✅ مثل اسیران کربلا ✍جلوی من حرکت می‌کرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیب‌وغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوش‌رویی نپذیرفت. راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگ‌لنگان اومده بود؛ بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاول‌ها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهٔ یتیمان اباعبدالله!» اشک چشمام رو پر کرد. 📚 برگرفته از کتاب #دلیل | روایت حماسهٔ نابغهٔ اطلاعات عملیات سردار #شهید_علی_چیت‌سازیان 📖 ص۷۴ #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱 @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱

#جهل ۳ تا اینکه یه روز یکی از اقوام دورمون از تهران اومد خونمون و منو برای پسر بزرگش خواستگاری کرد مامانم بهم گفت تو دیگه خواستگاری برات نمیاد من اگر جات بودم به همینا جواب می‌دادم خانواده خوبی هستن و اگه زن پسرشون بشی خوشبخت میشی منم موافقتم رو اعلام کردم و پسره رو آوردن خونمون، تو نگاه اول از پسره خوشم اومد و به دلم نشست برای همین جواب مثبت دادم توی همون ۱۰ ۱۵ روزی که روستا بودن عقد کردیم و بعد از عقد تازه متوجه شیطنت و شوخ طبعی شوهرم شدم ایرج واقعاً مرد دلنشینی بود در کنارش احساس آرامش و امنیت خاطر داشتم از پدرم اجازه گرفتن و منو با خودشون به تهران بردن یک ماه خونه پدر همسرم بودم خونشون بالای تهران بود و اوضاع مالیشون عالی تازه وقتی که اومدم خونشون متوجه شدم که به چه آدمی جواب مثبت دادم ادامه دارد کپی حرام

#جهل ۴ شوهرم خیلی دوسم داشت از همون اول گفتش که باید زود عروسی بگیریم و من نمی‌خوام تو این وضعیت باشیم در واقع می‌گفت که طاقت دوریم رو نداره انقدر بهم احترام می‌ذاشت و علاقه داشت که گاهی اوقات خودمم فکر می‌کردم مگه من چه شخصیت خاصی هستم که شوهرم برام اینجوری می‌کنه یک ماه بعد توی روستا برام عروسیی گرفتن که هیچکس توی خوابشم نمی‌دید به قدری که عروسی من مجلل بود عروسی هیچکس نبود، با ایرج زندگیمون رو شروع کردیم می دیدم که دخترای شهر روی دماغشون چسب می‌زنن پرسیدم این چیه که گفتن بینی شون رو عمل می‌کنن چسب می‌زنن میخواستم مثل اون دخترا بشم به ایرج گفتم منم می‌خوام بینی م رو عمل کنم اولش مخالفت کرد اما وقتی اصرار منو دید کوتاه اومد و اجازه داد که بیمی م رو عمل کنم بعد از عمل بینی ادامه دارد کپی حرام

🎥استکانت در مقابل امیرالمومنین 👤سید محمد مهدی میرباقری #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱 @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱

🎥گریه بر حضرت سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه 👤 آیت الله بهجت #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱 @khoshbakhtiii 🔱⚜🔱⚜⚜🔱⚜🔱

+ بهار جان هنوز برای اربعین عبا نخریدی؟ - نه😔 رفتم بازار اینقدر گرون بود که نتونستم بخرم😭 + آخی غصه نخور گلم، پرسیدم که کمکت کنم😍 - چطور؟ جایی میشناسی قیمتش خوب باشه🙄 + بعله گلم، من تازه در فروشگاه چادر مشکی تو ایتا عضو شدم، عالیه قیمتهاش، تازه علاوه بر ارسال رایگان ، کلی هدیه از مشهد مقدس برات میفرستن😍 هدایایی که فکرشم قشنگه😌 - چه عالییییی لینکش رو بهم بده🤩 + بفرمایید گلم👇بزرگترین و معتبرترین👇 http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469

⭕️به دلیل درخواست های مکرر شما یه بار دیگه لینک کانال #تصاویر_مفهومی رو میذارم خواهشا دیگه پی وی نیاید😐 اینم لینکش👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3897688233Caba8678d25