اولین باری که تو زندگیم چیزی رو جا گذاشتم هنوز یادمه. آخرای زمستون بود ولی هوا می گفت بهار شده، یه شال گردن مشکی داشتم که مادر بزرگم واسم بافته بود، اون روز وقتی رسیدم سر کلاس مثل همیشه گذاشتمش تو جا میزی. زنگ آخر که خورد فراموش کردم اصلا شال گردن دارم، تو کلاس جاش گذاشتم و وقتی فهمیدم که نزدیکای خونه بودم.. نمی دونم چرا ولی برنگشتم! گفتم این هوا که شال گردن نمی خواد، فردا میرم سراغش! فردای اون روز زمستون به خودش اومد و هوا عجیب سرد شد، تازه فهمیدم چی رو جا گذاشتم چون بهش احتیاج پیدا کرده بودم! تا رسیدم مدرسه رفتم سراغ جا میزیم، نبود! همه جا رو دنبالش گشتم خبری از شال گردنم نبود، مدام فکر میکردم که اگه همون موقع می رفتم سراغش شاید هنوز داشتمش.. چند روز بعد یه شال گردن خریدم که فقط شبیه شال گردنم بود ولی هیچوقت اون حس خوب رو بهش نداشتم...
بعد از این همه سال خوب می دونم که ما آدم ها خیلی وقتا داشته هامون رو جا می ذاریم ، چون فکر میکنیم بهشون احتیاج نداریم. فکر می کنیم همیشه سر جاشون می مونن و هر وقت بریم سراغشون هستن. اما وقتی زندگیمون زمستون میشه و تو نبودشون سرما رو حس میکنیم تازه می فهمیم که گاهی برای دنبالشون گشتن خیلی دیره خیلی.. اما مهم ترین چیزی که تو زندگیم جا گذاشتم شال گردن نبود، خودم بودم! من الان فقط شبیه چیزی هستم که دوست دارم باشم! باید زودتر خودم رو پیدا کنم چون درست جایی هستم که به بودنم احتیاج دارم ... تو اوج سرما!
✍️#حسین_حائریان
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
🌺 پیامبر مهربانی صلی الله علیه و آله
در پیشگاه خداوند متعال، نشستن مرد در کنار همسر خود، از اعتکاف در مسجد من محبوبتر است.
#هنر_همسرداری
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
💠 با یک زن تا آخر عمرت عاشقانه زندگی کردی؛
در اوج قدرت و رهبری حتی ذرهای به سو استفاده از قدرت برای سود شخصی فکر نکردی.
میشه با خیال راحت فریاد زد و تو رو چه در ابعاد زندگی شخصی چه در زندگی سیاسی و چه در زندگی اجتماعی امام و پیشرو گفت
خـــــیلی مــــــــــرد بودی امام روحالله
#انسان_کامل
#امام_روحالله❤️
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
16.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 آیا می شود دهان مردم را بست؟!🤔
‼️یک بار برای همیشه باید تکلیفمون رو با حرف مردم معلوم کنیم...
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
🍃#کودتای_دل (قسمت اول )
🔵سحر دیروز
نگاهش به در بود؛ در خانه که صدای باز شدنش او را از دنیای کتاب بیرون کشیده بود و همان طور چشم به در دوخته بود که در باز شود که شد و دختر و همسرش داخل شدند و هیچ کدام چیزی نگفتند به جز دختر که با دیدن پدر، شیرین و ملیح لبخند زد و سکوت را شکست: «بابا جون سلام!»
پدر که انگار با دیدن چهره دخترش، چیزی توی دلش شکست؛ چیزی نگفت و نگاه از دخترش دزدید و به همسرش نگاه کرد؛ زن اما گریه کرده بود و شیاری باریک از اشک خشک شده؛ روی گونه هایش بود.
کجا بودی؟
مرد پرسیده بود و خیلی زود جواب سؤال را در ذهن خودش پیدا کرد و با خود گفت: «چه سؤالی؟!…»
و دختر که روسری را از سرش باز می کرد، گفت: «دکتر بودیم بابا!»
در نگاه پدر، دخترش که حالا روسری را از سرش برداشته بود؛ لاغر و تکیده بود، بدون مو و سفیدی سرش، برای لحظه ای قاب نگاه مرد را پر کرد و نا خود آگاه اشک، دور چشمانش دوید. به یاد حرف دکتر افتاد که هنوز در ذهنش نشسته بود: «فقط شیمی درمانی! من شیمی درمانی را تنها راه ممکن می دانم».
و مرد با همه علاقه به دخترش، رضایت داده بود و حالا در نظر مرد؛ شیمی درمانی فقط و فقط او را لاغر و تکیده کرده بود و از آن موهای نرم و بور هیچ نبود!
دکتر چی گفت؟
باز هم مرد پرسیده بود و زن نگاهی به دخترش داد و گفت: «سحر جون برو تو اتاقت لباساتو در بیار…. برو دخترم!»
سحر رفت. همین که دختر به اتاقش رفت، زن به مرد نزدیک شد و با بغض گفت: «فایده نداره هوشنگ، فایده نداره! شیمی درمانی بی فایده بود… هیچ علایمی از بهبودی نبود… دکترگفت- یعنی می خواست دلداری بده که اینو گفت- هنوز هم امیدوار باشیم، ولی هوشنگ الان چند ماه از شیمی درمانی میگذره…».
ناگهان صدای سرفه های سحر از اتاقش به بیرون سرریز شدند و پدر و مادر نگران چشم دواندند به آن سو.
می بینی؟
و با بغض ادامه داد: «تازه روز به روز، حالش بدتر میشه!»
پدر که خاموش بود؛ با حرف همسرش، در درونش غوغایی به پا شد و. . .
🍃ادامه دارد ان شاء اللَّه🍃
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ܟܿࡐܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
خدایا دوستانی دارم
رسمشان معرفت🌷
و دلشان پر ازمحبت
آنگاه که دست نیاز
بسوی تو میآورند
پرکن از آنچه دررحمت و
برکت خدایی توست
شبتون بخیروشادی🌷
🌸⃟💕჻ᭂ࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
هدایت شده از کانال ســـرבار בلها
🌼یکشنبه تون گلباران
🌷امروز از خدا میخواهم
🌸تمام لحظاتتان
🌼سرشار از
🌷عاشقانه های الهی
🌸سرشار از
🌼محبتهای خالصانه
🌷سرشار از
🌸دعاهای مستجاب شده باشه
🌼یک آسمان آرامش و
🌸هزاران لبخند زیبا
🌷برای تک تکتون آرزومندم
💕شیوه صحیح انتقاد از همسر :
💕زمان انتقاد :
زمانی انتقاد کنیم که همسر ، آمادگی روحی و ذهنی لازم برای شنیدن انتقاد را داشته باشد.
💕مکان انتقاد :
هیچگاه در جمع ، انتقاد ، نکنیم
💕زبان انتقاد:
با رویی گشاده و گفتاری دوستانه و لحنی مهربانانه ، انتقاد کنیم
👌شکل انتقاد :
تا حد ممکن انتقادها را به صورت غیرمستقیم بگوییم.
👌میزان انتقاد:
انتقادات زیاد موجب می شود که همسر مان احساس کند ما فردی عیب جوییم و فقط به دنبال نقص های او می گردیم.
👌گفتن خوبی ها در کنار انتقاد :
باید ، پیش و پس هر عیبی ، خوبی های همسرمان را هم به او یادآوری کنیم.
👌قالب انتقاد:
گاهی می توان در قالب یک نامه یا پیامک ، انتقاد کنیم.
👌نیت انتقاد:
انتقاد ، تنها و تنها باید برای اصلاح عیب همسر ، بیان شود.
👌حفظ حریم خصوصی در انتقاد :
نباید انتقاد از یک فرد را به کسی دیگر به جز خود او گفت.
👌عیب جویی،ممنوع :
انتقاد به معنای ذرّه بین به دست گرفتن و به دنبال عیبهای همسر گشتن ، نیست.
زمینه سازی برای شنیدن و پذیرش انتقاد :
الف : یکی از موضوعات جلسات گفتگو با همسرمان را ، انتقاد ، قرار دهیم.
ب : پیش از انتقاد از همسر ، از خودمان انتقاد کنیم.
ج : سعی کنیم خود به آنچه که از همسر مان می خواهیم ، عمل کنیم.
د : سخنان مقدماتی برای ورود به انتقاد ، خیلی مهم است.
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt
💐پیامبر اکرم(ص):
✅خداوند به مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند ثواب حضرت داوود (ع)
و زنی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند ثواب آسیه را عطا می کند.
📚بحارالانوار،ج103،ص247
🌸⃟💕჻࿐✰💌
#کانال_خوشبختی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@khoshbghkt