• انتصار •
🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️ج 💗نگاه خدا💗 قسمت33 بعد از خوردن شام ،آقا سید و عاطفه منو رسوندن خونه -آقا سید
🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️
💗نگاه خدا💗
قسمت34
رفتم تو اتاقم مانتویی که بابا بهم کادو داد و پوشیدم با شالی که عاطی هدیه داد واقعن خیلی قشنگ بودن
به سمت بهشت زهرا حرکت کردیم
وقتی رسیدیم،مادرجون و آقا جون زودتر از ما رسیده بودن
سلام و احوالپرسی کردیم
نشستم کنار مادر جون،
مادرجون داشت قرآن میخوند و گریه میکرد
سال که تحویل شد ،با هم روبوسی کردیم ،زیر گوش مادر جون گفتم : من راضی ام هر کاری دوست داشتین انجام بدین مادرجونم به لبخندی زد و پیشونیمو بوسید از لای قرآنش دو تا تراول ۵۰ تومن درآورد داد من...
مادر جون : عیدت مبارک مادر
- خیلی ممنونم
گوشیم زنگ خورد عاطفه بود
- سلاااام بر عروس خانم
عیدت مبارک
عاطی: سلام بر دوست گرامی ،عید تو هم مبارک - ، خوش میگذره؟
عاطی: وااییی مگه میشه بیای کنار شهدا و خوش نگذره
سارا جان بهشت زهرا هستی؟
- اره عزیزم
عاطی: بی زحمت میشه بری سر قبر شهید من ،یه فاتحه ای بخونی...
- واااییی خدااا از دست تو ،چشم
عاطی: چشمت بی بلا به بابا سلام برسون - شما هم به شاهزاده سلام برسون
بلند شدمو رفتم سمت گلزار ،کنار شهیدی که عاطفه همیشه باهاش درد و دل میکرد
یه فاتحه ای خوندم و داشتم بر میگشتم که چشمم به یه سنگ قبر خورد
رفتم جلو تر روش نوشته بود شهید گمنام امام زمان یه لحظه حالم یه جوری شد نشستم کنارش یه فاتحه ای خوندم ،شما هم مثل من تنهایین!
نه اسمی ،نه نشانی ،هیچی...
یه دفعه با صدای بابا به خودم اومدم...
- جانم بابا
بابا رضا: سارا جان بیا بریم دیر میشه - چشم
ساعت ۱۲ پرواز داشتیم واسه همین همونجا با مادر جون و اقا جون خدا حافظی کردیم و رفتیم خونه چمدونامونو برداشتیم رفتیم فرودگاه...
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ʝøɨռ↷
https://eitaa.com/khodam_Zahra
کاش قرار باشد همه چیز ذره ذره نه؛ ناگهانی درست شود. یک روز در نهایت اشتیاق و با صدای بلند خبر بدهند: مردم جهان! دیگر نگران نباشید، مشکل برطرف شده، بروید و اولین کسی که دم دستتان بود را بدون مراعات، بغل کنید و هرچه دلتان خواست اشک شوق بریزید، از فردا تمام آموزشگاهها آغاز به فعالیتهای حضوری خواهندکرد، بروید کلاسهای خوب ثبت نام کنید و چیزهای خوب یاد بگیرید و یک ثانیه را هم از دست ندهید، بروید کتابخانه، ساعتها بدون هراس بنشینید پشت میز و کتابهای خوب بخوانید، بروید وسط پارکها، روی چمنها دراز بکشید و زیباییهای آفرینش را تماشا کنید، بروید مهمانی برپا کنید و جشن بگیرید و به تلافی تمام روزهای دوری و اضطرابتان -بدون محدودیت- کنار هم باشید.
کاش بگویند: مردم جهان جان! دمتان گرم که در روزهای سخت، قوی بودید، دمتان گرم که فاصله گرفتید و ماسک زدید و در خانه ماندید، از این لحظه دیگر نگرانیها تمام شده، بار و بندیلتان را ببندید و بروید سفر، بروید تمام زیباییهای جا مانده را ببینید و تمام خیابانهای نرفته را شادانه طی کنید. بروید سینما و فیلمهای خوب ببینید، بروید شهربازی، بروید رستوران، بروید کافه و قهوه بنوشید و با هم از روزهای خوبتر حرف بزنید.
کاش همه چیز ناگهانی درست شود،
کاش حال همهمان ناگهانی خوب شود.
#نرگس_صرافیان_طوفان
ʝøɨռ↷
https://eitaa.com/khodam_Zahra
دل خسته ام ازین همه قیل و قال ها
از داغ گنبدت شده ام چون هلال ها
هی وعده حرم به خودم میدهم حسین
دل خوش شدم دگر به همین خیال ها
_یااباعبدالله♥️
#محرم
ʝøɨռ↷
https://eitaa.com/khodam_Zahra
#تلنگرانه‼️🔔
- ازقشنگترینلحظہهـٰا؟!!(:
+اونوقتیکه
بینِنامحرمها🚶♀
چشماشومیندازهپایین🙃
بهحرمتِچشمایِخوشگل
مھدیِزهرا(:"💔✨
°❥|@khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پشتمون گرم به شما حضرت آقا ♥️
#رهبرانـه🦋
-------•|📱|•-------
@khodam_Zahra
• انتصار •
کار انتصار با امید به. آقا امام زمان شروع شد با ده نفر! الان ۳۶۰نفر... باورتون نمیشه،گاهی اوقات بع
سره این لفت دادن ها توی چیه خدا می دونه🚶☁️
۳۵۸.....۳۶۰
°.•
«لا تحزن وأنت تعلم
أن الله دوماً يخلق نوراً جديداً بعد كل ظلام»
-غمگین مباش!
در حالیکه تو می دانی که خداوند
همیشه بعد از هر تاریکی
نور و روشنایی جدیدی می آفریند✨🕊
ʝøɨռ↷
https://eitaa.com/khodam_Zahra
-
خـوابدیـدمکہدࢪآغـوشضـࢪیحتهستم
ڪاشتعبیـࢪکند؛یكنفـࢪایــن ࢪویا را...(:
#محرم
━━━♡✿🕊✿♡━━━
ʝøɨռ↷
https://eitaa.com/khodam_Zahra
#دیالوگ
میگفت خلقت انسان همینه
حاج اکبر یادته؟
روز چهلم مادرش ، بابا رفت پیشش دلداریش بده
گفت: حاج محسن من خیلی بی معرفتم که چهل روز بعد مادرم هنوز زندم
بعد اون روز ده سال گذشت و ده سال حاج اکبر زندگی کرد
همینه آدم داداش،راحت فراموش می کنه
راحت فراموش میشه☝🏽🚶
🎥همه چیز آنجاست
ʝøɨռ↷
https://eitaa.com/khodam_Zahra
|💕|
.
.
ۅتۅرستگاࢪشد؎
بھعاشقانھتࢪینحالـتممڪن...
.
.
ʝøɨռ↷
https://eitaa.com/khodam_Zahra