.
شهید نظامی میره تلفن بزنه
چشمش به نامحرم میوفته..!
سه روز گریه میکـنه..
میگـه..:
+ خـدآ من نفهمـیدم
چشـمم به ناموس مردم افتاده..،
#اینجوریشهیدشدن :)
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
خوشتیپ آسمانی
#توجه_توجه سلام سلام از امروز به مدت دو الی سه روز خوابی که یکی از اعضا درباره شهید بابک نوری هریس
🍃🌼بسم الله الر حمن الرحیم🌼🍃
#قسمت_1
همه چیز از اونجایی شروع شد که من در شب تولدم با این شهید بزرگوار بابک نوری هریس اشنا شدم... یه حسی از درون فریاد میزد ک تو این شهید رو چندین ساله که میشناسی ولی خب من سر کوفت میزدم بهش و میگفتم چطور امکان داره کسیو ک تا الان اسمش ب گوشم نخورده رو چندین ساله ک میشناسمش مگر اینکه الزایمر گرفته باشم🧐...
ولی خب اون حس گوشش ب حرفای من بدهکار نبود و حسابی کچلم کرده بود در نهایت بش گفتم باشه میشناسمش فقط حرف نزن...
روزها پشت سر هم مثل باد می گذشتند و من در این مدت خیلی بیشتر با این شهید عزیز اشنا میشدم یه روز که خیلی ناراحت بودم نشستم و باهاش درد و دل کردم از گناهانم گفتم از اینکه وقتی افتادم کسی نبود نجاتم بده وقتی داشتم توی باتلاق گناه دست. پا میزدم ولی خودم متوجهش نبودم وقتی ک کسی نبود بهم بگه راهی ک میری اشتباهه بعد از کلی گریه و زاری ب حال خودم و گناهانم گفتم: من خیلی خیلی دوس دارم بیای ب خوابم ولی چ کنم .. چ کنم ک روی دیدن صورت و چشمان بی گناه و معصومت را ندارم چ کنم ک شرمنده ام چ کنم ک خجالت میکشم درسته ک من ارزو دارم تو ب خوابم بیایی ولی خب من نمیتونم با یه بار گناه تو رو ببینم😔بهم قول بده ک هیچوقت ب خوابم نیای هیچوقت چون میدونستم قول شهدا قوله خیالم راحت شده بود منم ب خودم گفتم کارایی میکنم ک باعث خوشحالی خدا و شهدا بشه بعدا شهید بابک نوری خودش میاد ب خوابم ولی زهی خیال باطل... 😭😔
ادامه دارد...
برای شادی روح همه شهدا سه صلوات هدیه میکنیم از امام رضا ب همه این عزیزان ب خصوص بابک نوری هریس❤️
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
#قسمت_2
دوماه بعد..
دو ماه گذشت و من همچنان ب قولی ک از شهید بابک نوری گرفته بودم پایبند بودم اخه روی دیدن صورت بی گناه و چشم هایی لبریز از شوق زندگی ک جانش را برای اسایش برای ناموس کشورش فدا کرد رو نداشتم...
دو روز بود ک بابک رو فراموش کرده بودم توی همین دو روز دست ب یه گناه خیلی بزرگ زدم و ی جورایی میشه گفت افراط نسبت ب اون کار پیدا کرده بودم..
صفحه اول گوشیم عکس این شهید عزیز بود یهو ب خودم اومدم و گفتم من توی این دو روز چیکار میکردم وای وای وای..😭
باز هم شرمندگی باز هم خجالت باز هم با گناه قلب اقا امام زمان رو هدف گرفتم و تیری در چله کمان ب طرف او پرتاب کردم خجالت امون رو بریده بود عرق سرد روی پیشانیم نشست ولییی این خجالت با خجالت های گذشته فرق میکرد این خجالت صد هزار برابر بیشتر و بیشتر میشد..
خیلی ب هم ریخته بودم خیلی باورش هم برام سخت بود ک من دست ب این کار زدم منی ک ادعای مسلمانی و محجبه بودن و مذهبی بودن میکردم برام باورش هم سخت بود ک خدا منو بخواطر کار زشتی ک کردم ببخشه همه فکرم پر کشید ب سمت اون بالا سری باز هم گریه بازم آه. آهی از شرمندگی آهی از اشتباهی بزرگ و بزرگ با هزار حول و ولا سرم و رو بالشت گذاشتم و اروم اروم چشمامو بستم و ب خواب عمیقی فرو رفتم
ادامه دارد...
سه صلوات میدیم ب نیت شهیدبابک نوری هریس
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
#شهید است که مصداق شیدایی است .
🍀(#شین )او شوق وصال را می نماید و 🍀(#حاء)او حریم وصل را نمایان است و🍀 (#یاء) او یار را تجلی می کند 🍀(#دال ) او هم دلالت بر حق بودنش است…
یادشان با صلوات🌹🍃
#مَــدیــون_شُـهَــدا🍃
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
🍃[+#رفیق_شهیدم]🍃
خیلے چیزها بلدم ...
#اماحالامیدانم
#هیچکدامدردمرادرماننیست
.
حالا دیگر
فقط مےخواهم تو را یاد بگیرم
نقطہ بہ نقطہ ...
خط به خط؛
#لبیڪ_یازینبـــ...
#شهید_بابک🍃
ـــــــــــــــــ
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
خوشتیپ آسمانی
『 بِسـ❥ــمِـ اللهِ الرحمٰنِ الرحیمْـ 』 ختم #صلوات به نیت⏬ شهید عارف کایدخورده و برای سلامتی و تعج
مجموع کل صلوات ۱۰۱۸
قبول باشه .. انشالله همگی حاجت روا بشید📿
خاکریز خاطرات🍃
وارد دارخوین شده بودیم.۳ روز بعد نامهای به امضای حاج احمد به دستم رسید که «در اسرع وقت جمع کنید و به تهران بیایید که عازم لبنانیم».نامه توسط محسن مهاجر از بچههای مشهد که در والفجر 4 به شهادت رسید و جنازهاش هم همانجا ماند، به دستم رسید، اول فکر میکردم شوخی است بعد که پیش آقای رحیم صفوی رفتم، گفت: درست است، سریعاً بروید، به پادگان امام حسین(ع).🍃
حاج احمد متوسلیان به ما گفت: من اگر به لبنان بروم،برنمیگردم شما فکر خودتان باشید.و بعد برایمان تعریف کرد که یادتان هست فتحالمبین، امکانات نداشتیم و میگفتم نکند شکست بخوریم، در همان تاریکی برادری با لباس فرم سپاه به پشتم زد و گفت: «حاج احمد، خدا را فراموش کردی، ائمه را از یاد بردهای فکر تویوتا و تجهیزات هستی» همانجا مژده پیروزی فتحالمبین را به من داد و گفت عملیاتی به نام الیبیتالمقدس در پیش دارید، در این عملیات خرمشهر آزاد میشود بعد از آن، تو به لبنان میروی و دیگر برنمیگردی.۴ روز لبنان ماندیم تا اینکه حضرت امام گفتند: «راه قدس از کربلا میگذرد، برگردید.» قرار شد ما به تهران بیاییم، اما حاجاحمد به همراه 3 تن از بچهها به بیروت رفت و دیگرهیچ وقت برنگشت.»🍃
#فرمانده_چیریکی
#حاج_احمدمتوسلیان🌹
.☔️🍃☔️.
بعد سال ها هنوز روایت رحلت امام از تلویزیون بخش میشود ،
پدرم بغض میکند و مادرم چشمانش قرمز ،
نماندی ببینی انقلاب دست نااهلان افتاده،
امروز به آن لحن تند و رک شما بسیار نیازمندیم،
کاش بودی تا مسئولین کشور را با لحن همیشه گویا و ساده ات سرجایشان بنشانی و بهشان بگویی هیچ غلطی نمیتوانید بکنید،
ما بچه های انقلاب حضور شما را درک نکرده ایم اما دلمان لک میزد برایتان ،
امام من امام مهربان من
#درد_دلانه 💔
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
•نمیدانم شھادت•شرط زیبا دیدن است ،•ےا دل بہ دریازدن؟!•ولےهرچہ هست•جز دریادلان ،•دل بہ دریا نمیزنند :)
•عـشق شـهادتـ❤️✋🏻
#شَهیدبابکنوري♥️
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
طنين صداي او كه نداي حق و عدل بود در دلهاي امتش و در فضاي جهان هست و خواهد بود .او نمرده است و نخواهد مرد
#خمینی_زنده_است
#امام_خامنهای
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
معرفی بخشی از کتاب های امام خمینی (ره)
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
خوشتیپ آسمانی
در نگاهت همهی مهربانیهاست...♥️ ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆ @khoshtipasemani ☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
◾️امام خمينی: همان طوری که سید الشهدا در مقابل آن همه جمعیت و آن همه اسلحهای که آنها داشتند، قیام کرد تا شهید شد؛ ما هم همین طور برای شهادت حاضریم.
خوشتیپ آسمانی
#قسمت_2 دوماه بعد.. دو ماه گذشت و من همچنان ب قولی ک از شهید بابک نوری گرفته بودم پایبند بودم اخه
#قسمت_3
چشمام گرم شد و خواب رفتم..
خواب دیدم دارم وسایلمو اماده میکنم ک برم عروسی وسایل ارایشی برداشتم بدو بدو رفتم تو یکی از اتاقای خونه پدربزرگم نشستم تا دستمو میبردم نزدیک ک ارایش کنم یکی منو صدا میزد. و منم میرفتم چندین بار این اتفاق افتاد و منم قید ارایش کردنو زدم خیلی خسته شده بودم چون همه جا رو خودم برا عروسی تمیز کرده بودم عرق از سر و صورتم میبارید و لباسام ازرنگ مشکی ب سفید تبدیل شده بودن خیلی کثیف بودم خاک رو لباسام نشسته بود..
دیدم لباس هم برا عروسی ندارم ک بپوشم و چیزی تا شروع عروسی هم نمونده بود خسته و کوفته رفتم ی گوشه ای از همون اتاق کز کردم طبق همیشه دستامو دور پاهام حلقه کردم و سرم روی پاهام گذاشتم و اروم اروم چشمامو بستم بعد از چند دقیقه یا ساعت دقیق نمیدونم ک چشمامو باز کردم دیدم ی جای دیگه هستم و اون لباس کثیف هم تنم نیست خسته هم نبودم بلند شدم و با چشمام اطرافم رو دید زدم قدم های کوچیکم رو برداشتم و همینطور مستقیم جلو رفتم خوب ک اطرافم رو نگاه کردم فهمیدم ک توی گلزار شهدا و قبرستونم خیلی هوا روشن بود خیلی زیاد همینجور ک داشتم اطرافم رو نگاه میکردم یهوووو🤦🏻♀
ادامه دارد...
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
خوشتیپ آسمانی
#قسمت_3 چشمام گرم شد و خواب رفتم.. خواب دیدم دارم وسایلمو اماده میکنم ک برم عروسی وسایل ارایشی بردا
#قسمت_4
که یهوو متوجه یه جسم با لباس سفید خط خطی شدم اما هنوز مطمئن نبودم ک ایا انسانه یا اشیا که حس درونم گف برووو تو بایدد بری خیلی وقته منتظر توئه این فلانیهه ولی بازم توجهی بش نکردم اماحرکت پاهام دست خودم نبود منو ب سمت خوش جذب میکرد مث این بود ک دو اهنربای نا همنام ب هم جذب میشن خیلی سریع وقتی ب خودم اومدم دیدم دو متریش قرار گرفتم یکم شکه شده بودم یا ترس نمیدونم ولی قدم هایی ک بر میداشتم خیلی اروم و ی جورایی با ترس ولی ب ثانیه نکشید ک جای این ترس یک امید و نور در دلم خانه کرد الان دقیقا بالای سرش از پشت سرایستاده بودم لباس سفید خط خطی تنش بود چون توی قبرستون بودم فکر میکردم ک مرده است و تکون نمیخوره دستم رو اروم اروم ب طرف شانه چپش نزدیک کردم و و وقتی دسم روی شانش گذاشتم احساس کردم خون تو رگام ب جریان افتاد چن بار تکونش دادم و صداش کردم این بار ب ندای قلبم گوش گوش گرفتم و اسمی ک گفت رو چندین بار تکرار کردم و هم زمان شونش رو تکون دادم
ولی هنوز هم ب حسم شک داشتم اون از درون من فریاد میزد خودشه چرا نمیفهمی..
بیخیالش شدم چون یک بار حرفشو گوش گرفتم یکم پروشده🤦🏻♀
رفتم جلوش عین خودش نشستم هنوز هم اعتقاد داشتم ک این جسم ن تکون میخوره ن حرف میزنه صورتم رو نزدیکتر بردم تا بتونم ببینمش فقط فقط برا یه لحظه سرش رو اورد بالا ولی سریع باز ب حالت اولی خودش برگشت و حالا این من بودم ک شکه شده و ب لکنت افتاده بودم عین دیوونه ها از درون داشتم با خودم حرف میزدم
من:ای..ن باب..که ای..ن وای خدای من امکان نداره مگ من ازش قول نگرفتم ک هیچوقت ب خوابم نیاد چرا چرا ینی چ چیزی باعث شده ک شهید بابک نوری قول شکنی کنه ینی اینقد مهم بوده اخ..ه اخه من چیکار کردم ک
ادامه دارد...
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
#رفیق_شهیدمـ♥️
رفتیـــد...
به امان ِخـــدا...
من ، نشستہ ام
کنار ِتمام ِ عهدهایـــمان !💌
ولی شمـا را
به رسـم ِرفاقـت،
گاهی نگاهے
به پشت سر بڪنید...💔🍃
#حوالیدلتنگے
#شهید_بابک_نوری
اگر همه عالم را بگردید خسته تر از من نمی توانید پیدا کنید لکن خدمت به اسلام و مسلمین از همه چیز مهمتر است.
امام خمینی(ره)
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
خوشتیپ آسمانی
اگر همه عالم را بگردید خسته تر از من نمی توانید پیدا کنید لکن خدمت به اسلام و مسلمین از همه چیز مهم
چہ خوش گفـٺپیـرِ جـماران :
انسان ٺا خودش را نـسازد
نمےٺواند دیگران را بـسازد🌼🌱
#امامخمینیره🖤🥀
شهدآ ڪبـوتراݩ خونیـن حرمـ عشقاند💛
ڪهـ جز ڪبوتران خونـیݧ
صحراے بلآ ڪسے در آن
وادے تواݩ پرواز🕊
را ندارنـد..°
پس..•
خداوندآ!
مآ را ڪبوتران خونیـن باݪ ڪن🖇
زیرا هواے حریمـ عشقٺ را
ڪردهایمـ💞👐🏻
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
شهدا
دنیایم را
با شما
آذین بسته ام...
تا باشما
نفس بکشم...
باشما
زندگی کنم
تا مگر روزی
مثل شما بشوم ...
روزی کنار نامم
بنویسید #شهید
#دلاتون_شهدایی
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
خوشتیپ آسمانی
『 بِسـ❥ــمِـ اللهِ الرحمٰنِ الرحیمْـ 』 ختم #صلوات به نیت⏬ حاج احمد متوسلیان و برای سلامتی و تعجیل
مجموع کل صلوات ۵۶۴
قبول باشه .. انشالله همگی حاجت روا بشید📿
شهید هادی ذوالفقاری
در سفر آخری که داشت خیلی تلاش کرد مادرش را به نجف ببرد.
از پدرش رضایتنامه گرفت و گذرنامه تهیه کرد ، اما سفر به نجف فراهم نشد.
حالا قسمت اینطور بود که شهادتش ، مادر را به نجف بکشاند...
در مراسم تشییع و تدفین هادی همه میگفتند این شهید همه چیزَش خاص است از شهادت تا تشییع و تدفین.
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@khoshtipasemani
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆