📸 «تلخترین نوشته من»
حکایتِ تلخترین مطالبی است که خواندهام، خاطراتی خواندنی اما تلخ از تاریخ #کشاورزی و #دامداری ایران
و جنایات استعمارگران خارجی و نفوذیهای داخلی در تاراج سرمایههای این کشور،
نوشتهایاز «حیدر رحیمپور ازغدی».
⚜ مرحوم "حیدر رحیمپور ازغدی" پدر یک شهید و پدر سخنران معروف "استاد رحیمپور" است،
پیرمردی با اراده
و نخبه در کشاوزی و دامداری،
او قبل از انقلاب از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی و دامی در کشور بوده است، کسی که حتی شاه زمینهای بسیاری برای آبادساختن و زیرکشت بردن به وی میدهد و مدتی نیز آمریکاییها در آمریکا چندصدهکتار زمین کشاورزی با تمام امکانات را به صورت رایگان به وی میدهند تا در آنجا کشاورزی کند.
#حکومتِپَهلَوی_بدونِروتوش❗️
#معرفی_کتاب
#چرا_میگوییم_مرگبرآمریکا_و...؟!
#پویشکِشوریخشکالۀدام
@khoshkalee ♻️
.
🖊 «تلخترین نوشته من» حکایت تلخترین مطالبی است که خواندهام، خاطراتی خواندنی اما تلخ از تاریخ #کشاورزی و #دامداری ایران
و جنایات استعمارگران خارجی و نفوذیهای داخلی در تاراج سرمایههای این کشور،
نوشتهای از «حیدر رحیمپور ازغدی».
⚜ مرحوم "حیدر رحیمپور ازغدی" پدر یک شهید و پدر سخنران معروف "استاد رحیمپور" است، پیرمردی با اراده و نخبه در کشاوزی و دامداری، او قبل از انقلاب از بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی و دامی در کشور بوده است، کسی که حتی شاه زمینهای بسیاری برای آبادساختن و زیرکشت بردن به وی میدهد و مدتی نیز آمریکاییها در آمریکا چندصدهکتار زمین کشاورزی با تمام امکانات را به صورت رایگان به وی میدهند تا در آنجا کشاورزی کند.
قسمتهایی از این کتاب:
◾️ من کوچک بودم. روزی درشکۀ مأمور خرید سوخت سفارت انگلستان، به سرای پدرم که رئیس صنف بود آمد و گفت: ما فلان مقدار هیزم پسته کوهی(بنه) میخواهیم. در آن ایام خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزمهای باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابانها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع میکردند و به سفارتخانه انگلستان میفروختند. سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش میکرد تا میتوانید زغال سنگ که کربناَش موذی است مصرف نکرده و کُندهی پسته که همه چیزش بهتر است، مصرف کنید.
این جنایت تا روزگاری که مصدق قطع بوتههای پسته را ممنوع نکرده بود ادامه داشت! {...} لیکن پساز منع نیز، دستهایی این جنایت را با رشوه دادن به دروازهبانان، تا آنجا ادامه دادند که جنگلهای پسته خراسان تبدیل به بیابان گردید
و به بیدارگری دولت مصدق بود که دریافتیم، انگلستان با نابودی درختان پسته کوهی ما که بهترین و گرانترین گونه پسته است با ما چه کرده و با چه حیلهای جنگلهای درخت پسته را تبدیل به بیابانهای لمیزرع و کویر ساخته و مراتع را نابود گردانیده است!
«صفحهی: ۱۱ همان کتاب»
◾️وی در مورد برخی اقدامات آمریکا برای زمین زدن کشاورزی ما در جریان "اصلاحات ارضی" میگوید:.
◾️... با حقهای، تجار صادر کنندهی خشکبار ما را ورشکست کردند
درد بزرگ اینکه آنان دیگر پول خرید خشکبار مازاد کشور را نداشتند و همینجا بود که دگربار روباه پیر، دلسوزانه به یاریشان آمده و به تبلیغات سوخت هیزم درختان زرد آلو و توت پرداخت و من شاهد بودم که مدیرکلهای ادارات، در لحظه، بهداشتی گشته و سوخت بیشتر ادارات فرهنگی با کُندهی توت و زردآلو گردید(!!!) آنگاه که صادراتی نداشتیم باغداران به اجبار درختان صدساله را قطع و به بازار میآوردند! چه در لحظه نرخ هیزم توت و زردآلو فزونی گرفت. از این رو درختانی را که هر اصلهی آنها خَروراری محصول میداد به راهنمایی فرشتهی نجات قطع میکردند و هیزم میفروختند. پس از حمایت چنین فرشتهای، دگربار سرویسهای مشترک اسرائیلیها و آمریکاییها به سراغ درختان گردو آمدند و هر درخت گردو از صدسال به بالا را هزار تومان که در آن روزگاه بهاء یک قطعه زمین شهری بود، خریدند و دلالان برای خرید پرسود درخت گردو، وجب به وجب کوهپایهها را میگشتند تا درختان گردو هم قلع و قمع گردید!
◾️درختانی که اگر امروز میبود هر اصله از انها سالی دهمیلیون تومان گردو میداد.[عدد مذکور برای تاریخ ۱۳۸۹ش است]
باغداران، سالها بعد دانستند دشمن با آنان چه کرده، لیکن پشیمانی بعدی سودی ندارد! از این رو فرزندانشان به پا خواسته و برای جبران خطای پدران، در پی کشت نهال گردو برآمدند با اینکه همه میدانند درختان گردوی ما تا بیست سالگی صغیرند و تا سیسالگی هم تولید چندانی ندارند ولی تا پانصد سالگی محصولشان هر روز بیشتر میشود بنابراین وامانده بودند که تا بلوغ درختان چه کنند؟
◾️به پیشنهاد عمال غرب، به خرید نهالهای گردوی اسرائیلی برآمدند تا زودتر به حاصل نشیند و هر اصله را هزارتومان به بهاء کهن درختانی که پدرانشان فروخته بودند، میخریدند و میکاشتند! و امروزه دریافتهاند که محصول ده درخت گردوی اسرائیلی در حد یکی از درختان چندصد سالهای که به هزارتومان فروخته بودند نمیشد. «همان، ص: ۱۳»
#حکومتِپَهلَوی_بدونِروتوش❗️
#معرفی_کتاب
#چرا_میگوییم_مرگبرآمریکا_و...؟!
#پویشکِشوریخشکالۀدام
@khoshkalee ♻️
پویش کشوری تولید خشکاله دام
اینها تصاویر ماهواره خیام از داخل خاک افغانستان است. تصاویری که نشان میدهد میلیونها متر مکعب آب پ
🔴 در باب تاریخچه حقآبه هیرمند
🔴 حتماً بخوانید
در زمان پهلوی اول - سال ۱۳۱۷ - قراردادی با دولت موقت افغانستان منعقد میشود و طبق آن حقآبه هیرمند به صورت ۵۰ - ۵۰ بین دو طرف تقسیم میشود.
اما در زمان پهلوی دوم - سال ۱۳۵۱ - امیر عباس هویدا به دستور شاه، پای قراردادی را امضا میکند که سهم حقآبه ایران از ۵۰ درصد به ۱۴ درصد تنزل پیدا کرد. چرا؟! تنها به دلیل جلوگیری از غلتیدن افغانستان به دامان شوروی.
همین باعث شد که اسدالله علم -جعبه سیاه پهلوی- در جلد ششم از کتاب خاطرات خود بنویسد:
«کابوس مرا در خود فرو میبرد. مدتی راه میرفتم، مدتی فکر میکردم. چندین دفعه استعفای خود را نوشتم، باز پاره کردم. فکر میکردم کار گذشته را استعفای من دوا نمیکند ...
هزار بار به نعیمخان [نماینده افغانستان] درود فرستادم و به دولت لعنت. مرتیکه مثل شیر آمد و تهدید کرد که اگر میخواهید کمک به ما را در گرو آب هیرمند نگاه دارید، ما نمیخواهیم! و این بدبختها آنقدر از چپگرایی افغانستان ترسیدند که همه شرایط را قبول کردند و بالاخره دیشب [ضربه] آخر را زدند.
کسی چه میداند شاید هم از باب اربابهای نامرئی دستور ارتکاب این خیانت را داشتند ...
به حدی بدحال بودم که به دفتر کار خود هم نرفتم. یکسر به سراغ یار و شراب شتافتم. مدتی شراب خوردم و گریه کردم ... البته این خیانت ده، پانزده سال دیگر ظاهر میشود که من مُردهام.»
پن: هر چند امروز کار به بحران رسیده اما به متلکپرانها باید تاریخ را یادآوری کرد ...
#حکومتِپَهلَوی_بدونِروتوش❗️
#پویشکشوریخشکالۀدام
🌍 @khoshkalee