eitaa logo
• انتصار •
721 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
27 فایل
﷽ باز شد هر گره کور زندگی با نام نامیِ زهرای اطهر ♥ • انتصار : یاری دهنده
مشاهده در ایتا
دانلود
«اَنتَ عُدَّتِی إِنْ حَزِنْتُ.» اگر اندوهگین‍ شوم‍... [تو] مایه‍ٔ دلخوشی‍ منی‍(:🌱.... @khodam_Zahra
برقا میرن⚡ 🙂... میگین با شناسنامه هاتون بشینین خودتون و باد بزنین :/ بابا مشتی ما که داریم چوب انتخاب هشت سال پیش شما رو می خوریم 👀🖐🏽 @khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.¸¸.•°˚˚°❃◍⃟🌸🌱 اما این همون چادریه‍ که‍ یکی پشت در بخاطرش‍ تمام‍ وجودش‍ شکست (:🕊️ دٌڵدٌڶ: @khodam_Zahra
🌿 آشکار کردن چیزی،پیش از آن که استوار گردد،موجب تباهی آن می شود. (علیه السلام)🌱📿 @khodam_Zahra
• انتصار •
#درس_چهارم ✌🏽 برعکس عمل کنین !👀💕 دَه روز، بجاى اينكه احساسِ يك آدم ضعيف و غمگين را داشته باشى، اح
✌🏽 احساس خوب داشتن کارِ ساده ایست وقتی:🌿 •کمی راضی‌تر باشی، کمی سپاس‌گزارتر! •کافی است با قامتی استوارتر گام برداری ، سرزنده‌تر باشی!! •کافی است از همین حالا شکایت کردن از دوست، همسر، همسایه، رئیس، دولت و … را متوقف نمایی! •کافی است فقط به رویایت، به آنچه که می‌خواهی، وفادارتر باشی. کافی است با آروزیت همراه شوی. •حتی کافی است کمی وانمود کنی اکنون همان چیزی هستی که دوست داری باشی! پس دیگه توقعاتتون کمتر کنین شما ماشین پول ساز یا دستگاه کپی اطلاعات نیستین🤷🙂 @khodam_Zahra نظرتونُ راجب کانال بهمون میگین🙃؟ نقدی،حرفی،سخنی،راهنمایی‍... https://harfeto.timefriend.net/16247923251747
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غریبُ تنها نیمه‍ جونه‍... آسمونم روضه‍ خونه‍... [🖤🕊️°•`]... ( ع) @khodam_Zahra
• انتصار •
غریبُ تنها نیمه‍ جونه‍... آسمونم روضه‍ خونه‍... [🖤🕊️°•`]... #امام_جواد ( ع) @khodam_Zahra
رد کبوتران را که گرفتند؛ به پیکر جواد الائمه رسیدند... کبوتران! سایه افکن ِ پیکر پاک حضرت بودند... اما ! در کربلا؛ ردّ تیر و نیزه ها را گرفتند ! جز زخم و جراحت بر پیکر حسین ندیدند...! ابن الرضا گوشه ي حجره افتاده مسموم شده و تشنه جان داده كبوتران بال و بَر جِسمش گشودند اين كبوتران در كربلا نبودند... 🖤! (ع) @khodam_Zahra
• انتصار •
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗انتظار عشق💗 قسمت15 دراتاقم باز شد ،مامان بود مامان: هانیه جان غذاتو آماده کردم ،هر م
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗انتظار عشق💗 قسمت16 (آدرس خونمو بهش دادم ،منو رسوند خونه) -بازم ممنونم که منو رسوندین راننده: خواهش میکنم رفتم داخل خونه یه نفس راحت کشیدم خدا رو هزاران بار شکر کردم که اتفاق بدی نیافتاد رفتم توی اتاقم ،اینقدر خسته بودم که خوابم بردباصدای زنگ گوشیم بیدار شدم نگاه کردم دیدم حامده... به ساعت نگاه کردم نزدیک اذان صبحه - الو حامد! حامد: بهههه به خاهر عزیزم... - پسره خل و چل میدونی ساعت چنده ؟ حامد: ای وااای ببخشید ،اصلا یادم نبود ،حالا اشکال نداره پاشو یه کم ورزش کن واست خوبه،تنبل خانم... - دیونه شدی نصف شبی بلند شم ورزش کنم که مامان اینا به سلامت روانیم شک میکنن... ( صدای خنده اش بلند شد): تو همین الانشم مشکوکی خواهرمن... - الان زنگ زدی همینا رو بگی ؟ حامد: نه خیر، میخواستم بگم من فرداشب میرسم -وااااییییی شوخیی نکن ،مامان گفت.... ( پرید وسط حرفم):من به مامان اینجوری گفتم که سورپرایزشون کنم ... - نمیری با این کارات... حامد: هانیه فرداشب بیا دنبالم حدود ساعت ۷ ونیم ،۸ میرسم - باشه، سوغاتی خریدی دیگه؟ وگرنه سرپرایزتو خراب میکنم حامد:اره جوجه خانم ،فقط هانیه کسی نفهمه هااا... - باشه داداش گلم حامد: حالا بگیر ادامه خوابت و ببین... - دیونه ،باشه حامد: بای واییی چه خبر خوبی.. حامد داره میاد ،نمیدونم تو فرودگاه با دیدنم چه عکس العملی نشون میده صدای اذان و شنیدم و بلند شدم وضو گرفتم ،نمازمو خوندم دوباره گرفتم خوابیدم نزدیکای ظهر بیدار شدم تختمو مرتب کردم دست و صورتمو شستم رفتم پایین مامان داشت غذا درست میکرد - سلام مامان جون مامان: سلام عزیزم ، ظهرت بخیر بشین برات چایی بریزم - دستتون درد نکنه مامان جون دیشب خوش گذشت؟ مامان : اره خیلی خوب بود ،همه سراغت و میگرفتن - چه عجب،مهم شدیم خودمون نمیدونستیم مامان : اردلان به این خوبی رو رد کردی باز از این مگه بهتر پیدا میشه؟ - مامان گلم من دنبال کسی میگردم که کنارش احساس آرامش کنم،پول و ثروت که خوشبختی نمیاره.... مامان: چی بگم بهت ،هر چی میگم تو باز حرف خودتو میزنی... - به جای شوهر دادن من به فکر زن واسه خان داداشمون باشین مامان: الهی قربونش برم چقدر دلم براش تنگ شده - خوبه هر روز دارین باهاش صحبت میکنین ،خدا شانس بده ... مامان: عع حسوود... 🌸 ادامه دارد.. @khodam_Zahra
• انتصار •
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗انتظار عشق💗 قسمت16 (آدرس خونمو بهش دادم ،منو رسوند خونه) -بازم ممنونم که منو رسوندین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗انتظار عشق💗 قسمت17 صدای زنگ آیفون اومد رفتم نگاه کردم فاطمه بود درو باز کردم مامان : کیه هانیه؟ - فاطمه است مامان چادررنگی مو سرم گذاشتم رفتم داخل حیاط... - به به خانم خانوماا از این طرفا ،لاستیکات پنجر شده اومدی اینجا فاطمه: سلام چرا گوشیتو بر نمیداری ،صد بار زنگ زدم.. - عع شرمنده ،تو اتاق گذاشتم منم پایین بودم نشنیدم بیا بریم داخل ... فاطمه: نه عزیزم باید برم ،آقا رضا دم در منتظره داریم کارتها عروسی رو پخش میکنیم - واااییی چشمت روشن ،کی اومده؟ فاطمه : دیشب - عزیزززم ،نامه من کووو فاطمه: بفرمایین ،با خانواده ( بغلش کردم) وایییی چقدر خوشحالم ،انشاءالله خوشبخت بشین فاطمه: قربونت برم ،من برم که اقا رضا منتظره... - برو عزیزم مواظب خودت باش رفتم داخل خونه مامان: هانیه ،فاطمه رفت؟ - اره مامان جان،آقا رضا همراهش بود اومده بود نامه عروسیشو بیاره مامان: انشاءالله خوشبخت بشن - مامان جون با خانواده دعوتیمااا مامان: هانیه جان فکر نکنم بابا بیاد ،منم که بابات نیاد نمیتونم بیام،خودت تنهایی باید بری -باشه اشکالی نداره،خودم میرم رفتم تو اتاقم به کارت عروس فاطمه نگاه میکردم خیلی ساده و شیک.... رفتم حمام دوش گرفتم نزدیکای ساعت ۵ اماده شدم برم فرودگاه یه روسری آبی فیروزه ای گذاشتم سرم،با مانتو شلوار مشکی چادر عربی مو هم سرم کردم رفتم پایین مامان: کجا میری ؟ - میرم یه جایی کار دارم برمیگردم! مامان: باشه ،مواظب خودت باش توی راه رفتم گل فروشی یه دسته گل خریدم ،رفتم سمت فرودگاه اینقدر خیابونا شلوغ بود ،ساعت ۷ و نیم رسیدم فرودگاه وارد فرودگاه شدم متوجه شدم پرواز کانادا نیم ساعت میشد که نشست الان باید چیکار میکردم شروع کردم به گشتن ،دیدم یه پسره ی عصبانی یه گوشه وایستاده هی به ساعتش نگاه میکنهدسته گل و گرفتم جلوی صورتم رفتم کنارش ... - سلام حامد: خانم برو مزاحم نشو بفرمایید - وااایی چه ابهتی ،فک میکردم این جمله ها واسه خانوماست... ( دسته گلو اوردم پایین، رفت تو اغما) حامد: هانیه؟ تویی؟ - نه ،مامان بزرگتم ... حامد: چرا این شکلی شدی تو؟ - مفصل برات تعریف میکنم ( پریدم تو بغلش )چقدر دلم برات تنگ شده بود حامد: منم دلم برات تنگ شده بود... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @khodam_Zahra دو قسمت رمان انتظار عشق تقدیم نگاه گرمتون 👀🧡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همینو بگم بس .... آهای اونایی که دلاتون شکسته پناه ببرین زیر علمش💔(: نقل داریم میرن پیش امام جواد میگن برید پیش ارباب .... شبتون بخیر از غم‍ @khodam_Zahra دعامون کنین 📿💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨ صبورباش‌،چیزا؎خوب‌زمانےاتفاق‌میافتن ڪہ‌انتظارشون‌روندار؎...!ジ @khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﴿ع﴾ مثلاً شیعه ایم،یکم‍ در مورد امامامون بدونیم بد نیست 🌱... @khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج نشانه دجال در آخر و زمان ! اما اینکه میگن یک چشم بودن یکی از نشانه هاست بی نقص نیست ! اما به معنای یک جسم،یا انسان نیست به معنای فرهنگ است ...📜 📌پیشنهاد دانلود ! 📌بسیار بسیار جالب @khodam_Zahra
سلام 🙂✋🏾 نظر لطفتون هست 🙂🌸 بله درست میگید،تا خودمون نخوایم هیچ اتفاقی نمی افته.بخوایم که حس های خوب داشته باشیم شروع کنیم به ساختن حس های قشنگ🎀 حال دلتون خوب‌باشه🙂☁️ @khodam_Zahra
سلام سلامت باشید 🌸 خوشحالم که راضی هستید😊🌱 خیلی عالی 👌🏽⛅️ همینجوری به این حس قشنگتون ادامه بدید😉🌸 @khodam_Zahra
• انتصار •
#درس_پنجم ✌🏽 احساس خوب داشتن کارِ ساده ایست وقتی:🌿 •کمی راضی‌تر باشی، کمی سپاس‌گزارتر! •کافی است ب
درس_ششم ✌🏽 ❲ از حصاری که دور خودت ساختی بیا بیرون وقتی رشد میکنی 🌴که داری چیزای جدیدو امتحان میکنی و از خجالتو ناراحتی ترسی نداری مسئولیت زندگیتو به عهده بگیر تو کسی هستی که خودتو به جایی که میخای میرسونی هیچکس دیگه ای نیست!🐳💖 ❳ پس ۱.مقایسه نکن🙂💪🏾 ۲.تصور کن خودتو توی اون موقعیت ⚡👀 ۳.باور خودتون✌🏽🌱 ۴.عمل کردن به عکس احساسات غمگین ☹️🚫 ۵.احساس رضایت ⏳✨ و ۶ بلند شو از پیله ای که برای خودت ساختی دور شو 🦋 @khodam_Zahra