خب کتابک «مدرسه انتظار» تموم شد امید وارم ازش استفاده ی کامل رو برده باشین ✨
لطفاً نظرتون رو در مورد این کتاب بگید خوشحال میشم🙂✨
https://abzarek.ir/service-p/msg/731184
🌹چه مانند عباس از آغاز همراه امام باشی، چه مانند وهب از میانه ی راه و یا مانند #حر در آخرین لحظات...
❤️امام با آغوش باز تو را می پذیرد. مهم تا آخرین نفس پای امام ماندن است..
🖤اللهمَّعَجّللِوَلیکَِالفَرَج🖤
#امام_زمان عجل الله
#محرم
🖤ما ملت امام حسینیم🖤
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
https://abzarek.ir/service-p/msg/737914 یک پارت از رمان تقدیم نگاه قشنگتون🦋 با اینکه اتفاقاتی که
ولی از دیروز تا حالا یک نظر بی انصافیه...
این نشون میده که زیاد مشتاق پارت بعد نیستین...
#نویسندهیرمانمینویاو
°•🏴🥀•°
گفتم نزن افتادم از پا باز هم زد
او را قسم دادم به زهرا باز هم زد
کودک زدن دارد مگر،صد بار گفتم
من که ندارم با تو دعوا باز هم زد
ناراحتم خیلی به بابا حرف بد زد
گفتم نگوید بد به بابا باز هم زد
او چکمه پایش بود و من پای برهنه
خون می چکید از هر دو تا پا باز هم زد
فریاد می زد بر سر من از سر قیض
گفتم خودم می آیم آقا،باز هم زد
از زجر بی زارم بدم می آید از او
چون حال من را دید،اما باز هم زد
با پا مرا هل داد خیلی وحشیانه
بر سر گرفتم دست ها را باز هم زد
گفتم بگو آخر خودت دختر نداری؟
بابا نبودی هیچ آیا؟باز هم زد
🖤¦⇠#حضرترقیهسلاماللهعلیها
🖤¦⇠#محرم
🖤ما ملت امام حسینیم🖤
وَ شھید چمران چِ زیبا میگـه ؛
حسین جانم . .
دردمندم ، دلشکـسته ام ،
وَ احساس میکنم كِ جز تو دارویۍ دیگر
تسکینبخشِ قلب سوزانم نیست :)💔!
#امام_حسین
🖤ما ملت امام حسینیم🖤
•🖤🔦•
⛔️چرا مذهبی ها عمدتا رشد چندانی توی زندگیشون ندارن؟چرا تو دینداریشون رشده چندانی ندارن؟
چون معمولا اون کارای خوبی رو انجام میدن که "خودشون دوست دارن"
نه اون کارای خوبی که "خدا دوست داره!
مثلا خدا میفرماید الان اولویت با نمازته.
پیش خودش میگه من دوست دارم برم هیات! بعدش نماز میخونم!
چی شد؟
اولویت خدا رو گذاشتی کنار؟! رفتی سراغ هوای نفس خودت؟!
چیه حاج آقا؟ مگه هیات رفتنم هوای نفسه؟!
🔴بله عزیزم. هر کاری که اولویت خدا برای انسان نباشه میشه هوای نفس.
🚫حتی کارای خوب.🚫
یه سوال؟
🔵چند درصد از کارای خوبی که من و شما انجام میدیم کارای خوبی هست که دلمون(هوای نفسمون) میخواد؟؟
#مبارزه_با_نفس
#ماه_محرم
🖤ما ملت امام حسینیم🖤
نام :حضرت رقیه
زاده:۱۷ یا ۲۳ شعبان ۵۷ قمری
زادگاه:مدینه، حجاز
ارامگاه:حرم رقیه، دمشق
درگذشت:۵ صفر ۶۱ قمری
دیگر نام ها:فاطمه
بیوگرافی حضرت رقیه( س)
یکی از فرزندان امام حسین (ع) به نام حضرت رقیه( س) بود. نام مادر حضرت رقیه( علیهاالسلام) طبق نوشته های برخی کتب تاریخی، امّ اسحاق بود که قبلا همسر امام حسن مجتبی( علیه السلام) بوده و پیش از اینکه به شهادت برسد به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت کرد که با همسرش ام اسحاق ازدواج کند. امام حسین (ع) به وصیت برادر خود عمل کرد و نتیجه ی ازدواج امام حسین( ع) و ام اسحاق، دختر دردانه ای به نام رقیه شد.
وقتی که حضرت رقیه( س) در سال ۵۷ قمری به دنیا آمد ، مدینه نور دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای تازه ای یافت. چند وقت بعد ام اسحاق درگذشتد و حضرت رقیه( س) از نعمت مادر محروم شد. امام حسین علیه السلام فرزندش را بزرگ کرد و به خواهر خود زینب علیهاالسلام نصیحت میکرد که برای رقیه به عنوان مادر باشد و مهر و محبّت خود را در حق او تمام کند. به خاطر عواملی مانند بی مادری حضرت رقیه علیهاالسلام، سفارش های حضرت امام حسین علیه السلام و پرستاری های حضرت زینب علیهاالسلام، بین حضرت زینب علیهاالسلام و حضرت رقیه علیهاالسلام پیوندی عمیق بوجود آمد.
نامگذاری حضرت رقیه( ع)
حضرت رقیه( س) برگرفته از کلمه ی« رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی می باشد. گویا این اسم لقب حضرت بوده و فاطمه نام اصلی او بوده است به علت این که در شمار دختران امام حسین( ع) نام رقیه کم تر دیده میشود و طبق گفته بعضی منابع، به احتمال زیاد ایشان همان فاطمه بنت الحسین( ع) است. در واقع ، برخی از فرزندان امام حسین( ع) دارای دو اسم بودهاند و در فرزندان ایشان امکان تشابه اسمی نیز وجود دارد.
#محرم
#حضرت_رقیه
🖤ما ملت امام حسینیم🖤
#تلنگر '.❗️.'
· · • • • ⋆ ✦ ⋆ • • • · ·
آهایدختࢪخانوماقاپسࢪيکه
تابحثآقاامانزمان🤲🏻و...میشه ؛
پروفایلتࢪومذهبیمیکني ،
بیوگࢪافیتࢪوتغییرمیدی !🤔
اسمت📱ࢪومیزاریخادم ..
مهمایننیـ❌ـستکهدࢪفضای
مجازي👀چگونهمیزیستي . .
مهماینه دࢪقلبتـ♥️ـو
چيمیگذࢪه ! 🙃
بلهپروفایلت،اسمت،بیوگࢪافیت👣
مذهبیهستاما قلبتچی؟☝️🏻
حاضريهمینالانبمدتیكهفته؛🚶🏿♂
گوشیتو📱بدیآقاامامزمان؟
محض تغییر☝️
اگه هستی اجرت با خدا
اگه نیستی بسم الله🙂🌷
#نه_به_ارتباط_با_نامحرم
#ترک_گناه
#امام_زمان
🖤ما ملت امام حسینیم🖤
#محرم💔💔
خب میدونی ؟
سه سالش که بیشتر نبود ...
مگه یه بچه سه ساله چقدر مو داره ؟
چقدر قد داره؟💔
سوارِ شترش کردن؛ تو حرکت از شتر افتاد...💔
شب تو بیابون ترسید؛ میدونست اگه دستشون بهش برسه تازیانه میخوره، به زبون بچگی دعواش میکنن؛ ترسید...
کاروان ندیدش دور شد؛
گم شد تو بیابون💔
کاروان جلوتر که رفت دید یه دختربچه نیست...
زجر گفت من پیداش میکنم...
دختربچه داشت تو بیابون دنبال کاروان میگشت...
دید سوارکار داره میاد؛
ترسید و فرار کرد ....
سوار کار دنبالش رفت...
همینطور که فرار میکرد خارهای بیابون فرو میرفت کف پاش 😭💔💔💔
کف پای یه دختر سه ساله چقدره؟💔😭😭😭
فرار کرد.....
فرار کرد پشت یه بوته خار پنهون شد...
زجر رسید بالاسرش
میخواست فرار کنه اما کف پاش پر از خار بود..💔💔💔💔
از اسب پیاده نشد و خم شد...
موهاش و گرفت کشید بالا 😭😭😭💔💔💔💔
نگهداشت...
دخترک مدام باباشو صدا میزد 😭😭😭
بابااااااا
باباااااااا💔💔💔
با نگاه دخترونهاش نگاه کرد تو چشمای زجر
با زبون کودکانه گفت: نزنیاااااا💔💔
زجر دستش و بلند کرد
کوبید تو صورت دخترک 😭😭😭
اونقدر ضربه محکم بود زبون بچه بند اومد😭😭😭
صدا زد : ع... عم.... عمووو عمووو😭😭😭
از اون به بعد زبون رقیه لکنت گرفت😭😭💔💔💔💔
#حضرت_رقیه
#امام_حسین
🖤ما ملت امام حسینیم🖤