eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
209 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
تَقصیـــࢪ ماسٺ غیبَٺ طُـولانے شُمـــآ😔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما کارمان گدایی زهرا و حیدراست این کار از عبادت هر لحظه برتر است ۲۳➤روزتاغدیر💚
🕋🌙🕋🕋🌙🕋🕋🌙🕋 🌙 🕋 🕋 🌸هوالمحبوب 🌸 🔰 مراقبات شب و روز 🌹روز شنبه ۱۴۰۱/۴/۴ از دست ندهید 👌🌹 🔅 روز دحوالارض (۲۵ ذی‌القعده) روزی است که : از نقطه‌ای که بنا شده ،👈 سر از زیر آب بیرون آورد و پهن و گسترده شد. 🕋 از کعبه است که زمین شایستۀ سکونت می‌شود.❣ روز و روز تفضّلات بزرگ خدای متعال است. 🤲❤️ 🔵 اعمال روز دحوالارض: 💠 ۱- 💠 ۲- 💠 ۳- دو رکعت نماز که مستحبّ است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شود (هنگام چاشت) خوانده شود و بخواند در هر رکعت: ⚡سوره «حمد» ۱ بار ⚡سوره «شمس» ۵ بار ▫️و بعد از نماز هم بگوید: ▫️سپس دعا كند و بخواند: ▫️يا مُقيلَ العَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ اَجِـبْ دَعْـوَتی، يـا سامِعَ الاَْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی، وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْچ عَنْ سَيِّئاتی وَما عِنْدی، يا ذَاالْجَلالِ وَالاْكْرامِ. ✴️ ۴- خواندن دعایی که شیخ طوسی رحمت الله علیه توصیه نموده است: ▫️اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ ..... (برای خواندن متن کامل دعا به مفاتیح‌الجنان مراجعه فرمایید)📖 🖌️ ۵- (علیه‌السّلام ) 🕋*┄┅═✧﷽✧═┅* *روزه گرفتن در روز شنبه ۲۵ ذیقعده (روز دحو الارض) را از دست ندهیم.* ✍️ *روز بیست‌وپنجم ماه‌ ذی القعده، روز دَحوُالاَرض است؛یکی از آن،چهار روزی است که در تمام سال به برتری و مزیت روزه گرفتن ممتاز است و در روایتی آمده: که روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر آمده: که جبران روزۀ هفتاد سال است و هرکه این روز را روزه بگیرد و شب را به عبادت به پایان ببرد، برای او عبادت صد سال نوشته شود و برای روزه‌دار این روز، هرچه در میان زمین و آسمان است استغفار کند* 🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🕋 🌙🕋🕋🌙🕋🕋🌙🕋🕋 🌸
🍂 ‹ روزشمـٰارِآغـٰازِمـحـرم › 🍂 ﴿۳۵روز ﴾ تاآغـٰازِمـٰاهِ‌سـوگواری🖤
❣ سلام امروزشنبه وشروع هفته جدید دیروزجمعه بوداماانگارنه انگار اومدم بپرس کدوم یکی ازماهادیروزدرفراق مهدی فاطمه سوختیم،اذیت شدیم؟! کدوم یکی ازماهابی تاب آقامون بودیم دیروز؟! مگه مافرزندامام زمان نیستیم ؟! مگه مهدی فاطمه پدرحقیقی مانیست؟! مگه نزدیک ترازپدرمابه مانیست؟! طبیعی یه فرزندبی تاب پدرش باشه پس چراماطبیعی نیستیم...؟!😔 حواست هست مهدی فاطمه کجایی زندگیته؟! مابایدتوخیلی ازمسائل امون تجدیدنظرکنیم اگه بخواهیم این مسیرروهمونجوری که تاالان ادامه دادیم ادامه بدیم خیلی گرفتاری برامون پیش میاد... بایدنگاهمونوعوض کنیم کلا... حجم تنهایی تو،بیشترازبودن ماست...😔 بی حضورت هرچه کردم زندگی زیبانشد یابن الحسن! آقابیا...😔 اللهم العجل لولیک الفرج🤲 آرزومندم نگاه مهدی فاطمه به همه انسان ها.
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈هفتاد و سوم✨ مدتی فکر کرد.بعد گفت: _ و و که همه از ظاهرم بفهمن با کیه...مثل 🌸حضرت زینب(س)🌸 تو مجلس یزید. با لبخند نگاهش کردم.... واقعا آدم بزرگیه.برمیگشتم خونه.با خودم و خدا حرف میزدم. ✨خدایا چی میخواستی به من بگی که این بنده تو نشانم دادی؟..🤔😟 ✨میخوای من چطوری باشم؟..منکه هرکاری بگی سعی میکنم انجام بدم.. 💭یه دفعه یاد آقای موحد افتادم.. سریع ماشین رو کنار خیابان نگه داشتم. ✨خدایا،نکنه تو هم میخوای که باهاش..؟..آخه چجوری؟.. من حتی نمیتونم بهش فکر کنم..تو ماشین خیلی گریه کردم.😣😭از نظر روحی خسته بودم.تا حالا اینقدر احساس خستگی نکرده بودم. ماشین روشن کردم و رفتم امامزاده.🕌 بعد از کلی 🌟گریه و دعا و نماز و مناجات🌟 گفتم 🙏خدایا من وقتی دلم راضی به ازدواج نیست، نمیتونم همسر خوبی باشم.😔وقتی نتونم همسر خوبی باشم حق الناسه.اونم حق شوهر که خیلی سنگینه. خدایا این که تا حالا ازم گرفتی. خدایا اگه رهام کنی پام میلغزه و میفتم تو قعر جهنم.خودت یه کاری کن این بنده ت بیخیال من بشه.😔😣 رفتم خونه.... یه راست رفتم تو اتاقم.چشمم به هدیه ی آقای موحد👀🎁 افتاد که هنوز روی میز تحریرم بود. تصمیم گرفتم... بخاطر ،بخاطر به دست آوردن ، یه قدم بردارم. بعد دو ماه بازش کردم؛... با بغض و اشک.😢✨قرآن✨ بود،یه قرآن خیلی زیبا. زیرش یه یادداشتی بود که نوشته بود: ✍قرآن برای هر آدمی..تو هر زمانه ای..با هر زندگی ای..مفید ترین برنامه ی زندگیه. اتفاقی بازش کردم..📖✨ آیه ی بیست و سه سوره احزاب اومد. 💫"من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم 🍃من قضی نحبه🍃 و 🍃منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا"🍃 یه چیزی تو دلم گفت... اونی که "من قضی نحبه"هست امینه. اونی که"من ینتظر" هست و "ما بدلوا تبدیلا" آقای موحد. بابا تو اتاقش بود. رفتم پیشش.گفتم: _تصمیم گرفتم بخاطر خدا بشناسمشون. بغض داشتم.گفتم: _برام خیلی دعا کنید بابا..خیلی سخته برام.😢 بعد مدتی سکوت بابا گفت: _میخوای یه قراری بذاریم باهاش صحبت کنی؟ -قرارمون قدم قدم بود..نمیخوام فعلا باهاشون رو به رو بشم. -قدم بعدی چیه؟😊 -شما معرفی شون کنید.😒 -وحید ده ساله با محمد دوسته.منم ده ساله میشناسمش.مختصر و مفید بگم، برای وحید خیلی مهمه.تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...ولی بعضی اخلاق ها سلیقه ایه.حالا تو چیزهایی که برات مهمه بپرس تا جواب بدم. من سؤالامو جزئی تر میپرسیدم و بابا هم با دقت و حوصله جواب میداد... به حرفهای بابا اعتماد داشتم و لازم نبود خودم با چشم ببینم تا مطمئن تر بشم. چند وقت بعد از مغازه ای اومدم بیرون.سمت ماشینم میرفتم که شنیدم پسری با جدیت به دختری میگفت _برو.مزاحم نشو.😠 دختره هم با ناز و عشوه صحبت میکرد.با خودم گفتم بیخیال.بعد گفتم هم مثل نماز واجبه.نگاهشون کردم... تعجب کردم.آقای موحد بود.عصبی شده بود. سریع برگشت و رفت.متوجه من نشد.آدمی که دیدم به ظاهر با تعریف های بابا خیلی فرق داشت.تعجبم بیشتر شد.😳جوانی با لباس بافت جذب و شلوار تنگ. با مامان و بابا تو هال نشسته بودیم.گفتم: _امروز اتفاقی آقای موحد رو دیدم. مامان و بابا به من نگاه کردن.منم یه جوری نگاهشون کردم که چرا به من نگفتین.مامان و بابا هم متوجه نگاه من شدن.بالبخند به من نگاه کردن. به بابا گفتم: _این بود آدمی که خدا براش خیلی مهمه؟!!!😐🙄 مامان و بابا بلند خندیدن.☺️😁از عکس العمل شون فهمیدم... ادامه دارد...