eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
828 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دعای عهد کم حجم ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ ظهور فرمانده ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ به نیابت از بی وارث و بد وارث هدیه محضر عج ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ Join @khorshidebineshan
‍ سلام دوستان میزبان امروزمون برادر عباس هست🥰✋ *شهیدے ڪه عراقےها هم برایش ختم گرفتند🌙* *🌷شهید عباس صابری* تاریخ تولد: ۸ / ۷ / ۱۳۵۱ تاریخ شهادت: ۵ / ۳ / ۱۳۷۵ محل تولد: تهران محل شهادت: فکه *🌷راوی← قبل از به دنیا آمدنش مادر خواب دید آقایی به او نوید فرزند پسری به نام عباس را داد🍃حدود یک ماه بعد از تولدش، مریضی سختی گرفت🥀مادر به حضرت ابوالفضل(ع) متوسل شد و عباس شفا گرفت💫همرزم← برخی اوقات که عباس برای تفحص شهدا به خاک عراق می‌رفت💫 مقداری لباس،‌ میوه و سیگار برای عراقی‌ها می‌خرید🍃تا برای تفحص شهدا با آن‌ها بیش‌تر همکاری کنند🌙 این هدیه همراه با مهربانی عباس موجب شد که دل عراقی‌ها نرم شده و به او علاقه‌مند شوند🌙وقتی خبر شهادتش به عراقی‌ها رسید🥀حتی عراقی ها هم برایش ختم گرفتند.🌙او قبل از شهادت غسل شهادت کرده💦 و می‌گفت: آرزو دارم در روز عاشورا در محضر امام حسین (ع) باشم🌙و دقیقا روز عاشورا روز تشییع پیکرش بود.»🕊️هفتم محرم که بنام حضرت علی اصغر(ع) بود💫در حین تفحص شهدا بر اثر انفجار مین💥بدنش پر از ترکش🥀و دو دست و پایش قطع شد🥀او شهادتین را گفت و به شهادت رسید.🕊️روز آخر گفته بود که امروز را به عشق حضرت عباس کار می‌کنم🌙و به من الهام شده که امروز یک شهید پیدا می‌کنیم.»💫آن روز فقط یک شهید را به معراج آوردند🌙آن هم عباس صابری بود*🕊️🕋 *شهید عباس صابری* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عطر پرچم ▪️پرچم سرخی که روی صورت تجربه گر قرار گرفت 👤تجربه‌گر: آقای محمد زینلی Join @khorshidebineshan
🔴سیری بر زندگی آقا ابراهیم 🔴سلام بر ابراهیم/قسمت سوم 🔷راه و روش ابراهیم/پارت دوم 🔹دست به خیر و مهمان نواز بود؛ اما تجمل گرایی را دوست نداشت و با اسراف مخالف بود. 🔹صدایش در قرائت قرآن، مداحی، اذان گفتن و حتی غزل خواندن عالی بود. 🔹امانت دار، رازدار و محرم اسرار دوستان بود. 🔹خوش تیپ و شیک پوش بود. روزی که شنید دخترها از زیبایی اش تعریف کرده اند، با موهای تراشیده، شلوار کردی گشاد و پیراهن بلند به زورخانه آمد. تا آخر عمر این گونه می پوشید. 🔹به مادیات توجهی نداشت. می گفت:《روزی را خدا می رساند. برکت پول مهم است. کاری هم که برای خدا باشد، برکت دارد.》 🔹ظرفیت فرماندهی را داشت؛ ولی زیر بار مسئولیت نمی رفت. تا جایی که میتوانست به فرماندهان کمک می کرد. 🔹توکل عجیبی به خدا داشت. برای شروع هر عملیاتی سلاح و مهمات زیادی با خود نمی برد. می گفت:《درگیری که شروع شود، به اندازه ی کافی برای ما مهمات فراهم می شود!》در آخرین عملیات فقط دو عدد نارنجک همراه خود برد. 🔹در کار انتقال مجروحان و شهدا از مناطق درگیری به پشت جبهه خیلی تلاش می کرد. در ارتفاعات بازی دراز پیکر مطهر شهدا را بر شانه می گذاشت تا به دست خانواده هایشان برسد. ادامه دارد... Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترس های کودکان در سنین مختلف تنوع دارد و اکثرا تا حدی طبیعی هستند. بچه ها وقتی میترسند به والدین پناه میبرند. اما وای به زمانی که خود پدر و مادر منشا ترس کودک باشند! در این زمان است که کودک بیشترین آسیب را میبیند. Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
عقل حاصل تجربه و بایگانی تجربه ها است. انسان عاقل کسی است که تجربه ی زیادی دارد. هر چه قدر تجربه ها
تست هوش نشان دهنده ی هیچی نیست. نه نشان می دهد که این بچه خارق العاده است، یا که نیست؛ فقط به ما نشان می دهد که میزان دریافتی و کسب مهارت این کودک چه قدر بوده است. که دانستن این میزان به درد والدین نمی خورد. تست هوش مثل آزمایش خون است. مگر ما راه می افتیم جلوی هر آزمایشگاه که میزان خونمان را اندازه بگیریم؟ امروزه در دنیا هوش های متفاوتی داریم و دیگر IQ مطرح نیست. گاردنر هوش هشت گانه را دارد که هوش نهم را هم پیدا کرده و نامش را هوش وجودی گذاشته است امروزه هوش معنوی و نیز هوش جسمی FQ بسیار مطرح است ما در این دوره به هشت هوش اشاره می کنیم. علمی که در راه است و هنوز افشاء نشده تمام نظریات هوش را ابطال می کند. مواظب باشید و این قدر آلوده موضوع هوش نشوید که وقتی ابطال شد ببینیم که قربانی شده ایم. تا 200 سال پیش، مادر همه چیز کودک بود. به دنیا می آوردش و روح و جسم و تحصیل و همه چیز کودک در اختیار مادر بود؛ منتهی مادر اطلاعاتش کم بود. در دوره ی مدرن اطلاعات زیاد شد متخصصین به وجود آمدند، مادر شد خدمتکار و نظافتچی و بقیه ی مسئولیت های مادری به متخصصین واگذار شد. مسئولیت شیر دادن کودک با مادر است، اما مادر را نزد یک متخصص تغذیه ی آقا می برد که نه مادر است و نه تا حالا کودکی را شیر داده و بعد هم دستور می دهد که دو ساعت یکبار باید شیر بدهید!! یا این که مادر کودکش را می برد پیش یک آقای دکتر با PHD در زمینه ی رفتار با کودک، حال اگر این آقا مجرد باشد و پدر نشده باشد، مادر هم که نیست و بعد به مادر می گوید که بچه را تنبیه کن و یا این طوری یا آن طوری رفتار کن. بعد مادر میره و دستورات ایشان را اجرا می کند و کار خراب تر می شود. مادر می رود پیش یک متخصص دیگر ایشان می فرمایند که نه اصلاً حق نداری کودکت را تنبیه کنی. از گل بالاتر نباید به او بگی و.. (ادامه دارد...) {قسمت13} [مباحث کودک متعادل] Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 (سلام الله علیها)🌹 💐 علم آموزان گل 🔶 مگه میشه در روز ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها) از شهدای مدافع حرم و یادی نکنیم⁉️🌻 🌹 از ❤️ 👆 🌷 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏👏👏🌹🌹🌹🌹👏👏👏 ❤️ (سلام الله علیها) ❤️ 👏👏 🎥 مولودی زیبا محمدحسین طاهری ❤️(علیه السلام) به شما ارادت داریم و برای در بی تابیم🎊🌈 🌹 Join @khorshidebineshan
دوستان بازی امشب خیلی حیاتی و مهمه کلا حیثیتی هست امشب تمام سپاه اسلام در مقابل سپاه کفر بازی می‌کنه برای موفقیت بازیکنان تیم ملی کشورمان دعا کنیم نیت کنید و برای موفقیت ایران هر مبلغی که دوست داشتید صدقه بدید 👇👇👇👇 بنام موسسه نیکوکاری خورشید پنهان با مجوز رسمی از مراکز ذیصلاح ⚪ ✋پخش این بنر صدقه جاریست مؤسسه نیکوکاری خورشید پنهان را به دوستانتان معرفی کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
40.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🌸☘حس خوب زندگی ❌حتما تا آخر کلیپ رو ببینید...👌 داستان یک مادر 📣قسمت اول 🔶 Join @khorshidebineshan
44.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 🌸☘حس خوب زندگی ❌حتما تا آخر کلیپ رو ببینید...👌 🌻 رو همیشه تو زندگی داشته باشیم 🍃نذاریم زندگی برامون عادی بشه 📣قسمت دوم 🔶 Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ♻️یبوست ناشی از تغذیه غلط ✍افرادی که عادت به خوردن غذاهای ملین و میوه‏ ها و مواد سلولزی ندارند، با تغییر روش تغذیه به حل مشکل خویش دست می ‏یایند. خوردن خیس کرده انجیر با آلوی بخارا، میوه‏ های خام و پخته، سبزیجات، روغن زیتون و امثال آن به طور متناوب چاره ساز است. ✅یبوست ناشی از سوء مزاج👇 🔹اگر نوعی سوءمزاج بر بیمار غلبه کرده باشد، این سوءمزاج گاه کبد و گاه از طحال و گاه از سوءمزاج معده است. درمان آن درمان سوءمزاج‏ها است. چنان چه یبوست از سوءمزاج کبد باشد باید سوءمزاج شناسایی و کبد از شر مواد ناباب رهانیده شود. جوشانده‏ های ضد صفرا و خون و سودا و بلغم و سایر مزاج‏ها که باعث پاکسازی کبد می‏ شوند، همگی درمان کننده می‏ باشند. 🔸گل‏ گاوزبان. 🔸تاجریزی 🔸عناب 🔸سه سپستان 🔸بادرنجبویه 🔸تخم خشخاش 🔸بهارنارنج 🔸گزنه 🔸تخم ریحان 🔸تخم جعفری 🔸تخم بالنگو 🔸گل ختمی 🔸فلوس 🔸شکر سرخ، از هر کدام مساوی بگیرید و با عرق کاسنی و آب بجوشانید و روزی 3 بار صبح و ظهر و شب بعد از هر غذا به صورت جوشانده یا دمکرده میل کنید. ☜【طب شیعه】 🍏@khorshidebineshan 🌿 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔴بدانید ✍ نگهداری غذا به مدت زیاد در ظروف یک بار مصرف پلاستیکی سبب اختلال در: 🔻کبد 🔻مغز 🔻کلیه 🔻اعصاب 🔻و نیز تأثیر منفی بر هورمون زنانه دارد ☜【طب شیعه】 🍏 @khorshidebineshan 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجله تربیتی خورشید بی نشان
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی ««قسمت چهارم»» ساعت 8 صبح- ایستگاه پر
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی ««قسمت پنجم»» یک هفته بعد-استامبول – میدان تقسیم بابک در محوطه سبز جلوی ایستگاه مترو در حال قدم زدن بود. از یکی از دکه ها نوشابه گرفت و به راهش ادامه داد. پس از چند قدم راه رفتن، روی یکی از نیمکت ها نشست و نوشابه اش را باز کرد و دو قلپ سر کشید و از دور، به جمع هایی که با خنده و قهقهه دور هم جمع شده بودند، با حسرت نگاه میکرد. پس از نیم ساعت، دکه دار(مردی پنجاه ساله) که در حال تعطیل کردن بود، چشمش به بابک خورد و در حالی که دریچه آهنی دکه اش را میبست، دو سه بار دیگر به بابک نگاه انداخت و وقتی کارش تموم شد به طرفش رفت و کنارش نشست. بابک متوجه حضور آن مرد شد و کمی جمع و جور نشست و لحظه ای به قیافه آن مرد نگاه کرد. دکه دار با زبان فارسی سلیس گفت: یک هفته است که هر شب میایی اینجا و یه شب چیبس و یه شب نوشابه و یه شب شیر پاکتی و یه شب دو تا نخ سیگار میخری و میشینی اینجا که چی؟ بابک: اشکالی داره؟ دکه دار: نگفتم اشکال داره. دلم برات میسوزه. بابک: جدّا؟ حالا اومدی باهات درددل کنم؟ دکه دار: چرا اینقدر داغونی؟ کُنج پیشونیت چی شده؟ تا اینو پرسید، بابک یادش اومد که دستشو از پشت بسته بودند و شکنجه گر3 با کابل به سر و صورتش میزد. اونم هر چی داد و بیداد و التماس میکرد، گوش نمیدادند و بی رحمانه تر میزدند. به خودش اومد و گفت: خوب میشه. یادم میره. دکه دار: مارکه؟ بابک: زخمم؟ دکه دار: نه داداش! تیشرتتو میگم. با این سوال هم یاد اون دختره افتاد که کمکش کرد از بیمارستان نجات پیدا کنه. دختره: جایی داری بری؟ صبحونه خوردی؟ بابک: مثلا باید قبل از فرار از بیمارستان، ازم پذیرایی میکردن و صبحونه بهم میدادن؟ دختره با قهقهه گفت: میتونی مهمونم بشی. اسمم الدوزه. اسم شما چیه؟ بابک: کوچیک شما بابک! الدوز: لباسات هم خیلی داغونه آقا بابک. یه فکری به حال لباسات بکن. بابک: راستی تو چرا اینقدر فارسی خوب حرف میزنی؟ الدوز: من دانشجوی رشته ادبیات فارسیم. بابک(با تعجب): اینجا؟ یا تهرون؟ الدوز: هیچ کدوم. آنکارا درس میخونم. نگفتی! صبحونه بخوریم؟ چند دقیقه بعد، الدوز کلید انداخت و با بابک وارد خونه شدند. تا وارد شدند، دختر بچه ای پنج شش ساله دوید به سمت الدوز. دختر بچه با زبان ترکی به طرف مامانش دوید و گفت: مامان! سلام. بهتری؟ الدوز جوابش داد: قربونت برم دخترم. بیا بغلم. آره . بهترم. گفتم که چیزیم نیست. دختر بچه با تعجب به بابک نگاه کرد و از مامانش پرسید: مامان این آقا کیه؟ چقدر کثیفه! الدوز: گفته بودم نباید اشتباهات کسی جلوی خودش جار زد. الما رو به بابک: سلام. ببخشید. بابک: سلام خانم. ماشالله. ماشالله. چه دختر نازی! الدوز به بابک گفت: معرفی میکنم. دخترم آقا بابک که نیاز به کمک ما داره و خیلی نمیمونه. آقا بابک دخترم. بابک: شما که گفتی شوهر نداری! الدوز: درسته. ندارم. دیگه بابک دنباله حرفشو نگرفت و چیزی نگفت و محو سلیقه و جذابیت خونه نقلی الدوز و الما شد. تابلوها و قالیچه های کوچیک و تصاویر و نقاشی های کودکانه الما که فضا را قشنگتر کرده بود. بابک اجازه گرفت که به حمام بره و یه دوش بگیره. رفت و بعد از یه ربع بیست دقیقه خوب خودشو شست و صورتشو تیغ زد و ابرو و موهاشو مرتب تر کرد. وقتی میخواست که خودشو خشک کنه، دید یه حوله تمیز و یه دست لباس کامل مردونه که رنگارنگ بود، اونجا گذاشته بودند تا بپوشه. بابک لباسها رو پوشید و موهاشو شونه زد و اومد بیرون. الما تا چشمش به بابک خورد خیلی تعجب کرد و گفت: وَوو ... تو با بابکی که یه ربع پیش رفت حمام فرق داری! الدوز که داشت تو آشپزخونه غذا درست میکرد، وقتی حرفای الما را شنید، با یه لیوان آب پرتقال اومد ببینه چه خبره که یهو با تیپ و قیافه و جذابیت بابک مواجه شد. دست و پاش گم کرد و حواسش نبود و لیوان از دستش افتاد و شکست. با صداهای مرد دکه دار، بابک به خودش اومد: کجایی؟ عمو ! بابک: آره ... مارکه ... شما چرا ایرانی حرف میزنی؟ دکه دار: از بس ایرونی به پستم خورده. اینجا ... این میدون ... پاتوق همممه ایرونی هایی هست که یا واسه گردشگری اومدن ... یا رشته تاریخ هستن و اومدن محل تقسیم آب دوران عثمانی دیروز و نماد جمهوریت امروز ترکیه ببینن ... یا فراری و تحت تعقیبن و میان اینجا گاهی قدم بزنن و حال و هوایی عوض کنن و چارتا ایرونی ببینن و دلشون وا بشه. تو کدومشی؟ بابک: من؟ اومدم گردشگری! دکه دار: آره جان عمّت! یه هفته است فقط میایی اینجا گردشگری؟ خو برو جای دیگه! بابک: اذیت میشی که منو اینجا میبینی؟ دکه دار: نه ... وقتی مثل من زندگیت تکراری شده باشه، دنبال یه چیزی میگردی که بهش گیر بدی. بابک در حالی که داشت از جاش بلند میشد گفت: آقا خوشحال گذشت. کاری باری؟ دکه دار: نه ... قربانت ... دکه من همین بغله ... کاری داشتی بهم بگو. راستی نگفتی کارت چیه؟