«🖇🦋»
منسرمگرمگناھاست،سرمدادبزن
سینہاتسختبہتنگآمدھ،فریادبزن
جمعہهایۍڪهنبودیدبہتفریحزدیم
مافقطدرغمهجرانتوتسبیحزدیم
خشڪسالیم،ڪویریم،تواےرودبیا
شیعہمظلومترازقبلشدھزودبیا...!🖐🏻💔
#منتظرانه💕✨
«🔗🦋»
رفیقهرچقدمڪہگناهڪردهباشۍ؛
بازمدلیلنمیشہڪہباخداغریبۍڪنۍ!..
وبگۍخدامنونمیبخشہ/:
اصلاهیچڪۍمثلخدانمیتونہ!
اینقدرزیباوآرومآدموببخشہ... 🦋
طورۍڪہبہروتمنیارهوانگارنہانگارڪۍ
بودۍوچۍشدۍ..!!
#تلنگرانه🍃
°°
عزیزیمی گفت،،
آدمدهدقیقهکنارآدم سیگاری بشینه بوی دود میگیره🕊️
اگردهسالهاومدیهیئتو
بویخدانگرفتییعنیامامحسین
شدهسرگرمیت،💔
یعنیباختی …! :
بر نیزهها از دور میدیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟ :)💔
اصلا رقیه (س) نه ، مثلا دختر خودت ؛یک شب میان کوچه بماند ، چه میشود ؟؟؟
اصلا بدون کفش ، توی بیابان، پیاده نه!!! در راه خانه تشنه بماند ، چه میشود ؟؟؟
دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه ! تنها به زور گوشواره بگیرد ، چه میشود ؟؟؟
گیریم خیمه نه ، خانه و یا سر پناه ، نه ! یک شعله پیرهنش را بگیرد ، چه میشود ؟؟؟
در بین شهر ، توی شلوغی ، همیشه ، نه ! یک شب که نیستی بهانه بگیرد ، چه میشود ؟؟؟
اصلا پدر ، عمو و برادر نه ، جوجه ایی تشنه مقابل چشمش بمیرد ، چه میشود ؟؟؟
دست گناه کار مرا روز رستاخیز ، یک دختر سه ساله بگیرد ، چه میشود ؟؟؟
یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است ..
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم ؛
احساس کردم صورتم آتش گرفته است
خود را میان یک در ودیوار دیدم 🥀
#محرم
عذاب بی #حجاب ها در زندگی پس از مرگ :
زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده و مغز سرش از شدت گرما می جوشد ...
زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد و آتش از زیرش شعله می کشید ... آن زنی که به مو آویخته شده بود موی خود را از مردهای نامحرم نمی پوشاند ...
و زنی که گوشت بدنش را می خورد همان زنی بود که بدن خود را برای مردم زینت می کرد .
بحارالانوار ص ۳۰۹