#خاطــره🎞
رفیقشهید :
منظور از کارهای خیر،
کمک و سرکشی به نیازمندایی بود که خودش میشناخت و گاهی به آنها سر میزد و کمکهای نقدی میکرد و اگر خانوادهای نمیتوانست برای فرزندش لباس تهیه کند با هم دست آن بچه را میگرفتیم و و برایش خرید میکردیم، گاهی وسایل منزل تهیه میکرد و سعی میکرد همه این کارها را کسی متوجه نشود و به صورت ناشناس انجام میداد، حتی در انجمنهای خیریه زیادی عضو بود.
@khoshtipasemani
سلام...
وقت بخیر
امیدوارم حالِ دلتون خوب باشه و ماهم بتونیم به مدد شهید بابک نوری حالتون رو خوب کنیم❤️
دوستان خوبم میخوایم از این به بعد شناسنامه ای از شهید نوری براتون بزاریم ، اگه مقدور دونستید بیشتر با شهید آشنا بشید و مارو هم خوشحال کنید ،
یاعلی
#شناسنامہشہیدبابڪنورے📕
#پارتیک
🌸|•خوشتیپ آسمـــانے•| 🌸
درروزهایآخرآبان۹۶خبرشهادت
جوانخوشتیپو
خوشعکسگیلانیدررسانههای
گیلانیوشبکههایاجتماعیدست
بهدستشد.ونگاهخیلیهارابهسوی
خودکشاند.
بابکنوریهریسدراینستاگرامفعال
بودوفالوورهایزیادیبهخاطرپستهایجذابشداشت.
شهیدبابکنوریجوانبسیجی
گیلانیاستکههمزمان
باسالروزشهادتامامرضا(ع)درنبرد
باتکفیریهایداعشدرسوریهبه
شهادترسید،ویبیستودومین
شهیدمدافعحرمگیلاناست.
کپےبدونذکرمنبع🚫
@khoshtipasemani
مولایمـ قصدآمدن نداری؟😞
آخرینـ جمعه سالـ رسید
و.....
بازهم شمانمیامدید💔😭
تاکِے بگویمـ ...
شایداین جمعه بیاید شاید💔😭
#آخرین_جمعه_سال
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@khoshtipasemani
#سلام_امام_زمانم
مےرسـد از راه باید چشـم را دریـا ڪنـم
در دلم باید برایـش خیمہ اے بر پا ڪنم
سخت دلتنـگـم،
بگو مـاه دل آرایـم ڪجاسـت؟
باید آخر یـوسـف گمگشتـہ را پیدا ڪنم...
اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْ
@khoshtipasemani
شهیداݧ برشهــادت #خنده ڪردند
بہ عطرخود #بهاراݧ زنـــــده کردند
بہ زیرلب بگفتـا #لالـــــہ با خــود
شہیداݧ لالہ را شرمـــــنده ڪردند
@khoshtipasemani
#سخنان_مادرشهید🌹🍃
شاید برخی که ظاهر شهید نوری را از عکسهایش ببینند نسبت به اعتقادات ایشان سؤالهایی داشته باشند، چون ما عادت کردهایم جوان مذهبی را در شکل و شمایل خاصی متصور شویم، پاسخ شما چیست؟
بابک جوان امروزی بود اما غیرت دینی داشت. همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلای امام حسینی رساند. از آن دست جوانانهای امروزی که غیرت دینیدارند. میگفت: خانم حضرت زینب(س) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم. بله، بابکم تیپ امروزی داشت. پسرم همیشه میخندید، خوشتیپ بود و زیبا. بابکپر از شادی بود و پر از شور زندگی اما فرزندم به خاطر اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه اینها گذشت و عاشقانه پر کشید. بابک فرزند نسل سوم و چهارم اینانقلاب بود. دلبستگیهای زیادی به زندگی داشت، امروزی بود و تمامی اینها را به خاطر دفاع از حریم آلالله و مادرش خانم زینب(س) رها کرد.❤️🌱
@khoshtipasemani
«اےشہید قلبم باٺو مےٺپد
و نبض عشق باٺۅمیزند♥️
باٺوروحم قد میکشد
کمۍعطر درسجادهــــ دلم بپاݜ
میخواهم اݜڪ بریزم
مرا بہ دریابزݧ🌊»
@khoshtipasemani
#خاطــره🎞
رفیق شهید :
همان روز شهادتش دیدم یه گوشه نشسته داره مینویسه توحال خودش بود...
من به شوخی گفتم :"آقاچی مینویسی بروپشت دوربینـ😂 ،یا خودش میادیانامه اش😉! "
یه شعرهم براش خوندم .. باخنده گفت:"
عموبعدمیخونی..."🙈
گفتم :"بعدکجاست؟ "🤨😄
چندساعت بعدکه شهیدشد،جلوی بیمارستان کاغذراازجیبش درآوردم .
مقداری مقدمه داشت، داخل همان مقدمه نوشته بود:" نوشتن هرروزراازپدرم یادگرفتم."
ونوشته بودکه:"
امروزاینجایه جوریه.. میگن شهادت... فکرکنم اینجایکی شهیدمیشه... آدمهاهمه یه شکلین... همه خوبن ...خدایاآیامیشه؟؟؟ 💔
عموشاهین همین حالاآمدومیگه که یاخودش میادیانامه اش و..."
ودیگه نتونستم بقیه دستنوشتهی بابک رابخونم گریه امونم نداد😭
خدایاچقدرباادب بود این آقـابابک...🙃🌈
@khoshtipasemani
°•| #طُ بِگو
دِلتـَنـ💔ـگی هایَم
را دیدی؟
گاهی دِلتـَنگی🍂 هایَم
زیرِنِــقـآبِ سُکُوت
پِـنـهـآن میشـَوَد وَ #من
بآزهَم بیصـِدا دِلـتـَنگِـتَم...💔
@khoshtipasemani
#خاطــره🎞
مادرشهید:
خواهر و برادرها در جریان تصمیم بابک قرار داشتند؟
برادرش برای اینکه بابک را از فضای دفاع از حرم دور کند، پیشنهاد ادامه تحصیل در آلمان را به او داد. برادرش به بابک گفت:
"تو سوریه نرو، برو آلمان یا هر جایی که خودت دوست داری، هر جا بخواهی بروی من تو را راهی میکنم ."
اما بابک دل به هیچ یک از این وعدهها خوش نکرد. وقتی میگفتیم نرو میگفت:
"من باید بروم اگر مننروم کی باید برود . باید بروم تا شماها در امنیت باشید."
خوابهایی از خانم حضرت زینب(س) دیده بود. اما هیچگاه برایمان آن خوابها را تعریف نکرد ، خوابهایی که با #شهادتش تعبیر شد.
فقط میگفت:
" من باید با خانم حضرت زینب(س)زیارت کنم."
@khoshtipasemani
تواضع سردار دلها❤️
زمانی که در جنوب شرق ماموریت داشتیم شب به یک پاسگاه ژاندارمری که روستا بود رفتیم و قرار بود صبح برای شناسایی حرکت کنیم.🚶♂
آن شب به دلیل کمبود جا باید حدود ۱۴ نفر در یک اتاق می خوابیدیم در حالی که فقط یک تخت سربازی در اتاق بود.❗️
من به گمان اینکه سردار حاج قاسم سلیمانی برای استراحت به اتاق دیگری می رود قبل از ورود بقیه روی تخت دراز کشیدم.
زمانی حاج قاسم را در حال ورود به اتاق دیدم از جا بلند شدم اما حاج قاسم آمد داخل همان اتاق و از من خواست سر جایم دراز بکشم.😓
من با اصرار خواستم ایشان به جای من روی تخت بخوابند اما خطاب به من گفت من فرمانده تو هستم و به تو امر می کنم همانجا بخوابی.☝️
آن شب حاج قاسم با وجود کمبود جا زیر تختی که من خوابیده بودم با سختی خوابید و به ما درس های بزرگی داد...☝️
@khoshtipasemani