eitaa logo
خوشتیپ آسمانی
2.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
52 فایل
✅ تـنها کانـال رسـمـی شـهید بـابک نوری هریس 🌹 با حضور و نظارت خـانـواده مـحـترم شـهـیـد خادم کانال: @Khoshtipasemani_1@Rina_noory_86
مشاهده در ایتا
دانلود
📜✨ |🌻دوسٺ‌شہید🌻| 🍁روی خاکریز نشسته بود. اونروز هوا بود و من با لباس شخصی رفته بودم و همش غر میزدم که چرا لباس نمیدن. 🍁بابڪ کنارم بود؛ بهش گفتم :این چیه پوشیدی؟اینو از کجا آوردی؟!!! گفت:"این لباس رو از زمان خدمت 🍁!" بهش گفتم این تنگه! گفت:"آره ولی مهم نیست تو خبر نداری اعزام کی شروع میشه؟" +با خودم میگم من به چی فکر میکردم 🍁و ...] ♥️ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🎞 پدر شهید :👇🏻 🌻🍃 کارشناسی رو از دانشگاه فارغ التحصیل شد🎓، ایام سربازیش رودر حفاظت اطلاعات لشکر قدس گذروند. همون ۹۶ که به اعزام شده بود ، 📌همون سال هم در کنکور ورودی به دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شده بود. 📌درحال تحصیل در دانشگاه شهید بهشتی ، دانشکده حقوق بودند. که ظاهرا دانشگاه بزرگی که باید فارغ التحصیل میشدند ؛ دانشگاه و دانشگاه بود. 📌خوشبحالش که رفت و بهترین مدرک رو در دفاع از تزی که داشت گرفت، که جزئی از و بود ، 📌و در راه اعتقاداتش هم فارغ التحصیل شد و خوشبحالش که میزبانش خود که کارنامه اش رو ائمه اطهار امضاکردند. 🕊 ✨❤️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
.•🥺❤ برسردیواردلم‌؛ سایه‌اۍ‌ازحضورتوست!...🙂🖐🏻 🌙 ‍‎‌‌‎‎‎ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
< شھـادت‌یك‌هنـر وَشھیـدیك‌هنـرمنـدواقعےاسٺ...🌱 > '🌙 '♥️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
|حال‌بحران‌زدہ‌ام ‌‌معجزہ‌‌میخواهد‌‌و‌بس .. ‌‌مثلاسرزده‌یک‌روزبیایۍبروی🙂💔| 🌙 ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
خودم‌ را بی تو دلخوش ‌میکنم ‌جانا به‌ هر نوعی گَهى ‌با اشکِ جان‌فرسا گَهى ‌لبخندِ مصنوعی...🍃💛 •♥️• ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
🎞 پدر شهید : 🌸🍃بابک آدمی بود که همیشه پرسش داشت از اون جوانان بی سوال و [بی توجه به موضوعات] نبود ذهنی بسیار کنجکاو🧐، ذهنی بسیار فعال و انسان بسیار جستجوگری بود 🤓💪🏻. 🍂🌼یعنی بابک غیر ممکن بود ، که یه چیزی رو بدون اینکه روش مطالعه کنه بپذیره، آگاهانه یه چیزی رو میپذیرفت. روش تحقیق میکرد ، وقت میگذاشت و بعد میپذیرفت یا درموردش ادعا میکرد.🌾 ♥️ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
🎞🌵 رفیق شهید👱‍♂: ☘🍂بابڪ همیشہ تو ذهنش دنبال ڪاراے بزرگ بود و بہ عبارتے دوست داشت اسطوره باشہ تو هر ڪارے😎 🌸🍃یادمہ یہ روز تو مسیر پل بوسار بہ چهار راه گلسار داشتیم قدم میزدیم ڪہ ازش پرسیدم: "بابڪ براے چے میخواے برے مدافع حرم بشے؟ " 💫بابڪ گفت: "حسین میخوام برم از ناموس ڪشورم دفاع ڪنم🌾 🌼🍃تا داعش رو همونجا تو سوریہ نابودش ڪنیم و بہ دلم افتاده من شهید میشم بعد همہ جا عکسمو میزنن شهید مدافع حرم." 🌾🍂من بهش گفتم: "تو ڪہ قسمت زاغہ و مهمات هستے و نیروے عملیاتے نیستے و یجورایے پشت خط میمونے و بهت اجازه نمیدن جلو برے بجنگے." 🌼🍃گفت: "من فقط پام اونجا برسہ اینقدر خواهش و تمنا میکنم کہ منو ببرن جلو و در صف عملیات باشم." 🌿منم بهش خندیدم گفتم: آره جون خودت تو رو میبرن جلو شهیدم میشے حتما.😉😅" شوخے شوخے واقعا همہ اینا جدے شد. 🌸🍂یڪ روز با دوستان دیگہ تو ڪوچہ رد میشدیم ڪہ یهو دیدم جلوے خونہ مادربزگش شلوغہ. شوڪہ شدم.دیدم میگن بابڪ شهید شده. باورم نمیشد اصلا...😞 ♥️ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
📕 🌸|•ویژگے‌های‌شہیــد•| 🌸 ازفعالترین‌جوانهای‌🧔🏻رشت‌بود. سرشار‌اززندگی‌بود‌وهمیشه‌در‌ برنامه‌های‌مختلف‌پیش‌قدم‌بود. درفعالیتهای‌اجتماعی‌‌و‌ عام‌المنفعه‌وانجمن‌های‌خیریه‌ مانند‌هلال‌احمر‌و‌بهزیستی‌ مشارکت‌داشت.🚒 ‌از‌همه‌قشری‌هم‌دوست‌ورفیق‌ داشت،‌یعنی‌هم‌دوست‌ باشگاهی‌داشت🏋‍♀، هم‌دانشگاهی‌👨🏻‍💻،هم‌‌ مسجدی‌و‌هم‌دوست‌هیئتی🕌 برنامه‌ی‌پنج‌ساله‌ برای‌خودش‌داشت دفترچه‌ای‌داشت‌ که‌برنامه‌های‌روزانه‌را‌در‌آن‌ می‌نوشت.🗒 کارهای‌ساخت‌بنای‌یادبود‌شهدای‌ گمنام‌در‌پارک‌ملت‌رشت‌را‌بابک انجام‌داد.🏡 به‌زبان‌های‌عربی‌،انگلیسی‌‌و‌ ترکی‌مسلط‌بود.‌درسوریه‌با‌ مدافعان‌حرم‌کشورهای‌دیگر‌به‌ زبان‌عربی‌و انگلیسی‌حرف‌می‌زد.🌿 در‌‌دوره‌ای‌سرباز‌حفاظت‌اطلاعات بود.‌دوبار‌ داوطلبانه‌ به‌کردستان‌عراق‌اعزام‌شده‌بود ولی‌خانواده‌از‌کار‌او‌بی‌خبربودند ‌همیشه‌نمازش‌اول‌وقت‌بود.‌📿در‌سوریه چفیه‌را‌پهن‌می‌کرد‌ و‌مشغول‌نماز‌می‌شد. علاوه‌بر‌رسیدگی‌به‌ظاهرش‌از باطنش‌غافل‌نبود.🔮 استعداد‌و‌ضریب‌هوشی‌بالای‌ بابک‌باعث تفاوتش‌از‌سایر‌نیروها‌در‌دوره‌ی‌ آموزشی‌شده‌بود.🌱 درانتهای‌دوره‌ی‌آموزشی‌به‌ عنوان‌سرگروه‌تیم‌اول‌ تخصص‌خودشان‌،انتخاب‌شد. ‌دردوران‌سربازی‌بارها‌در‌خواست اعزام‌به‌سوریه‌داده‌بود،اما‌چون‌ امکان‌اعزام‌سرباز‌وجود‌نداشت،‌‌ درخواستش‌رد‌شده‌بود.🖇 ❤️ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
📕 🌸|•انٺـخاب‌اعتڪــاف•| 🌸 برادر‌بزرگ‌بابک‌دررشت‌کاندیدای‌ شورای‌شهر‌شده‌بود🖇 تمام‌مسائل‌مالی‌و‌تدارکات‌راهم‌ به‌بابک‌سپرده‌بود.🔖💰 ‌یک‌دفعه‌در‌بحبوحه‌ی‌ انتخابات‌ و درست‌وسط‌تبلیغات دیدند‌که‌بابک‌نیست.‌😳 پدر‌‌بعدازپرس‌وجو‌ فهمید‌که‌بابک‌به‌اعتکاف‌رفته.📿 سه‌روز‌‌در‌مراسم‌اعتکاف‌بود. وقتی‌که‌‌برگشت‌،‌پدر‌گفت: "چرا‌در‌این‌موقعیت‌رفتی‌ اعتکاف؟؟‌می‌ماندی‌سال‌دیگر‌ می‌رفتی،‌الآن‌ کارهای‌مهمی‌داشتیم."😅 گفت: "نه،اصل‌برای‌من‌همین‌اعتکاف‌ است✋🏻انتخابات‌جزء‌فرعیات‌است👌🏻 بعدهم‌شاید‌من‌سال‌دیگر‌‌نباشم‌که‌به‌مراسم‌اعتکاف‌برسم.🙂 🌱 •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
📕 🌸|•نہ‌بــه‌ازدوآج•| 🌸 🌻پدر‌ومادر،یک‌دختر‌از‌خانواده‌ی‌ نجیب‌و‌خوبی‌برایش‌ انتخاب‌کرده‌بودندکہ‌می‌دانستند‌ بابک‌راهم‌دوست‌دارد💖 اما‌بابک‌موافقت‌نکرد.گفت: "بابا،شما‌به‌تصمیمات‌من‌اعتماد‌ داری‌ یا نه؟!😅پس‌بگذار‌من‌بر‌اساس‌برنامه‌ی‌خودم‌ پیش‌بروم.‌🗒فعلا‌برنامه‌و‌مسیر‌من‌چیز‌دیگری‌ است."🚶‍♂ پدر‌وبرادرش‌خیلی‌اصرار‌داشتند‌ برود‌آلمان‌ادامه‌تحصیل‌بدهد.👨🏻‍💻 حتی‌موقعیتش‌را‌برایش‌فراهم‌کرده‌ بودند،اما‌خودش‌قبول‌نمی‌کردبرود. ❤️ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌‌پنج 🌸|•نہ‌بــه‌ازدوآج•| 🌸 🌻پدر‌ومادر،یک‌دختر‌از‌خانواده‌ی‌ نجیب‌و
📕 🌸|•درمسیــر‌حَــرݦ•| 🌸 📻📺مشتاقانه‌اخبار‌سوریه‌را‌دنبال‌می‌کرد بابک‌دانشجوی‌ازشد‌حقوق‌در‌ دانشگاه‌تهران‌بود👨🏻‍🎓 امادانشگاه‌را‌رها‌کرد،و‌عاشقانه‌قدم‌ در‌راه‌دفاع‌از‌حرم‌حضرت‌زینب‌(س)‌ گذاشت.☀️💫 نزدیک‌شش‌ماه‌بود‌که‌درسپاه‌برای‌ رفتن‌به‌سوریه‌ثبت نام‌کرده‌بود📋وبلأخره‌مجوز‌رفتنش‌ را‌گرفت.🌱 یک‌روز‌قبل‌از‌اعزام‌به‌سوریه‌،‌ در‌🕌 مسجد‌باب‌الحوائج‌ بلوار‌شهید‌انصاری‌رشت‌که‌مسجد‌ آذری‌های‌مقیم‌رشت‌است‌و‌بابک‌را‌ می‌شناختند.بعد‌ازنماز‌📿ازهمه‌ خداحافظی‌کرد. به‌همه‌گفت‌که‌من‌یک‌مدتی‌نیستم.‌می‌خواهم‌بروم‌خارج‌از‌کشور‌✈️.آن‌موقع‌همه‌فکر‌می‌کردند‌‌ می‌خواهد‌برود‌آلمان. گفت: "من‌حضرت‌زینب(س)‌رادر‌خواب‌ دیدم.دیگر‌نمی‌توانم‌ اینجا‌بمانم،باید‌بروم‌سوریه."🕊 از‌اوپرسیدند: "چطور‌می‌خواهی‌مادرت‌را‌تنها‌ بگذاری‌وبروی؟" گفت: "مادر‌همه‌ی‌ما‌درسوریه‌است.‌🌼 من‌بروم‌‌که‌بی‌مادر‌ نمی‌مانم.‌می‌روم‌پیش‌مادر‌اصلی‌مان‌ حضرت‌زینب(س)."✨ ساعت‌هشت‌ونیم‌شب‌بود.‌پدر‌داشت‌اخبار‌می‌دید‌که‌یک‌دفعه‌دید‌ بابک‌ بدوبدو‌آمد‌ورفت‌اتاق‌بالا‌وکوله‌ پشتی‌اش‌را‌‌برداشت‌👜و‌رفت.بابک‌ با‌پسر‌خاله‌اش‌هماهنگ‌کرده‌بود‌که‌ باماشین‌سر‌کوچه‌بایستد‌تاکوله‌ پشتی‌اش‌را‌به‌او‌بدهد‌ببرد‌و‌بابک‌به‌ خانه‌برگرددکه‌برگشت.‌🍂 پدر‌به‌برادرها،‌پسرها‌ودخترانش‌زنگ‌زد‌وگفت: "گمان‌می‌کنم‌بابک‌به‌سوریه‌می‌رود.‌شما‌بیایید.‌" بعد‌از‌اینکه‌بابک‌رفت،‌پدر‌به‌همه‌گفت: "بروید‌و‌بابک‌را‌بدرقه‌کنید؛چون‌بابک‌دیگر‌برنمی‌گردد‌و ‌آخرین‌باری‌است‌که‌اورا‌می‌بینید‌."🥀 پدرتوان‌نداشت‌که‌ازصندلی‌بلند‌شود‌وبابابک‌خداحافظی‌کند.😓 فقط‌بانگاه‌شان‌‌باهم‌خداحافظی‌ کردند.👀 ❤️ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
📜 پدر شهید :👇🏻🔗 🌸✨بابک کارشناسی رو از دانشگاه فارغ التحصیل شد، ایام سربازیش رودر حفاظت اطلاعات لشکر قدس گذروند. همون سال۹۶ که به سوریه اعزام شده بود ، 📌 همون سال هم در کنکور ورودی به دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شده بود. درحال تحصیل در دانشگاه شهید بهشتی ، دانشکده حقوق بودند. 📌 که ظاهرا دانشگاه بزرگی که باید فارغ التحصیل میشدند ؛ دانشگاه و دانشگاه بود. خوشبحالش که رفت و بهترین مدرک رو 📌در دفاع از حرم گرفت ، که جزئی از اعتقادات و وجودش بود ، و در راه اعتقاداتش هم فارغ التحصیل شد و خوشبحالش که میزبانش خود خداست که کارنامه اش رو ائمه اطهار امضاکردند. ♥️ ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌شش 🌸|•درمسیــر‌حَــرݦ•| 🌸 📻📺مشتاقانه‌اخبار‌سوریه‌را‌دنبال‌می‌کرد ب
📕 |•علاقہ‌بہ‌ڪسب‌عݪم‌و‌دانــݜ•| ضریب‌هوشی‌بالایی‌داشت.‌👌🏻 بایک‌بار‌توضیح‌دادن‌‌به‌طور‌کامل‌ متوجه‌مطلب‌می‌شد.😎 🌿‌بابک‌بسیار‌خوش‌طبع‌ودر‌حین‌ آموزش‌بسیار‌جدی‌بود.درزمان‌ استراحت‌بسیار‌خوش‌وخنده‌رو‌بود‌ونسبت‌به‌ سنی‌که‌داشت‌‌ و‌شیطنت‌های‌این‌سن‌ بسیار‌رفتار‌مناسب‌و‌سنجیده‌ای‌ داشت.🖇 هوش‌و‌ذکاوتش‌‌اندازه‌ای‌بود‌که‌در انتهای‌دوره‌ی‌آموزشی‌ به عنوان ‌سرگروه‌تیم‌اول‌تخصص‌خودشان‌ انتخاب‌شد.🔍 همیشه‌درحال‌درس‌خواندن‌بود‌📚 حتی‌درشرایط‌‌سخت‌ جنگی دست‌از‌درس‌خواندن‌بر‌نمی‌داشت. خیلی‌سخت‌کوش‌وپرتلاش‌بود.💪🏻 همیشه‌درحال‌یادگیری مطالب‌و‌تجربه‌های‌جدید‌بود.‌👀 یک‌روز‌که‌‌خسته‌بود‌، خواب‌ماند.😴 ساعت‌ده‌از‌خواب‌بیدار شد‌وگفت: "من‌نباید‌اینقدر‌می‌خوابیدم، نباید‌عمرم‌را‌از‌دست‌بدهم."😓🍀 ❤️ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @khoshtipasemani •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
خوشتیپ آسمانی
#شناسنامہ‌شہید‌بابڪ‌نورے📕 #پارت‌هشت 🌸|•خوشتیپ آسمـــانے•| 🌸 آقای‌ندافی‌یکی‌از‌همرزمان‌بابک‌است که
📕 🌸|•رضـــآیٺ‌پدر‌مــادڔ•| 🌸 یک‌روز‌ به‌سرهنگ‌زارع‌گفت‌که‌ رضایتمندی‌پدرش‌را‌بگیرد.✔️ 🖇اواصراربه‌این‌ کار‌داشت. می‌خواست ازاین‌بابت‌ خیالش‌راحت‌شود.‌🌿 بلأخره‌بااصرار‌او‌سرهنگ‌زارع‌قبول‌ کرد.‌که‌از‌پدرش‌رضایت‌بگیرد.🌾 بابک‌وقتی‌زخمی‌شده‌بود‌در‌ آمبولانس‌به‌هم‌رزمانش‌گفته بود‌که‌به‌مادرم‌بگویید‌👇🏻 فقط‌یک‌بار‌حرف‌اورا‌گوش‌نکردم‌😔 ومرا‌حلال‌کند.‌🌺 آن‌یک‌بار‌هم‌به‌خاطر‌این‌بود‌که‌ مادر‌ازبابک‌خواسته‌بود‌ازدواج‌کند، ولی‌بابک‌قبول‌نکرده‌بود.🍁💫 ❤️ ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆ @khoshtipasemani ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
علمدار که باشی🍃 فرقی نمی کند میدان جنگ باشد یا میدان تربیت و هیئت،علم "یا حسین" نباید روی زمین بماند...🥀 •♥️• 🌹🌷🌹🌷🌹🌷 @khoshtipasemani 🌹🌷🌹🌷🌹🌷
یادت باشد شهید اسم نیست،رسم است!!!🍃🥀 شهید عکس نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود!!!🖼 شهید مسیر است،زندگیست،راه است،مرام است✨♥️ شهید امتحانِ پس داده است!🥀 شهید راهیست بسوی خدا!🕋📿 •♥️• 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 @khoshtipasemani 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
تکرار قشنگ نام تو ، شعرِ من است ..💕✨ 🥀سالروز قمری شهادت داداش بابک امروز ظهر وقتی پیش امام رضا ع رفتی برای ما هم دعا کن🥀🍃 •♥️• •@khoshtipasemani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگی شب ها کافیست که به دست شما باز می‌شود .. همین :) 🍁 •♥️•
شھادت . .🕊 داستان‌ِماندگارۍآنانیست ڪه‌دانستند‌دنـیا،جاےِماندن‌نیست✋🏼 🦋' ♥️' ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
🎞 رفیق شهید🌹 : ✨عاشق خونواده بود 🍃عاشق زندگی بود... ✨بابک عاشق دورهمی بود... 🍃خیلی چیزام داشت،خیلی چیزا که جوونای امروزی،همسنوسالای ما دوست دارند داشته باشن.. 💢 ! 🦋گفتش که اسمم دراومده دارم میرم سوریه... یه روزی به من گفت که مسیرمو پیداکردم. گفت که: ..✨❤️ ❤️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
🌸|•نہ‌بــه‌ازدوآج•| 🌸 ✨پدر‌ومادر،یک‌دختر‌از‌خانواده‌ی‌ نجیب‌و‌خوبی‌برایش‌ انتخاب‌کرده‌بودندکہ‌می‌دانستند‌ بابک‌راهم‌دوست‌دارد🌱، اما‌بابک‌موافقت‌نکرد.گفت: "بابا،شما‌به‌تصمیمات‌من‌اعتماد‌ داری‌ یا نه ⁉️پس‌بگذار‌من‌بر‌اساس‌ پیش‌بروم.‌فعلا‌برنامه‌و‌مسیر‌من‌چیز‌دیگری‌ است."✨🍃 🍂پدر‌وبرادرش‌خیلی‌اصرار‌داشتند‌ برود‌آلمان‌ادامه‌تحصیل‌بدهد.📚 ✔حتی‌موقعیتش‌را‌برایش‌فراهم‌کرده‌ بودند،اما‌خودش‌قبول‌نمی‌کردبرود.🌷 ❤️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|•علاقہ‌بہ‌ڪسب‌عݪم‌و‌دانــݜ•| 📚 ✅ضریب‌هوشی‌بالایی‌داشت.‌ بایک‌بار‌توضیح‌دادن‌‌به‌طور‌کامل‌ متوجه‌مطلب‌می‌شد.😇🌱 ‌بابک‌بسیار‌خوش‌طبع‌☺️ودر‌حین‌آموزش‌ ✔بسیار‌جدی‌بود.درزمان‌استراحت‌ بسیار‌خوش‌وخنده‌رو‌بود‌😁ونسبت‌به‌ سنی‌که‌داشت‌‌و‌شیطنت‌های‌این‌سن‌ بسیار‌ داشت.😉🍃 🦋هوش‌و‌ذکاوتش‌‌اندازه‌ای‌بود‌که‌در انتهای‌دوره‌ی‌آموزشی‌ به عنوان ‌سرگروه‌تیم‌اول‌تخصص‌خودشان‌ انتخاب‌شد.😌 همیشه‌درحال‌درس‌خواندن‌📖بود‌، حتی‌در جنگی دست‌از‌درس‌خواندن‌بر‌نمی‌داشت.🌱 خیلی‌. همیشه‌درحال‌یادگیری مطالب‌و‌تجربه‌های‌جدید‌بود🙃 ♨️یک‌روز‌که‌‌خسته‌بود‌، خواب‌ماند😴.ساعت‌ده‌از‌خواب‌بیدار شد‌وگفت: ✔️"من‌نباید‌اینقدر‌می‌خوابیدم،✨ ✔️نباید‌عمرم‌را‌از‌دست‌بدهم."✨ 🍃🌹 ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
• . وقتی برای دنیایِ بقیھ از دنیات گذشتے میشے دنیایِ یہ دنیا آدم°🙂🧡 آرھ . . همون قضیہ‌ۍِ عزت بعد شھادٺـ🌙 🦋| ♥️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
🎞 |دوست‌شہید| ڪلاس های بسیج‌باهم بودیم وطولانۍ بودیه روز بحث تحلیل وتفسیرطول ڪشیدخوردیم‌به اذان مغرب گفتن پنج دیقه صبرڪنیدڪلاس تموم‌شہ ماهم قبول‌ڪردیم‌بعدازدودیقه صداے اذان بلندشدواستادمشغول صحبت‌بودڪه یڪ دفعہ بابڪ باصدای بلندگفت آقای فلانۍ،دارن اذان‌میگن بذاریدبرای بعدنمازهمہ برگشتیم یه نگاش‌ڪردیم و یہ نگاه به استاد بعدش بابڪ گفت خب چیہ اذانہ نمیاید! باشہ خودم میرم بلندشد خیلۍ راحت وشیڪ درو بازڪردو رفت‌برای وضو استادم بنده‌خدا دید اینجوریہ گفت باشه‌بریم نماز بخونیم. ♥️ ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---