💌 #یه_دعای_قشنگ
🎨 یه برگه روی دیوار اتاقت
✏️ یه متن، گوشه کتابت
یا هرچی که
جلوی چشمت باشه
🔔 برای یه یاداوری قشنگ
مثلا یاداوری اینکه
💕 یه نفر خیلی دوستت داره،
یه نفر که همیشه حواسش
بهت هست
یه نفر که
🌿 راه آرامش و
پاک بودن رو بهت نشون داده
🔆 امام سجاد(ع)
همیشه اینطور دعا میکردند که:
اللهم
#طوقنی_طوق_الاقلاع_عما_یحبط_الحسنات
یعنی
خدای مهربونم
🌱 یه کاری کن که
تلاش برای نزدیک شدن به خودت،
هیچوقت
ازم جدا نشه
و شبیه یه گردنبند،
همیشه و هرجا همراهم باشه . . . 💚💜
📗 صحیفه سجادیه . دعای چهل و هشتم
@khodam_Zahra
صباح الخیر ☕
صبحتون به کام 🌱
#عشق_پاک
مـــــا که دربندِ ولنتاینِ شماها نیستیم!!!
روزِ عشقِ مافقط پیوندزهــراوعلی ست💕✨
عیدٺــــونمباࢪڪ🖐🏽🌱
@khodam_Zahra
#امام_رضا علیه السلام:
💠 كمالُ الدّينِ وَلايَتُنا وَ البَراءَةُ مِن عَدُوِّنا؛
❇️ كمال دين در ولايت ما و بيزارى جستن از دشمن ماست.
📚 بحارالانوار، جلد ۲۷، صفحه ۵۸
@khodam_Zahra
#عشق_پاک
🕊✨
عالم از عطر یاس معطر است
پیوند آسمانی زهرا و حیدر است😍📿
#عشق_پاک
@khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدف زیباس وقتی درونش گوهری باشد 🚤🖇
قشنگست چادری وقتی میانش دختری باشد😌🌸
#نجابت_ایرانی
#هفته_عفاف_وحجاب
@khodam_Zahra
• انتصار •
درس_ششم ✌🏽 ❲ از حصاری که دور خودت ساختی بیا بیرون وقتی رشد میکنی 🌴که داری چیزای جدیدو امتحان میکنی
#درس_هفتم ✌🏽
#آموزشی
#تکنیک
تکنیک ارام سازی ذهن 🌪️
روزانه به مدت 3دقيقه تمام حرفهاى درون ذهن خود را بنويسيد و آنها را بخوانيد
خواهيد ديد فقط مسائلى سطحي است...
تمام گفتگوهای ذهنی خود را بنویسید تمام شکایتها .. همه نگرانی ها ... سپس پایان روز ان را بخوانید
خیلی جالبه متوجه خواهید شد خیلی از انها اصلا مشکل نبودند .
حتما امتحان کنید
کم کم قدرتمند خواهید شد اعتماد به نفستون بالا میره
توانایی روبه رو شدن شما با مسائلتون قوی خواهد شد
✌🏽💚
• انتصار •
#درس_هفتم ✌🏽 #آموزشی #تکنیک تکنیک ارام سازی ذهن 🌪️ روزانه به مدت 3دقيقه تمام حرفهاى درون ذهن خود
پس ⛹️💆🏽♀️
۱.مقایسه نکن🙂💪🏾
۲.تصور کن خودتو توی اون موقعیت ⚡👀
۳.باور خودتون✌🏽🌱
۴.عمل کردن به عکس احساسات غمگین ☹️🚫
۵.احساس رضایت ⏳✨
۶ بلند شو از پیله ای که برای خودت ساختی دور شو 🦋
۷دنبال راهایی بگرد تا ذهنت آرامش داشته باشه 😉🌟
تا دچار مشغله های ذهنی نشین ؛
@khodam_Zahra
حرفی،سخنی،نصیحتی ....
🙇🏽♀️
https://harfeto.timefriend.net/16247923251747
اگر آرزویی به دلت انداختم
تورو بهش میرسونم، باورش با
تو چطور و چگونش با من؛ فقط
به من توکل کن😍❤️
+ پیامیازطرفخدا🍂
@khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاین یه کاری کنیم امام زمان ازمون راضی بشه !
ها,حاجی؟
نظرت چیه؟؟!🙂💚
@khodam_Zahra
روز تولدت چه آرزویی کردی!؟
همان را برای ماهم آرزو کن🙃💚
تولدت مبارک داداش محسن☁️🌱
@khodam_Zahra
sticker_mazhabi(14).mp3
5.27M
مولا حسنه!💚✈️
اذن حرم کربلا یا حسنهـ✋🏾⛅️
#دوشنبه_های_امام_حسنی(ع)
@khodam_Zahra
• انتصار •
مولا حسنه!💚✈️ اذن حرم کربلا یا حسنهـ✋🏾⛅️ #دوشنبه_های_امام_حسنی(ع) @khodam_Zahra
کی گفته تو بی حرمی ؟(:💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
17 روز مانده تا عیدالله الاکبر غدیر خم
#روز_شمار_غدیر
💚|•@khodam_Zahra
🌺نماز دهه اول ذی الحجه از نمازهای مستحب است که توصیه شده در ده شب اول ماه ذی الحجه خوانده شود. در این نماز بعد از سوره اخلاص باید آیه ۱۴۲ سوره اعراف نیز خوانده شود. به این نماز، «نماز و واعدنا» نیز گفته میشود. بنا بر حدیث نقل شده از امام باقر(ع) به کسی که این نماز را بخواند ثواب اعمال حج داده خواهد شد.
🔴کیفیت نماز
♦️نماز دهه اول ذی الحجه در ده شب اول این ماه (از غروب آخرین شب ماه قبل تا شب عید قربان) و بین نماز مغرب و عشاء باید خوانده شود.
♦️این نماز دو رکعت است. در هر رکعت بعد از تکبیره الاحرام ابتدا سوره حمد و بعد سوره اخلاص و سپس باید آیه ۱۴۲ سوره اعراف خوانده شود.
♦️وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً وَ قالَ مُوسی لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ
♦️بعد از خواندن آیه، نمازگزار باید به رکوع رفته و پس از آن دو سجده به جا آورد. در رکعت دوم بعد از دو سجده تشهد و سلام گفته میشود.
📚مفاتیح
📿|@khodam_Zahra
• انتصار •
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 انتظار عشق💗 قسمت19 یادم رفت نگاه کنم تاریخش واسه کی هست رفتم کارت رو برداشتم بازش ک
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 انتظار عشق💗
قسمت20
رسیدم کتابخونه رفتم داخل دیدم حامد روی یه صندلی نشسته داره کتاب میخونه - سلام
( یه نگاهی به پشت سرم کرد)
- چیزی شده؟منتظر آدم دیگه ای هستی؟
حامد: نه دارم میبینم ،مرده ای تعقیبت نکرده باشه
( خندم گرفت ،کتابشو گرفتم زدم تو سرش): دم درن گفتم بیان داخل شلوغ کاری میکنن خوبیت نداره
پاشو بریم
حامد: نه ، من همینجا جام راحته
- پاشو پسره ی ترسو
از کتابخونه زدیم بیرون ،رفتیم یه دوری زدیم اینقدر سرد بود تو دستامون هاا میکردیم تا گرم بشیم
- حامد
حامد: جانم؟
- کی باید برگردی؟
حامد: آخرای فروردین ( دستشو گرفتم) : چه خوب که هستی
چشمم به یه پاساژ افتاد - حامد بریم یه چیزی بخریم ؟
حامد: از جیب من مایه نزار فقط
- خسیس
رفتیم داخل پاساژ دور زدیم چشمم به یه پیراهن حریر بلند نباتی رنگ افتاد - این قشنگه حامد؟
حامد: به حال و روز الان اگه نظر بدم اره ،ولی اگه هانیه گذشته بودی نه ...
- خوب ،بریم بخریم
حامد: جایی میخوای بری که میخوای این لباسو بخری؟
- اره عروسی دوستم
حامد: عع فک کردم با این شکل و قیافه عروسی هم نمیری
- وااا مگه چمه، تازه عروسیش هم شکل خودمه حالا برو بخر برام
حامد: دختره ی پرو
با حامد تا شب تو خیابونا دور میزدیم ،یعنی قشنگ قندیل بستیم ،شامو بیرون خوردیم رفتیم خونه
مامان با دیدنمون گفت: این چه سرو شکلیه صورتتون از سرما مثل لبو شده ( خندمون گرفت و شب به خیر گفتیم رفتیم تو اتاقمون )
من تا صبح سرمو از زیر پتو بیرون نیاوردم
فقط یه بار واسه نماز بیدار شدم نمازمو خوندم بعد دوباره رفتم زیر پتو
با صدای حامد بیدار شدم
حامد: پاشو خاله سوسکه نزدیک ظهره
- تو رو خدا بزار یه کم بخوابم ...
حامد: تنبل خانم من در تعجبم که چه جوری تو دانشگاه میرفتی ...
با صدای زنگ گوشیم سرمو بیرون آوردم
@khodam_Zahra
گوشی دسته حامد بود - کیه حامد؟
حامد: نوشته فاطمه جون - عع بده
حامد: حاج خانم مگه خواب نداشتی ،بخواب من جواب میدم - واااییی بده دیگه حامد دوستمه
حامد: بله بفرمایید،سلام ،هانیه جان خوابن ،چشم بیدار شدن میگم تماس بگیرن با شما،روز خوش
- واااییی از دست تو حامد:
بفرمایید ،فاطمه خانم سلام رسوندن..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
• انتصار •
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 انتظار عشق💗 قسمت20 رسیدم کتابخونه رفتم داخل دیدم حامد روی یه صندلی نشسته داره کتاب م
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗انتظار عشق💗
قسمت21
حامد از اتاق رفت بیرون
منم شماره فاطمه رو گرفتم
- سلام فاطمه جون خوبی؟
فاطمه: سلام ،هانیه کی بود گوشی رو جواب داد؟
- حامد بود ،پسره خل
فاطمه: جدی کی برگشته ،؟
-دو،سه روزی میشه ،دیونه بازی هاش شروع شد
فاطمه: آخییی ،زنده باشن - کاری داشتی؟
فاطمه: میخواستم بگم امشب یادت نره هاا - نه بابا عمرا یادم بره ،فقط خودم میام
مامان و بابا خجالتشون میاد
فاطمه: باشه ،هر جور راحتن ،اصرار نمیکنم،ولی تو باید بیای
- چشممم عروس خانم
فاطمه: فعلن - بوس ،بای
تختمو مرتب کردم ،دستو صورتمو شستم رفتم پایین - سلام
مامان : سلام به روی ماهت
بیا یه چیزی بخور
یه لیوان چایی ریختم با یه کم نون پنیر خوردم
صدای اذان و شنیدم
بلند شدم وضو گرفتم ،رفتم تو اتاقم
نمازمو خوندم
دوباره برگشتم پایین
مامان میز ناهارو آماده کرد
بابا ناهار خونه نمیومد ،
- داداش
حامد: جانم - میشه امشب منو ببری عروسی باز بیای دنبالم
حامد: باشه چشم - قربونت برم
حامد: فقط کرایه میگیرمااا،
- باشه بابا کرایه هم میدم
غروب رفتم دوش گرفتم
لباسمو پوشیدم
یه سشوار گرفتم دستم رفتم اتاق حامد
- سلام
حامد: باز چی میخوای ( نشستم کنارش)
- میشه موهامو سشوار کنی
حامد: خوب میرفتی آرایشگاه - اول اینکه آرایشگاه الان برم شلوغه تا برگردم شب میشه ،دومم واسه یه سشوار کشیدم پول زیادی میگیرن
حامد: خوب فک کردی منم مفت واست کاری انجام میدم؟
- نه بابا باهات حساب میکنم داداشی
حامد موهامو سشوار کشید و رفتم تو اتاقم لباسی که تازه خریده بودم و پوشیدم با یه روسری سفید
رفتم تو اتاق حامد
- چه طوره؟
حامد: این همه زحمت کشیدم موهاتو سشوار کشیدم ،همه رو دادی زیر روسریت که
- خوب واسه دل خودم سشوار کشیدم نه واسه دله دیگران
حامد: نمیدونم چی بگم
- هیچی نگو آماده شو منو برسونی
چادرمو سرم گذاشتم و حامد همینجوری نگام میکرد و میخندید منم بهش لبخند میزدم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم توی راه رفتیم شیرینی فروشی یه جعبه شیرینی خریدیم ( البته پولشو حامد داد)
رسیدیم خونه فاطمه اینا کوچه همه چراغونی بود
حامد: اینجاست؟
- اره
حامد: باشه برو ،موقع برگشت زنگ بزن بیام دنبالت
- قربون دستت چشم...
🌸🌸🌸🌸🌸
@khodam_Zahra