همیشه به خواهر برادراش میگفت: باید خیلی هوای بابا رو داشته باشیم... اون خیلی برای ما زحمت کشیده، بهترین وضعیت رو برای پیشرفت ما فراهم کرده. #پدر #شهید_بابک_نوری_هریس @khoshtipasemani

چند هفته قبل از رفتن بابک، خاله اش میاد تو کوچمون و میخواد بره روضه خونه همسایمون که میبینه در حیاط نیمه بازه و بابک تو حیاطه... بابک با اصرار ازش میخواد بعد روضه بیا خونمون، بعد روضه اومد و گفت: اومدم یه چایی بخورم و برم... اما بابک اصرار کرد که باید بمونه! به من هم گفت پا شم غذا بپزم. بعد هم خودش زنگ زد به شوهرخاله و بچه های خاله اش و همه رو کشید اینجا... اون شب با اینکه دندونش درد می کرد و هی میرفت تو اتاق دراز می کشید، باز بلند میشد و میومد پیش مهمونا می نشست و شوخی می کرد. #شهید_بابک_نوری_هریس وقتی مهمان بر تو وارد می شود این را بدان که خدا بر تو منّت نهاده که تو را میزبان او قرار داده تا بدین وسیله گناهانت را بیامرزد. ✨ حضرت محمد (ص) @khoshtipasemani

خیلی مسئولیت پذیر بود... یعنی یه کار بهش که می دادی، دیگه هیچ غصه و نگرانی نداشتی؛ چون میدونستی به نحو احسن انجامش میده... برادرش که برای شورا شهر رشت کاندید شد، بیشتر مسئولیت ها با بابک بود. فقط برای خانواده مسئولیت پذیر نبود. در هر زمینه و حرفه ای که کاری از دستش بر میومد دریغ نمی کرد و با جون و دل انجامش می داد... یادمه یه بار پدر یکی از دوستانش بهم زنگ زد و گفت وضع پسرم بدجوری به هم ریخته و هر لحظه ممکنه خبر خودکشی اش رو بهم بدن... موضوع رو به بابک گفتم... ده بیست روزی با دوستش بود و پیگیر کارهاش شد و با کمک پدر براش وام جور کرد و خیلی از کارها و دوندگی های وام رو بابک انجام داد و تا وقتی مشکل دوستش حل نشد آروم نگرفت... #شهید_بابک_نوری_هریس @khoshtipasemani

برادرش برای شورای شهر کاندید شده بود. و برای ستادش مغازه کرایه کرده بودن؛ صاحب مغازه گفته بود: فردای روزی که کار ستاد تموم میشه، باید مغازه رو تحویل بدید... صبح بیدار شدم، و دیدم تو حیاط رو ایوون پر از وسایله! میز ، صندلی ، بلندگو و ... بابک شبونه تا اذان صبح با پراید تنهایی میرفته وسایل رو بار میزده و میاورده خونه و بی صدا خالی میکرده، دلش هم نیومده بود کسی رو بیدار کنه... بهش گفتم خوب میذاشتی صبح می آوردی... گفت: نه به صاحب مغازه قول داده بودیم. پدر سرش را به نشانه تایید چند بار تکان می دهد: محال بود حرفی بزنه و قولی بده و بهش عمل نکنه...! #شهید_بابک_نوری_هریس @khoshtipasemani

به نیابت از شهید بابک نوری هریس: ۱ صلوات هدیه به ساحت مقدس حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِل فَرَجَهُم #میلاد_امام_کاظم مبارک باد ✨🤍

تو اوج شلوغی ستاد بود که بهم گفتن بابک میخواد بره اعتکاف! گفتم: مگه میشه؟ همه‌ی کارها رو دوش بابکه... برادر و عموش رفتن باهاش صحبت کردن و گفتن که صلاح نیست تو این حجم کار سه روز نباشی ، سال دیگه میری... بابکم یه نگاهی بهشون می‌کنه و میگه: شما تضمین می‌کنید من تا سال دیگه زنده‌ام؟ اونا هم که جواب بابک رو می‌شنون فقط سرشونو میندازن پایین.‌‌ انگار می‌دانست که سال دیگری وجود ندارد، انگار به رفتنش مطمئن بود... بابک می‌دانست عازم سفر است، سفری که به سفر طولانی‌ترش منجر می‌شود. برای همین ، به فکر توشه‌اش بود...! #شهید_بابک_نوری_هریس @khoshtipasemani

بندگان خدا... از دنیا برحذر باشید که اگر بنا بود دنیا برای کسی بماند و یا کسی در دنیا پایدار باشد، پیامبران شایسته تر بودند که بمانند. توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست. تقوای خدا پیشه کنید، امید است که رستگار شوید - حسین بن علی |صبح عاشورای سال ۶۱ هجری قمری| @khoshtipasemani

سوالی ، پیشنهادی ، انتقادی هست بفرمایید...🌹 @yahossein313k

به نیابت از شهید بابک نوری هریس یه سلام بدیم به آقا: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْنِ ✋🏻 @khoshtipasemani

نسبت به من یه تعهد اخلاقی داشت. نسبت به همه داشت! کافی بود ازش یه چیزی بخوام، نه نمی آورد... |مادر شهید| #شهید_بابک_نوری_هریس @khoshtipasemani

شمر بالای سرم ایستاد... و با مشاهده شدت تشنگی من، که دهانم خشک شده بود با تمسخر گفت: پسر ابوتراب! تو ادعا نمی کنی که پدرت بر حوض پیامبر ایستاده و هرکه را دوست دارد سیراب می کند؟ پس صبر کن تا آب را از دستش بگیری... - حسین بن علی |عصر عاشورای سال ۶۱ هجری قمری| سلام بر لب تشنه‌ات یا حسین 💔✋🏻 الا لعنة الله علی الظالمین... @khoshtipasemani

🌹محل و نحوه شهادت شهید مصطفی صدرزاده - سید ابراهیم: توکل واقعی یعنی همین که بدانیم، در هر شرایطی خدا مواظب ما هست. @khoshtipasemani

اینان حسین ندیده؛ به قافله حسین پیوستند... اما آنان که حسین دیدند سر حسین را به غارت بردند! |شادی ارواح طیبه شهدا صلوات| @khoshtipasemani

هر کس سه روز از گناه دوری کند خدا به او عنایت می کند... و هرکس چهل روز از گناه دوری کند گوش و چشم او باز می شود... 🌹 شهید احمد‌علی نیری @khoshtipasemani

❗️حق الناس در آخرت @khoshtipasemani

. خداوند خطاب به شیطان فرموده است هر کس بر من توکل کند تو به او تسلط نخواهی داشت!! و استغفار نوعی توکل است. 👤 عالم ربّانی آیت الله تحــریری

☝️🏻 بیشتر فریاد دوزخیان - فردا توبه میکنم - از اول ماه توبه میکنم - برم کربلا توبه میکنم - برم مشهد توبه میکنم از همین الان شروع کن از اربعین توبه کن 😊 @khoshtipasemani

سربازان امام زمان از هیچ چیز... جز گناهان خویش نمی‌هراسند...! 🌹شهید دکتر چمران

برای دنیاتان هم که شده سحرها بیدار شوید و نماز شب بخوانید... زیرا که نماز شب، وسعت رزق ، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد. 👤 آیت الله شاه آبادی @khoshtipasemani

۲۱ فروردین ۹۴ دوباره رفت سوریه و ۳۱ فروردین ماه با مجروحیت شدیدتری به تهران برگشت. در همون عملیاتی مجروح شده بود که بیشتر نیروهای شان شهید شده بودند. پهلو و کمرش آسیب دیده بود. دکتر به او گفت: به اندازه یک دم و بازدم با شهادت فاصله داشتی! آقا مصطفی هم جواب داده بود: «شما به اندازه یک دم و بازدم می‌بینید ، ولی اون کسی که باید شهادت رو می داد، یک کوه گناه دیده!» 🌹 شهید مصطفی صدرزاده @mesle_mostsfa @khoshtipasemani

عزیزانی که براشون مقدور هست، برای مرحوم #محمدعلی_بن_الله_مراد نماز لیلة الدفن بخونند بخونید تا یه روزی برامون بخونند...

برای دیدن پدر و مادر می‌رفتم؛ بین راه نیت کردم برای خشنودی قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دست پدر و مادرم را ببوسم. تپش قلب گرفتم، رسیدم و خم شدم و دست مادرم را بوسیدم. دست پدر را هم بوسیدم... چقدر گستاخانه منتظر پاداش الهی بودم. شب در عالم خواب رویایی دیدم... آنچه در ذهنم ماند پیراهن مشکی نوکری‌ام بود که مادرم در عالم خواب به من گفت: ان شاءالله شهید شدی این پیراهن را برایم می‌آورند. من هم گفتم ان شاءالله. 🌹 شهید محسن حججی @khoshtipasemani

آیت الله بهجت میگه که: برای قرب به خدا و سیر و سلوک، چنانچه طالب و صادق باشید "ترک معصیت کافی و وافی است" برای تمام عمر، اگرچه هزار سال باشد. #گناه_نکنیم @khoshtipasemani

میگفت خواب دیدم پرونده اعمالم دست امام زمانه... آقا داشتن اشک میریختن و پرونده را نگاه میکردن؛ سرم و انداختم پایین گفتم آقاجان شرمندم... آقا لبخندی زدن و گفتن سرت و بگیر بالا..!" اشتباه بچه به پای پدرش نوشته میشه💔 #تعجیل_در_ظهورش_گناه_نکنیم |السلام‌علیک‌یا‌قائم‌آل‌محمد| @khoshtipasemani

هدیه به روحش صلوات اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ #شهید_بابک_نوری_هریس @khoshtipasemani

❗️نماز شب را از دست ندهید حتی شده همان یک رکعت وتر را بخوانید حتی شده همان را هم نشسته و بدون قنوت طولانی، حتی شده قضای یک رکعتش را در طول روز بخوانید...! اما بخوانید. هر گنج سعادت خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود ✨ @khoshtipasemani

☘ صدایی از بهشت ز مردی که از خود سفر کرد و رفت ز مرز شهادت گذر کرد و رفت... 🌹 شهید روح الله قربانی @khoshtipasemani

پنجشنبه و یاد اموات و شهدا به نیابت از شهید بابک نوری هریس یک صلوات هدیه کنیم به: - شهدای اسلام - شهدای مدافع حرم و دفاع مقدس - شهدای امنیت و سلامت - ارواح مومنین و مومنات - اموات خود و اعضای کانال اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🕊

از امام حسین (ع) خواستم که آدمم کند هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می‌گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می‌دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقایی و چه سفر اربعینی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگوبخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم‌حرف شد. هر بار هم که می‌رفت حرم، دیر برمی‌گشت؛ آن هم با چشم‌های قرمز... رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. پیاده‌روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می‌گفت و نه می‌خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکر لبش یا حسین یا حسین بود و مشغول اشک و ناله. وقتی می‌خواستند برگردند، به صمیمی‌ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امام حسین (ع) خواستم که آدمم کند.اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی‌خواهم.» او حُرّی دیگر شده بود. فاصلهٔ بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 🌹 شهید مجید قربانخانی @khoshtipasemani