eitaa logo
• انتصار •
704 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
27 فایل
﷽ باز شد هر گره کور زندگی با نام نامیِ زهرای اطهر ♥ • انتصار : یاری دهنده
مشاهده در ایتا
دانلود
• انتصار •
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗نگاه خدا💗 قسمت46 پنجشنبه صبح زود بیدار شدم چون میدونستم عاطفه زود میاد دنبالم لباسمو
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 نگاه خدا💗 قسمت47 سوار ماشین شدیمو رفتیم پاتوق همیشگیمون توی راه اصلا حرفی نزدم  رفتم داخل کافه روی یه میز نشتیم  عاطی: سارا اتفاقی افتاده؟ چرا اصلا حرفی نمیزنی؟ ( منم کل ماجرا رو براش تعریف کردم ) عاطی: دختره دیونه اون پسره جونتو نجات داد ،تو برو بر نگاش کردی؟ - زبونم و مغزم قفل کرد با دیدنش ،نمیدونستم چیکار کنم  عاطی؛ اشکال نداره ،دفعه بعد اومدی ازش تشکر کن - نمیدونم اگه دفعه بعدی هم باشه نزدیکای غروب بود که عاطفه منو رسوند خونه  رفتم تو اتاقم لباسامو دراوردم یه کم دراز کشیدم  ای کاش میتونستم نرم امشب ،  اصلا حالم خوب نبود ، صدای باز شدن در ورودی و شنیدم  بابا رضا بود ،میدونستم که بابا رضا هیچ وقت بهم نمیگه که بیا امشب ،واسه همین از توکمد لباس عیدی که بابا خریده بود و پوشیدم رفتم بیرون - سلام بابا رضا  بابا رضا: سلام ساراجان - من اماده م شما هم برین یه لباس قشنگ بپوشین باهم بریم (بابا رضا چیزی نگفت فقط گفت ) چشم ،بابا اماده شد و سوار ماشیم شدیم و حرکت کردیم توی راه فقط به اتفاق این مدت فکر کردم ،یعنی اینا همه یه نشونه اس؟  بابارضا: ساراجان رسیدیم ( نگاه کردم ،مادر جون و آقاجون با خاله زهرا زودتر از ما رسیدن ولی داخل نرفتن ) پیاده شدم و با اقا جون و مادر جون و خاله زهرا روبوسی کردم و رفتیم داخل وارد خونه شدیم احوال پرسی کردیم رفتم یه جا نشستیم همه سکوت کرده بودیم که خاله زهرا یه دفعه گفت: مریم خانم اینم سارا خانم ما که گفتین حتمن باید بیاد  دنبال صدا میگشتم که مریم کیه مریم : بله خیلی خوش اومدن ( یه خانم چادری که با دستاش چادرشو روی صورتش محکم نگه داشت )  مریم خانم : ببخشید اگه میشه من با سارا خانم صحبت کنم( واا مگه من دامادم که میخواد صحبت کنه) یه نگاهی به بابا رضا کردم که با چشماش اشاره کرد که بلند شم  منم از جا بلند شدمو همراه مریم رفتم  رفتیم داخل یه اتاقی نگاهم خیره شد به چند تا عکس روی میز  مریم : این آقا مجتبی همسرم بودن ، یکی از مدافعین حرم بودن که شهید شدن (از تو چشماش هنوز میشد عشق ونسبت به شوهرش دید ) مریم: من میخواستم اول با شما صحبت کنم،میدونم خیلی سخت بوده برات که امشب اینجا حضور داشته باشی ، من یه پسر یک سال و نیمه دارم نمیتونم از خودم جداش کنم ،از تو هم میخوام که منو مثل یه دوست قبول کنی ،چون میدونم هیچ وقت مثل یه مادر نمیشم برات ( یعنی این شهید هنوز بچه اش هم ندیده ،چه طور تونست دل بکنه از زندگیش و بره شهید بشه ،از حرفاش خیلی خوشم اومد ،خانم معقول و باشخصیتی بود) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/khodam_Zahra
نائب الزیاره بودم 🙂🖐🏿 آستان مقدس بی‌بی‌شهربانو 🎈📿 https://eitaa.com/khodam_Zahra
«🎻🍂»↯ . . ❲‌‏اگہ‌میخوٰا؎پٰاڪ‌بمونے اول‌سعےڪن‌از‌شࢪایط‌گنٰاه‌دوࢪ؎ڪنے فلٰان‌گࢪوه‌،فلٰان‌ڪٰانٰال،فلٰان‌مھمونے، فلٰان‌دوست‌،فلٰان‌فیلم‌و . . خلٰاصہ‌ازهࢪچیز؎ڪہ‌گنٰاه‌ࢪو‌بھت‌ یٰاد‌آوࢪ؎میڪنہ‌فاصلہ‌بگیࢪ! . .❳ . . ⛓⃟☕️¦⇢ ⛓⃟☕️¦⇢ ـ ـ ـ ـــــ↻ـــــ ـ ـ ـ ‌➜@khodam_Zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌•﷽• ✋ تا ڪھ لب گفٺ: سَلامٌ عَلَی‌الَأرباب،حُســـــین(؏) یڪ نـفـس رفـٺ دلـم تا خـودِ بین الحرمیݩ♥❤ 🌱 ..............🌸🌸🌸🌸.................. ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
🌸🌿 چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست حُرمت دارد... @khodam_Zahra
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 🔺 دقیقاً وقتی تاریکیِ شب به منتهای خویش می‌رسد؛ نزدیکی طلوع فجر؛ قابل حدس یا تشخیص است! دردهای روزافزون جهان، بشارت اتفاقاتِ نزدیکی است ... امّا سؤال اینجاست؛ 💥 این حادثه‌ی بزرگ که قرنهاست تاریخ آبستنِ آن است؛ کِی بوقوع می‌پیوندد؟ و علّت اینهمه تأخیر آن چیست @khodam_Zahra
یه وقتایی هست قضاوت می کنیم! فکر می کنیم قضاوتمون درسته! سال ها پیش می‌ره با این تفکر یکدفعه سره بزنگاه می فهمی کلللل تفکرت اشتباه بوده! مادر بزرگا حرفای قشنگی میزنن(: اگر در قید حیاتن دست بوسشون باشین و اگر نه خدا رحمتشون کنه.... همیشه می گفتن آدما لال به دنیا اومدن ولی بعداً یاد گرفتن چطور حرف بزنن اگر حرف زدن لازم نبود،همون طور لال می موندیم ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
🕊 ←هـڔ ۅقـټ ڂـۅاسـٺـۍ ݘـاڋڔٺ ڔۅ بذاږۍ ڪـݩاڔ🥀 دڂـټـڔ سـہ سـاݪـہ اۍ یـادٺ بـیـاد ڪہ بـہ ݐـدڔش ڱـفـټ:🍁 ۼـڝـۂ حـجـاب ݦݩ ڔۅ ݩـخـورۍ بـابـا جـاݩ ݘـادڔݦ سـوخـټـہ 🔥 اݦـا بـہ سـڔم هـسـٺ هـݩـۅز…٫💔 ♥️ 💡 🍃 🌿↷ •••➜@khodam_Zahra
- نِنِه؟ + جونِ نِنِه؟ - مو خو می می دونُم تو دِلِت چه خِبِره، چرا حرف نمی زِنی؟ چرا هِمَش ساکتی؟ + چی بگُم نِنِه؟ دلتِنگی که صِدا نِدارِه.. ! ʝøɨռ↷ https://eitaa.com/khodam_Zahra
❌ از فردا صبح زود بیدار شید یوقت دیدید آقای رئیسی ساعت شش صبح زنگ در خونتون رو میزنه میگه عزیزم از نونوایی محله تون راضی هستی؟! :)))) @refighegomnam