؛
همه مونو نگاه کرد
یهو رو کرد سمت من
گفت من سیدم...من دختر فاطمهیزهرام!
به حرمت مادرم نزار آلوده بشم ـ
سه تا رفیق بودیم
یکی ازکی بدتر
کارمون دزد؎ و مزاحمت برا ناموس مردم بود
کارمون دختر باز؎ بود !
گفتم ن
دست بهش نمیزنید
عصبانی شدن اومدن سمتم !
دیدم دارن میرن طرف اون دختر
بلافاصله چاقو رو کردم تو شکمش ،
اون یکیشون اومد
بازم چاقو رو زدم بهش
خودش هم مجروح میشه ها...
قاتل میگه
تا اسم حضرت و شنیدم
تموم تنم لرزید
انگار یکی با پتک زد تو سرم غیرتی شدم...
حالا اصلا نه حضرت زهرا رو دیده بود نه هیچی
فقط اسمشو شنیده بود ...
رو میکنم سمت اون دوتا رفیقم میگم
با این دختر کاری نداشته باشین
از این بحظه به بعد
نزدیک این دختر بشید مثل این میمونه که نزدیک خواهر من بشید!
اون دوتا گفتن
بابا تو هم ولش کن
یه دختر خوشگل گیرموناومده
حالا خشک مذهب بازیت گل کرده!
تعریف میکنه میگه
انقد اون لحظه زور و توانام زیادشده بود و غیرتی شده بودم که انگار اون دختر و دختر حضرت زهرا می دیدم !
و نمیخواستم کسی بهش دست بزنه ...
اون دو تامیمیرن
و این آقامیشه قاتلشون..(:
خلاصه ؛
میگه اون دختر و سوار ماشین کردم رسوندمشخونهشون
ایشون تا قصه رو میشنوه
شونه هاش میلرزه
میگه پس حضرت زهرا به خاطر همین اومد سفارششو به من کرد و با تحکم گفت نجاتش بدم...
فرداش قرار بود اعدامش کنن
دادگاه تشکیل میده
پرونده رو میبره پیش قاضیه اصلی
اون خوابو تعریف میکنه ...
قاضی تا میشنوه داستانو
تموم شونه هاش میلرزه
میگه فعلا اعدام منحلمیشه
و نباید اعدامشه این شخص
پرونده رو میدن تهران
پروندهی جدید تشکیل میشہ
اون دختر رو هم میارن...
خلاصه یـبار دیگه
بازجویی و اعترافات شروع میشه
دختره هم میاد شهادت میده که حرفای این مرد درسته ..
حکم اعدامش لغومیشه
وقاضی میگه این آقا بخاطر حفظ ناموس آدم کشته
حضرت زهرا شفاعتش کرده...
آزاده...
میرن بهش خبر میدن
تا میشنوه
تموم شونه هاش میلرزه
سجده میکنه رو زمین
بلند داد میزنه تو زندان :
یازهرا..مادر
قسم میخورم به عصمتت ...
فهمیدی چیشد دیگه نه ؟!
اصل قصه رو گرفتی ؟!
بابا طرف قاتل بوده..
کارش دختر بازی بوده...
دله دزدی میکرده...
از جیب این و اون میزده...
بازاری ها میشنون این قصه رو ...
یکی میگه
من یه مغازه دارم بگین بهش بیاد کار کنه
مغازه رو به نامش میکنم
یکی دیگه از اوناـمیگه
من دخترمو میدم بهش !
نخونی ضرر کردی .. !
منبع : یاوران انقلابی
یه صلوات جهت رضایت مادر .س. ؟ (:...
#پیشنهاد_خواندن