eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
829 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 🔰عذرخواهی واقعی سه بخش دارد: ۱) غلط کردم.😩 ۲) ببخشید دیگه.🙏 ۳) پاشو بریم برات طلا بخریم.💍 ❌البته گفته باشم دوتای اول رو زیاد مطمئن نیستم 💯ولی گزینه سوم صددرصد جواب میده...😅🤣🤣😂 Join @khorshidebineshan
‍ ❌ 💖 مواردی را درباره همسر خود پیدا کنید که کسی درباره آن‌ها چیزی نمی‌داند. 💓 از این اطلاعات برای هر روز «نزدیک شدن» در تجربیات او در روابط، در محل کار و با خود او استفاده کنید. 💓 چیزهایی را سعی کنید بدانید که حتی مادر و نزدیک‌ترین دوستان او هم نمی‌دانند. 💓 دانستن این اطلاعات، شما را آن قدر ارزشمند می‌سازد که شاید تعداد اندکی بتوانند با شما برابری کنند. Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅اصول یک حمام خوب 1⃣در حمام ابتدا دست و پا را با اب تماس دهید نه سر را،اگر ابتدا سر را با اب تماس بدهید،باعث سردرد و کاهش حافظه و باعث ریزش مو و سردی بدن می شود. 2⃣با استفاده از روایات اول باید دست و پا را با اب تماس داد بعد کمی اب مزمزه کرد بعد تنه را خیس کرد و در اخرین مرحله سر را خیس کرد. 3⃣یک دفعه زیر اب داغ رفتن خوب نیست شستشو را باید از اب ولرم شروع کرد و کم کم داغ کرد. 4⃣حتما باید در حمام نشسته باشید ایستاده حمام کردن اصلا مطلوب نیست.(با استفاده از روایات و منابع طب سنتی) 5⃣سنگ پا زدن در حمام موجب دفع سموم بدن و فواید بیشماری دارد و توصیه شده است. ☜【طب شیعه】 🍏 @khorshidebineshan 🌿 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
✍خواص پیازچه ۱. حفظ‌سلامت‌قلب ۲. تقویت استخوان‌ها ۳. مفید برای پوست ۴. درمان سرماخوردگی ۵. حفظ سلامت‌چشم‌ها ۶. کاهش ریسک‌سرطان ۷. کنترل قندخون ۸.سلامت گوارش ۹. برطرف‌کردن عفونت‌ها ☜【طب شیعه】 🍏 @khorshidebineshan 🌿
سلام شبتان مهدوی 🌹۵ صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله قسمت جدید * تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔹 ... ۵۵ نشست رو زانوش، -حالتون خوبه؟؟ میخواید پرستار خبر کنم؟ -نه... نمیخوام😭 -اتفاقی افتاده؟😳 چرا گریه میکنید؟ اگر کمکی از دست من برمیاد،حتما بگید تو چشماش نگاه کردم -واقعا میخوای کمکم کنی؟؟😢 سرشو انداخت پایین! -بله... اگر بتونم حتما! -من باید از اینجا برم...! -برید؟؟😳 یعنی فرار کنید؟؟ -آره بااااید برم -چرا؟ نکنه بخاطر.... اممممم مشکلتون هزینه ی درمانه؟؟ -نه😡 من با پولم کل این بیمارستانو میتونم بخرم😠 منم برم بابام پولشو میده😒 -عذر میخوام... ببخشید خب گفتم شاید بخاطر این مسئله میخواید برید! -نخیر😒 -خب پس چی؟ -آقا مگه مفتشی؟؟؟😏 اصلا به تو چه؟ میتونی کمک کن،نمیتونی برو بذار یه خاک دیگه تو سرم بریزم😠 -نه نه قصد جسارت ندارم من فقط میخوام کمکتون کنم! اگر از اینجا برید بیرون و حالتون بد شه چی؟؟ همین الانشم مشخصه حالتون خوب نیست! -من خودم دانشجوی پزشکیم! میفهمم حالم خوب هست یا نه! کمکم میکنی؟؟ -آخه... -آقا خواهش میکنم!! حالم خوب نیست لطفا فقط منو از در این بیمارستان رد کن!همین!! یکم مِن و مِن کرد و اطرافو نگاه کرد... میدونستم دو دله، قبل اینکه حرفی بزنه دوباره گفتم -خواهش میکنم...😭 اشکامو که دید سریع دست و پاشو گم کرد! -باشه!باشه! گریه نکنید! الان باید چیکار کنم؟؟ -منو از در ببرید بیرون! با این لباسا نمیذارن خارج شم! -برم لباساتونو بیارم؟؟ -نه آقا... وقت نیست! تا نفهمیدن باید برم!! -خب چجوری؟؟ -ماشین داری؟؟ -آره! -خب خوبه! من میخوابم رو صندلی عقب، یه پارچه ای ،پتویی،چیزی بکش روم، زود بریم! -ها😳 باشه... صبر کنید برم ماشینو بیارم نزدیک! -ممنونم😢 رفت و بعد دو سه دقیقه با یه پراید برگشت!!😕 چنان راجع به پول بیمارستان پرسید گفتم پورشه سواره😒 سریع درو باز کردم و نشستم تو ماشین، یه پتو داد گرفتم و کشیدم روم و خوابیدم رو صندلی! حرکت کرد و از بیمارستان خارج شد و یکم دور شد، فهمیدم که پیچید تو یه خیابون دیگه! -خانوم؟؟ بلند شدم و اطرافمو نگاه کردم و یه نفس راحت کشیدم!! -ممنونم آقا😍 -خواهش میکنم،همین یه کارمون مونده بود که اونم انجام دادیم😅 -ببخشید ... ولی واقعا لطف بزرگی در حقم کردی🙏 -خواهش میکنم. خب؟ الان میخواید کجا برید؟ موندم چه جوابی بدم!! -نمیدونم... یه کاریش میکنم! بازم ممنون... خداحافظ! "‌محدثه افشاری" Join @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔹 ... ۵۶ داشتم در ماشینو باز میکردم که صدام زد! -خانوم!! -بله؟؟ -با این لباسا کجا میخواید برید آخه؟؟ معلومه لباس بیمارستانه! درو بستم. -خب... اخه چیکار کنم؟؟ -بعدم شما که چیزی همراهتون نیست! نه کیف،نه گوشی، مطمئنا نمیتونید جایی برید! چندلحظه نگاهش کردم... -آدرس خونتونو بگید ببرمتون خونه! -خونه؟؟؟😳 -بله.مگه جای دیگه ای دارید؟؟ -من فرار کردم که نبرنم خونه!! اونوقت الان برم خونه؟؟😒 -یعنی از خونه فرار کردین شما؟؟😳 -نه آقا...نه‼️ من از زندگی فراریم! از نفس کشیدن فراریم! اه...😭 -چرا باز گریه کردین؟؟😳 یه چند لحظه صبر کنید!! گوشیشو برداشت و یه شماره گرفت! -به کی زنگ میزنی؟؟😰 از تو آینه نگاهم کرد و انگشتشو گذاشت روی بینیش! یعنی هیس... !! -الو؟ سلام آقای دکتر! بله اومدم،ولی راستش یه کاری پیش اومد،مجبور شدم برم!!معذرت میخوام! چی؟؟ جدا؟؟ ای بابا... باشه پس دیگه امروز نمیام! یاعلی مدد! گوشیو قطع کرد و گذاشت رو داشبورد! -پس شمایید!! -کی؟؟چی؟؟ -فهمیدن فرار کردین! -‌شما پزشکید؟؟ -نه ولی تو اون بیمارستان کار میکنم! ماشینو روشن کرد و راه افتاد! -کجا میری؟؟ -بذارید یکم دیگه از اینجا دور شیم! یه ربعی رانندگی کرد سرمو گذاشته بودم رو صندلی و آروم اشک میریختم! -‌حالا میخواید چیکار کنید؟ میخواید کجا برید؟ سرمو بلند کردم و از تو آینه به چشماش نگاه کردم! چشماشو دزدید و کنار خیابون نگه داشت! کم کم داشت هوا ابری میشد با این که دم عید بود اما هنوز هوا سرد بود...!🌦 سرمو تکیه دادم به شیشه ی ماشین و سعی کردم با خنکاش،داغی درونمو کم کنم! چه جوابی میدادم؟؟ چشمامو بستم و آروم گفتم -ببریدم یه جای خلوت... پارکی،جایی! نمیدونم! -چیزی میخورین؟ بنظر میرسه ضعف دارین. دستمو گذاشتم رو شکمم! خیلی گشنم بود اما هنوز معدم درد میکرد!😣 ماشینو روشن کرد و جلوی یه رستوران نگه داشت. -چنددقیقه صبرکنید تا بیام. رفت و با یه پرس غذا برگشت... ساعت حوالی شش بود! با اینکه روم نمیشد اما بخاطر ضعفم غذا رو گرفتم معدم خیلی درد میکرد! خیلی کم تونستم بخورم و ازش تشکر کردم! -حالتون بهتره؟؟ -اوهوم.خوبم! -نمیخواید برید خونتون؟؟ -نه! -میشه بپرسم چرا بیمارستان بودین؟؟ -چه فرقی داره!😒 -ببینید... من میخوام کمکتون کنم! -هه😏 پس منو ببر یه جهنم دره ای که هیچکس نباشه! -باشه.امشب میبرمتون جایی که کسی نباشه اما لااقل یه خبر به خانوادتون بدین، حتما الان خیلی نگرانن!! -نگران آبروشونن نه من! الان دیگه به خونمم تشنه ان!! -چرا؟؟ -چون به همه برچسبای قبلی،دختر فراری هم اضافه شد! -مگه چه کار دیگه ای کردین؟؟ -مهم نیست...! -هست! بگید تا بتونم کمکتون کنم! دیگه چیزی نگفتم و خیابونو نگاه کردم. ماشینو روشن کرد و راه افتاد....! "محدثه افشاری" Join @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 🔹 ... 57 بارون شدید و شدیدتر میشد!⛈ هوا به سمت گرگ و میشش میرفت... دلم داشت میترکید! باید چیکار میکردم...؟ دیگه نمیخواستم نفس بکشم... انگار تموم این شهر برام شبیه زندون شده بود! از شیشه ی ماشین بیرونو نگاه میکردم. هنوز سرم درد میکرد. الان مامان و بابا داشتن چیکار میکردن؟؟ مهم نبود! حتی مهم نبود دارم کجا میرم...! پلکامو بستم و چشمامو دست خواب سپردم...😴 -خانوم؟؟ صدای گرم و مردونه ای ،خوابو از سرم پروند! چشمامو باز کردم و گیج و منگ اطرافمو نگاه کردم! -اینجا کجاست؟؟ -جایی که میخواستید. یه جا که هیچکس نیست! فقط با گیجی نگاهش کردم و سرمو برگردوندم سمت در کوچیک و سفید آهنی که آجرای قهوه ای اطرافش نم خورده بودن و از چراغ قاب گرفته ی بالاش آب میچکید! -نگران نباشید، خونه ی خودمه!! با نفرت سرمو برگردوندم سمتش 😠 و قبل از اینکه حرفی بزنم، دستشو آورد جلو و یه کلید گرفت جلوی صورتم. -برید تو و درو از پشت قفل کنید! هیچکس نیست. هر کسی هم در زد درو باز نکنید. بازم گیج نگاهش کردم!! -البته یه اتاق کوچیکه، ولی تمیز و جمع و جوره! -پس خودتون...؟ -یه کاریش میکنم. بچه ها هستن... امشبو میرم پیششون... فقط درو به هیچ وجه باز نکنید! البته کسی نمیاد،ولی خب احتیاطه دیگه! اینم شماره ی منه،اگر کاری داشتید حتما تماس بگیرید. و یه برگه گرفت سمتم. برگه رو گرفتم و شرمنده از فکری که به سرم زده بود،نگاهش کردم...😓 ولی اون اصلا نگاهم نمیکرد! یه جوری بود!! -برید تو،هوا سرده. شما هم ضعیف شدین،سرما میخورین! فقط تونستم یه کلمه بگم -ممنونم.... از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت خونه کلیدو تو قفل چرخوندم و درو باز کردم. به پشت سرم نگاه کردم، از تو ماشین داشت نگاهم میکرد! بارون شدید شده بود! با دست اشاره کرد که برو تو!! رفتم داخل خونه و درو بستم! یه راهرو کوتاه بود و یه در آهنی قدیمی،که نصفهء بالاییش شیشه بود! درو باز کردم، دمپایی آبی و زشت بیمارستان رو دراوردم و رفتم تو. همونجا وایسادم و نگاهمو تو خونه چرخوندم. دوتا فرش دوازده متری آبی فیروزه ای ، که به شکل ال پهن شده بودن، یه یخچال، یه اجاق گاز، یه بخاری، چندتا کابینت و ظرفشویی و چندتا پتو کل خونه بود!! دوتا در هم کنار هم بود که احتمالا حموم و دستشویی بودن! چقدر با خونه ی ما فرق میکرد!! اون خونه بود یا این؟؟ "محدثه افشاری" Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان 🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @khorshidebineshan
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دعای عهد کم حجم ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ ظهور فرمانده ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ به نیابت از هدیه به محضر عج (علیه السلام) ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─ Join @khorshidebineshan
🔸همیشہ یک سفارش به ما میکرد. می گفت: « اگه در معرض گناہ قرار گرفتید و خواستید دچار لغزش نشید و از اون گناہ فرار کنید 🔸خودتون رو با خواندن قرآن و نماز یا مطالعہ📕 و ورزش مشغول کنید تا حواستون از اون محل و از اون گناہ پرت بشه. Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نه اعتراض می کنم نه التماس! ✍عباس کاسکویی /منبع حرف حساب ▫️بعد از ۳۰ سال خدمت در آموزش و پرورش سامانه مرا فاقد رتبه تشخیص داده. ▫️اولش باورم نمی شد گفتم حتما اشتباهی صورت گرفته مگر می شود من با ۳۰ سال خدمت در حالی که مهر ۱۴۰۰ بازنشسته شده ام فاقد رتبه تشخیص داده شوم ولی بعد از چند بار بررسی یقین کردم درست است در نتیجه مصمم شدم این یادداشت را بنویسم چون جایی برای اعتراض نیست. ▫️به چه چیزی باید اعتراض کنم؟چرا باید التماس کنم؟به چندر غاز پولی که برای این سیرکی که توسط وزیر و معاونانش راه افتاده و دو سال است همه رسانه ها را قبضه کرده که معلمان رتبه بندی خواهند شد و فلان میلیون تومان قرار است به حقوقشان اضافه شود؟ ▫️به چه چیزی باید اعتراض کنم به فشل آبادی به نام سامانه رتبه بندی؟که افتخار وزیر است که عامل انسانی در آن نقش ندارد؟ ▫️به چه کسی باید اعتراض کنم به وزیری که خودش رشته گردشگری خوانده و چپ و راست آموزش و پرورش را نمی شناسد؟؟؟؟ ▫️چرا باید اعتراض کنم ؟ آقا رشته تربیت بدنی خوانده آمده در آموزش و پرورش معاون مالی و پشتیبانی بزرگ ترین وزراتخانه کشور شده؟مگر‌ اعتراض می فهمد چیست اگر می فهمید که این پست غیر مرتبط را به عهده نمی گرفت. ▫️کجا باید اعتراض کنم ؟به سامانه ای که عامل انسانی در آن نقش ندارد در حالی که من ۳۰ سال با انسان کار کرده ام؟ ▫️چگونه باید اعتراض کنم؟وقتی مرا یک سال مشغول امروز فردا کردند و بعدش کلی مدرک بار گذاری کردم تا فاقد رتبه تشخیص داده شوم؟ ▫️برای چه باید اعتراض کنم؟من آدم هستم شخصیت دارم،شعور دارم می فهم با کسی که شعور مرا نمی فهمد اعتراض مرا هم نخواهد فهمید ▫️برای همه آنهایی که فضاحت رتبه بندی را به اینجا رسانده اند آرزوی نیک بختی دارم خودتان هر آرزوی که دارید اضافه کنید. ▫️به همه نو معلمان نصحیت می کنم مرا بعد از ۳۰ سال خدمت آیینه عبرت خود کنند، خدمت به بچه های مردم بزرگ ترین سعادت و خوشبختی است، اما توقع نداشته باشید که به خاطر خدمات خود، تشویق شوید. و من ا.. توفیق 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من به شما دوست عزیز، التماس می کنم این کلیپ رو نه یکبار، بلکه چندین بار و یا بطور منظم هر روز تماشا کنید ونشربدهید Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«اگه اینکارو کنی دیگه دوست ندارم!» با استفاده از این جملات کودکی با عزت‌نفس پایین تربیت می‌کنید که بعدها مدام در پی تایید شدن توسط دیگران خواهد بود. Join @khorshidebineshan
مجله تربیتی خورشید بی نشان
دوقلوها را «دوقلوها» صدا نزنید. خانواده ها و اطرافیان هیچگاه این دو کودک را تحت عنوان «دوقلوها» صدا
جملاتی که نباید به دوقلوها بگویید 🔸 «کتک بخوری، خواهرت/برادرت هم دردش می آد!» این تصور غلط است. اگرچه دوقلوها ارتباطی بسیار قوی با هم دارند، اما دلیل نمی شود قانون عمل و عکس العمل نیوتن را با آنها مرتبط بدانیم. 🔸 «من تو رو از اون یکی بیشتر دوست دارم!» به جای ارزش گذاری بر ماهیت وجودی یک قل، ویژگی های مثبت و دوست داشتنی هر قل را بیان کنید. 🔸 «ِواا ! شما دوقلویین؟» تاکید کلامی بر این موضوع باعث جلب توجه دیگران به دوقلوها و معذب شدن آنها می شود. می توانید کنجکاوی خود را در قالب پرسشی غیرمستقیم مطرح کنید. 🔸 «کدوم تون بزرگ تره؟» معمولا فرزندان بزرگ تر حقوق و حمایت بیشتری از طرف والدین دریافت می کنند. با این پرسش گویی می پرسید: «کدام یک از شما رییس دیگری است؟» 🔸 «شماها می تونین فکر همو بخونین؟» بهتر است ارتباط خاص دوقلوها را با خرافات نیامیزیم. دوقلوها الگوی فکری مشابهی دارند زیرا ژنتیک آنها مشابه است اما این ارتباط را بیشتر می توان به ارتباط فکری ۲ نفر که فوق العاده با هم صمیمی هستند، شبیه دانست. 🔸 «همیشه کارهاتون را با هم انجام می دهید؟» تغذیه، خواباندن و بازی همزمان دوقلوها در دوران شیرخوارگی و خردسالی راحت تر است اما در دوران کودکی و نوجوانی هر کدام از آنها زندگی و شخصیت منحصر به فرد خود را خواهند داشت. 🔸 «شماها دو روی یک صفحه اید!» گاهی اطرافیان هنگام انتخاب اعضای گروه، دعوت کردن مهمان یا هر نوع ارتباط دیگری، فکر می کنند هر دو قل باید به مهمانی دعوت شوند یا هیچ کدام. شاید در مورد یک تولد کودکانه چنین تصمیمی بد نباشد اما این نگرش به خصوص در مورد دوقلو هایی که سن بیشتری دارند، نوعی کوچک شمردن جایگاه انسانی آنهاست. دوقلوها دوست دارند به آنها به چشم یک انسان عادی و مستقل نگاه شود. 🔸 «تو کدومی؟» بهتر است پرسشتان را مودبانه کنید: «امیدوارم تشخیص ضعیف من را ببخشید؛ شما دو تا واقعا شبیه هستید، شما... هستی یا...؟» 🔸 «دوقلو بودن چه حسی داره؟» دوقلوها از وقتی به دنیا آمده اند همین زندگی را داشته اند و نمی توانند تفاوت بین خودشان و دیگران را بفهمند این سوال مثل این است که از شما بپرسند دوقلو نبودن چه حسی دارد؟! {قسمت سوم} 👇 Join @khorshidebineshan