eitaa logo
• انتصار •
716 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
27 فایل
﷽ باز شد هر گره کور زندگی با نام نامیِ زهرای اطهر ♥ • انتصار : یاری دهنده
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و ما دوباره خوب خواهیم شد دوباره خواهیم خندید(:🌿 ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
『💙͜͡🌿』 چَندیست‌دَر‌ حَریمِ‌تو ؛ راهَم‌نمیدهَند ! مَـن‌بی‌وَفآ‌ شُدَم‌ ... تو‌چرآ‌قَهر‌میکُنی‌؛ -امام‌رضا ...💔:) ߊ‌߬ܦ߳ߊ‌މވࡄِِࡅߺ߳ߺࡉ މߊހތ ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
عاقبت‌درحسࢪت یڪ‌آرزودِ‌ق‌میکنم🚶🏾‍♂💔 اربعین،پاۍپیادھ‌.. ازنج‌ـف‌تاکࢪبلا♥️: )! @khodam_Zahra
----------------------------------------«💭🧡» خـوش‌تَـراَزنقـش‌ِ‌‌تـو؛ دَرعـٰالـمِ‌تَصـویـرنبود...! ـ----------------------------------------«🧡💭‌» 🖇⃟📙¦⇢ 🖇⃟📙¦⇢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍂↻𝕛𝕠𝕚𝕟↷🍊• ➜• @khodam_Zahra
‌ ‌عکس‌ِضریح‌ِتوست‌کھ ، درقاب‌ِچشمھاست... یاعکسی‌از‌بھشت‌،نشستهـ‌برآینھ؟! ‌ 🌿 ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
*۰🖤🔗۰* _ _ _ _ _ _ _ _ _🖤🖇_ _ _ _ _ _ _ _ _ ‌- مـن‌مـعتقدم‌خـلقت‌مـن‌عـلت‌دآشـت؛ مـن‌زآده‌شـدم‌تـٰابہ‌فـدایت‌گـردم...! ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
*۰💛🔗۰* _ _ _ _ _ _ _ _ _🖤🖇_ _ _ _ _ _ _ _ _ شِـدت‌این‌عِشـق‌ درشِعـرم‌نمےگُنـجدچِـرا..؟! بۍخیـٰال‌شعـراَصلادوستَـت‌دارم‌ح‌ُـسین(ع) シ!♥ - 「💛」 ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
ـ هروقت‌ازخُداراضےشدۍ، حضرت‌رضارازیارت‌کرده‌اۍ؛ واگـرامـام‌رضـآ‌رازیارت‌کنۍ، ازخُداراضـےمۍشوۍ:)💚' ـ ⚜ ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
»💎« ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کسایی‌که‌میجنگن،زخمی‌هم‌میشن.. دیروزباگلوله،امروزباحرف..💔! شهداوقتی‌تیرمیخوردن میگفتن‌فداسرمهدی‌فاطمه :) این‌تصور‌منه... تویی‌که‌داری‌برای‌امام‌زمانت‌کار میکنی ‌شب‌روز...! وقتی‌مردم‌باحرفاشون‌بهت‌زخم‌زدن، تو‌دلت‌باخودت‌بگو↓ "فداسرمهدی‌فاطمه..💚" آقاخودش‌بلده‌زخمتودرمان‌کنه..!🙂 🌿↷ •••➜@khodam_Zahra
سپردم‍ درد را به‍ اهلش‍... زین‍ پس‍ او داند و حکمتش‍‍シ!♥ ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
4_5922497349833198340.mp3
16.26M
•〔📻♥️〕 ⦙ «...هر چه شد بمانیم! حتی به قیمت دربه دری حتی اگر درد کشیدیم نرویم رد نشویم آغوش‌هایمان را خیرات دهیم از برای دوام و فراموش نکنیم نام هم را...» [صرفا جهت‍ نوازش‍ روح‍🌱] ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
و ناگهان به قلبش اشاره کرد و گفت: قسم به مدفن رویاها! ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقازاده‍ ای‍ که‍ شهید شد (:♥️.. یاد یه آقا زاده ای افتادم که ناموس مردم و جلو دوربین به حراج میذاشت 🚶 تفاوت در چه حد🙂💔 انتشار برای اولین بار؛ شهید حاج حسن عبدالله زاده فرزند فرمانده سابق حفاظت اطلاعات ناجا ۱۳ خرداد امسال در تدمر سوریه به شهادت رسید.. ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
من وقت زیادی ندارم‍ تا دل‍ به‍ خرابی‍ های‍ این‍ دنیا یا همون‍ عشق های‍ امروزی‍ شما ببندم‍... تعارف برین‍ دنبال‍ چیزی‍،حسی‍،رویایی‍... که‍ تهش‍ نشه‍ نظر من‍ یا خدا! ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💗نگاه خدا💗 قسمت41 صبح باصدای سلما بیدار شدم سلما: سارا بیدار شو میخوایم بریم بیرون - نمیااام دیشب تا صبح خوابم نبرد دم صبح خواب رفتم... سلما: اره جونه خودت ،تو گفتی و من باور کردم ،پاشو خرگوش خانم - گفتم که خوابم میاد باشه فردا حتمن میام سلما: باشه ( منو بوسید) فعلن - به سلامت سلما و علی آقا که رفتن منم بیدار شدم تخت و مرتب کردم ،رفتم بیرون خاله ساعده: عع سارا جان چرا همراه سلما نرفتی - نه خاله جون،بزارین راحت باشن خاله ساعده: الهی قربونت برم بیا صبحانه تو بخور صبحانه مو خوردمو رفتم اتاقم چون هوا گرم بود لباسامو درآوردم و فقط یه مانتو نازک سفید پوشیدم که خودم تنهایی برم یه دور بزنم خاله ساعده: سارا جان یه موقع گم نشی؟ - نه خاله جون بچه کوچیک که نیستم خاله ساعده: باشه پس، صبر کن ادرس و شماره خونه رو بنویسم برات اگه یه موقع گم شدی یه ماشین بگیر بگو بیارتت خونه - چشم از خونه رفتم بیرون ،پیاده رفتم سمت بازار ،که واسه عاطفه و علی اقا سوغاتی بخرم رفتم داخل یه مغازه ،چشمم به یه روسری ابریشمی بلند افتاد ،خیلی خوشم اومد خریدم با یه ادکلن مردانه بعد از خرید کردن رفتم داخل یه پارک یه دور زدم یه لحظه احساس کردم دو نفر دارن منو تعقیب میکنن ،اولش فک کردم مسیرمون یه سمته ولی وقتی مسیرمو عوض کردم متوجه شدم اره واقعن دارن منو تعقیب میکنن ترسیدم از پارک اومدم بیرون منتظر ماشین شدم ولی کسی واینستاد ،رفتم اون سمت خیابون کلن خونه رو گم کرده بودم ،رفتم داخل چند تا از کوچه پس کوچه ها قائم بشم تا منو گم کنن کوچه ها اینقدر خلوت بود که از خلوتش بیشتر ترسیدم تمام تنم میلرزید اصلا نمیدونستم از کدوم کوچه وارد شدم ،داخل کوچه انگار زیر زمین لوله شکسته بود اب میاومد بیرون چشمم به جاده رفتاد سریع رفتم که برم سر جاده ماشین بگیرم یه دفعه یکی جلوم مثل دیو ظاهر شد به زبون انگلیسی صحبت میکرد ،ولی من متوجه نمیشدم چی میگفت اصلا از ترس عقب عقب میرفتم اشک از چشمم جاری میشد ،تو دلم فقط از خدا کمک میخواستم ،خدایا کمکم کن ،خدایا آبروووم ... خدایا بابام دق میکنه اگه یه بلایی سرم بیارم قلبم داشت میاومد تو دهنم ،همینجور که عقب میرفتم دیدم یه نفر پشت سرمم هست شروع کردم به جیغ کشیدن و کمک خواستم که یکیشون دستشو گذاشت رو دهنم ،با دست دیگه اش دوتا دستمو گرفت ،،اون یکی هم رفت یه ماشین اورد به زور منو میکشوندن منم گریه میکردمو خودمو عقب میکشیدم یه دفعه دیدم از پشت یه نفره دیگه اومد ،اونم انگیسی باهاش صحبت میکرد. . ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
💗نگاه خدا💗 قسمت42 فهمیدم که اومده نجاتم بده ،باهم درگیر شدن منم از ترس فقط گریه میکردمو عقب میرفتم که افتادم زمین تمام لباسم خیس شده بود دیدم اون اقاهه فرار کردو سوار ماشین دوستش شد و رفتن واییی از ترس زبونم بند اومده بود و گریه میکردم اصلا نفهمیدم تو این درگیری شال سرم کجا افتادیه دفعه دیدم اون اقا ،شالمو پیدا کرد گذاشت روی سرم مانتوم چون سفید بود ،کیفشو باز کرد یه عبا دراورد گذاشت رو دوشم ( یه دفعه شروع کرد به فارسی حرف زدن) سلام ،نترسید ،من ایرانی هستم،فامیلیم کاظمی هست ، مشخصه که اهل اینجا نیستین ، بلند شین من میرسونمتون جایی که بودین به زور بلند شدم و رفتیم سر جاده یه ماشین گرفتیم توی راه اصلا نگاه نکرد به من منم سرمو روی شیشه گذاشتمو و گریه میکردم https://eitaa.com/khodam_Zahra کاظمی: ببخشید کجا باید بریم ،میدونین ادرستون کجاست؟ خواستم زنگ درو بزنم ،که نگاهم به عبا افتاده ،یادم رفته بود عبا رو بهش بدم عبا رو گذاشتم داخل نایلکس وسیلع هام زنگ و زدم ،خاله ساعده با دیدن من زد تو صورتش خاله ساعده: خدا مرگم بده چی شده سارا جان - چیزی نشده سر خوردم افتادم داخل جوب ( یه لبخندی هم زدم که باور کنن) رفتم تو اتاقم درو بستم لباسامو عوض کردم ، روی تخت دراز کشیدم برای اولین بار خدا رو شکر کردم ،شکر کردم که نگاهم کرد ،سرمو بردیم زیر پتو و گریه میکردم اینقدر گریه کردم که خوابم برد ( کیفم دستش بود ،ازش گرفتم و بازش کردم ،آدرسو بهش دادم ) منو رسوند دم در خونه،وسیله هامو گذاشت کنار در خداحافظی کرد و رفت... https://eitaa.com/khodam_Zahra ادامه دارد... ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
امانتی‍ به‍ سر دارم‍🖇️🌱 ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
🧕 {اگه فکرمیکنی خودت چادری شدی، اشتباه میکنی بدون که انتخابت کردن🌸 بدون که یهوجایی خودتو نشون دادی! بدون حتما یه یازهرا گفتی که بی بی خریدتت ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
| 🕌🌱| فقط اونجا ڪه تو بین‌الحرمین بشینے ، بخونے «حسین آرامِ جانم» :) اینجا ڪه میخونیش چشماتو میبندے ، دستتو میذارے رو سینه‌ت اما تو بین‌الحرمین چشماتو نمیبندے آخه جلوته گنبدش :) ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرم♥️ نام : محمد حسن (رسول)🇮🇷 نام خانوادگی: خلیلی 🇮🇷 تولد : ۱۳۶۵🌹 شهادت : ۹۲/۸/۲۷🥀شهادت این شهید بزرگوار همزمان با عاشورای حسینی ♥️ محل شهادت : سوریه 💞 اولین# شهید حرم ♥️🇮🇷 ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
حرم♥️ در دانشگاه امیر کبیر خبر دار شدیم،دو دانشجو توسط شهید خلیلی به یکدیگر رسیده اند. آنها تعریف کرده اند،نر کدام قراری بر سر مزار شهید گزاشته اند و از رسول برای امر ازدواج کمک خواسته اند دختر خانوم می گویند : سر مزار شهید گفتم من به شهدای حرم اعتقاد دارم و همسری چون آنها می خواهم .چند وقت بعد پسری که به عنوان خواستگار وارد اتاق دختر می شود عکس شهید خلیلی را بر روی دیوار می بیند .... و تعجب می کند ! به دختر می گوید شما هم شهید خلیلی را می شناسید ؟ من در امر ازدواج از ایشان کمک خواسته ام خلاصه برای جاری شدن عقد ما را دعوت کردند و از من خواستند خطبه عقد را جاری کنم عکس رسول ما وسط خنچه عقد بود و هنگام جاری کردن خطبه عقد عروس اینطور جواب داد با اجازه امام زمان و پدر و مادرمعنویم پدر و مادر شهید و پدر و مادر خودم ( بله ) این محفل شبیه به روضه شد و همه به گریه افتادند 💔♥️ عاشق_پرور🎈 الحسین ♥️ 💝🌸 ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
『💙͜͡🌿』 [°حسین‌جانم..... از‌وقتی‌که عشقت تو دلم افتاده، شده این دعای هرروزم خدایا نگیر رو ازمن:) /السلام‌علی‌الحسین.🦋/ ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
شاید‌شیعھ‌‌خوبے‌نباشیم آدم‌خوبے‌نباشیم کاری‌برای،ظهورتاטּ‌‌انجام‌ندادھ‌‌باشیمـ ولے‌دوستتوטּ‌‌داریم❤️🌿 !! ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
‌ «وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ» -اوست که میخنداند و می‌گریاند:)🌱 •نجم|۴۳• -ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra