#پای_کلام_شهدا🌺
🌿ما اصلا دعای بی اجابت نداریم...
یه وقت می بینے اون دنیا کلی ثواب ریختن پات میگن،بیا اینهمه برای شما🌙💫
🍃🌸جای همون دعاهایی ڪه تو دنیا خواستی ونشد:))♡
🎙#شهیــدبابکنوریهریس🌹
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
بهشگفتم 📕⃝⏱
+بابکمنبخاطرخانوادمـنـمیتونمـبـیامـ دفاعازحرمـ...🔗⃝🗑
گفت:
-توےڪربلاهمـدقیقاـهمینبحثبود
یڪےگفت'خانوادم'📌⃝⚙
یڪےگفت'ڪارمـ'🗞⃝💊
یڪےگفت'زندگیمـ'📦⃝🛒
اینطورےشدڪه"امامـحسین(عـ)" تنها موند... :(
ومنواقعاجوابےنداشتمـبراےحرفش:/
#شهیدبابکنوریهریس❤️
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
•|🧡🔗|•
『شهادتیعنے...♥️
ڪوچہیخلوتےرامےخواهم
بےانتها،براےرفتن🌱
بےواژه،براےسرودن🎶
وآسمانے،براےپروازڪردن🕊
عاشقانہاوجگرفتنورهاشدن🦋』
🌼⃟💛¦⇢ #شهیدبابکنوریهریس
🌼⃟💛¦⇢ #شهیدانہ
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
@khoshtipasemani
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
خوشتیپ آسمانی
🦋داداش ؛ مرا ببر آنجا که " بودنت " تمام نمیشود 🥺 #داداش_بابک🤍 📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نور
「❤️📚」
#قسمتاول🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
/همدردانه/
پدر: چیه بابک تولکی؟!🧐
بابک: هیچی،چیزی نیست.
پدر: پادگان چهخبر؟...جات خوبه؟راحتی؟
بابک: الحمدالله...خوبه
پدر: هلالاحمر چهخبر؟هنوز اعزام نشدی؟!
بابک: هفته دیگه انشاءالله.
پدر: کجا به سلامتی؟😄
بابک: مناطق محروم روستا های اطراف
رشت قراره بریم.
پدر: برای بهیاری؟
بابک: انشاءالله.
پدر: دوره های تخصصی امدادگری کی
تموم میشه؟
بابک: دوماه دیگه.
پدر: انشاءالله... حالا بگو چیشده
خوشگل پسر؟😉
بابک: یکی از بچه های بسیج که بچه محل خودمونه، خیلی غصه میخوره، بنده خدا دستش خالیه.😞
پدر: از کجا میدونی؟!
بابک: تو حلقه های تربیتی و آموزشی پایگاه
براشون کلاس های کنکور تقویتی تشکیل دادم.
پدر: پدرش شغلش چیه؟
بابک: پدر و مادر خیلی خوبی نداره، پدرش میگه
این همه جوون فارغالتحصیل شدن مدرکشون
قاب کردن زدن تو دیوار😕
مدرک دانشگاه هیچ دردی، نمیخوره.
پدر: تو مگه ماموری از طرف،کسی!! اون خانواده
داره داخل خودشون حلش میکنن.
بابک: بابا اون نیاز به کمک ما داره، مگه نگفتی
خدمت به مردم عبادته...! اون استعداد عالی تو
درس خوندن داره.اون یهروزی یکی از مخ های
مملکت میشه.
پدر: پیشگویی هم میکنی!!😂
بابک: بابا بهش کمک بکنیم. به نظرم این در آینده
یکی از فیلسوفان و بزرگان علمی مملکت میشه.
پدر: مشکلش چیه؟!
بابک: پول شهریه دانشگاه نداره بده، من یک
مقدار پسانداز دارم ولی کمه.
پدر: خیره انشاءالله. این کارت عابر منه،
هر چقدر کم داری از این بردار.
بابک: ممنون پدر ولی میگم اگه ندارید...
پدر: در کار خیر حاجت هیچ استخارهای نیست.😊
بابک: ممنون پدر انشاءالله که هیچ بچهای بخاطر مسائل مالی از ادامه تحصیل جا نمونه...
ما مسلمونیم برای کمک به هم نوع خود باید
همیشه پیش قدم باشیم.
پدر: از صمیم قلب بهت افتخار میکنم
بابک...عروسی دوستت کیه؟
بابک:فردا شب.
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتاول🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 /همدردانه/ پدر: چیه بابک تولکی؟!🧐 بابک: هیچی،چیزی نیست
「❤️📚」
#قسمتدوم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
/شهیدانه/
بابک: مامان لباس هلالاحمر من کجاست🤔
مادر: کثیف بود ریختم ماشین.
بابک: دستت درد نکنه مامان جان😘
مادر: چیزی شده؟؟گردنت درد میکنه؟!
بابک: چطور؟؟
مادر: چرا سرتو اینجوری نگه داشتی؟؟!
بابک: موهامو روغن زدم حالت بگیره😅
مادر: کشتی ما رو با این موهات😂
بابک: مامان بیا عکس هایی که امروز رفتیم
عروسی دوستم رضا رو بهت نشون بدم😍
مادر: انشاءالله عروسی خودت پسر خوشگل من😍
/دیدنعکس/
وا...چرا رفته تو مزار شهدا عکس انداخته!!!😐
بابک:چه اشکالی داره مگه؟
مادر: آدم شب عروسیش میره مزار شهدا
عکس میاندازه؟؟!😐
بابک: میخوان انشاءالله زندگیشون رو به
سبک شهدا شروع کنن😄
مادر: این خوبه ولی هر چیزی جای خودش. شوگون نداره آدم روز عروسیش بره مزار اموات😕
بابک: دوستم میگه کسی که میخواد
عروسی کنه باید به فکر مردن هم باشه...
مادر: به نظر من کار قشنگی نیست🤷🏻♀
بابک: بالاخره هرکس یه اعتقادی داره
باید به عقاید مردم احترام بذاریم💁🏻♂
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتدوم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 /شهیدانه/ بابک: مامان لباس هلالاحمر من کجاست🤔 مادر:
「❤️📚」
#قسمتسوم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
بابک: /نوحه زینب زینب موذن زاده
اردبیلی را با موبایل پخش میکند/
مادر : سلام مادر...چرا هنوز نرفتی امروز
مرخصی گرفتی؟
بابک: سلام.نه امروز یادواره شهداست.
ساعت دو باید پادگان باشم👮♀
مادر: بابک این هفته ماموریت داری!
بابک: هلالاحمر هر جا که مناطق محروم رو
شناسایی کنن برای بهبود وضعیت سلامت و
بهداشت منطقه باید بریم.
مادر: این هفته رو کنسلش کن.
بابک: برای چی؟🤔
مادر: نظر داریم برای ولادت آقا قمربنی هاشم.
میخواهیم به نیابت از حضرت ابوالفضل به رسم
هر سال به نیت سلامتی و خوشبختی و عاقبت بخیری تو و همه جوونها کیک و شربت
و شرینی پخش کنیم☺️
بابک: آخر این هفته است راستی...ای وای چرا
یادم رفته بود...پاک یادم رفته بود...🤦♂
چشم لغوش میکنم. قبول باشه انشاءالله.
خرید کیک و شرینی هم که با داداش مهدی دیگه
مادر: آره دیگه مثل هرسال مهدی زحمتشو
میکشه و پخش کردنش با تو و دوستاته😅
بابک: فدای دست بریده حضرت ابوالفضل
بشم من😘
مادر: بابک جان تو چرا همیشه این آهنگ زینب زینب.رو میذاری؟!
بابک: باهاش روحیه میگیرم،خیلی بهم
انرژی میده😃
مادر: مگه تو جوون نیستی یه دونه نوار شاد
بذار😕
بابک: مامان دیگه اینجوری نگو،من اینو
دوست دارم دیگه. چکار کنم من اینا رو دوست دارم
مادر: هر چیزی جای خودش پسر من...بخدا اینو میذاری دل آدم میگیره🙁
بابک: مامان هرکسی با یه چیزی روحیه میگیره دیگه. یکی با خال کوبی کردن روی دستش روحیه میگیره یکی با رانندگی روحیه میگیره.شما با نذری و روضه
و هیئت روحیه میگیری، منم با نوحه روحیه میگیرم😄
مادر: از دست تو!ورزشت تموم شد برو دنبال الهام از کلاس قرآن بیارش.
بابک: چشم اطاعت میشه😇
مادر: گرم کنت کو!مگه نگفتم بپوش؟؟🧐
بابک: گرمم شد درش آوردم.
مادر: بپوش ببینم عرق میکنی سرما میخوری.🤨
بابک: چشم ببخشید.🤭
مادر: صبحونه خوردی؟
بابک: سماور رو روشن کردم.
مادر: آماده میکنم،صدات کردم بیا صبحونه تو
بخور.
بابک: خودم میام آماده میکنم
مادر:تو ورزشتو بکن بدنت گرمه.
بابک: بیزحمت میریشونه منو از اتاق بیار.
مادر: میخوای بری مهمونی مگه؟!
بابک: نمیخوام موهام به هم ریخته و نامرتب
باشه.
مادر: از دست تو😂 خدا بهت صبر بده.😂
الان برات میارم. بعد از ظهر بریم بازار برای خرید
تدارک مراسم.🚙
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتسوم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 بابک: /نوحه زینب زینب موذن زاده اردبیلی را با موبا
「❤️📚」
#قسمتچهارم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
/مهربانانه/
بابک: موهایش را شانه میکند
خواهر: آنقدر به آینه زل نزن آینه خجالت میکشه😂
بابک: الهام این روغن زیتون من کجاست؟
خواهر: همون که هر روز به موهات میزنی؟
بابک: آبجی به نظرت این پیراهن به شلوارم میاد؟🤔
خواهر: داداشی میخوای بری خرید یا مهمونی؟؟😐
مادر: الهام جان تو که اخلاق بابک و میشناسی چرا اذیتش میکنی؟
خواهر: دوست دارم یکم این پسر خوشگل رشت رو اذیتش کنم😉😂
بابک: واقعا دلت میاد سر به سر داداش خوش
تیپت بذاری؟😎😂
خواهر: آره،این با اون پیراهن سِت میشه😇
بابک: گفتی روغن زیتون و کجا گذاشتی؟
خواهر: روی دراور اتاق خواب کشوی اولی سمت راستیه.
راستی دوستت یه ساعت پیشزنگ زد گفت
پایگاه ساعت ده جلسه ست یادت نره بری.
بابک: چرا به خونه زنگ زده؟!
خواهر: به گوشیت چند بار پیامک داده مثل اینکه جواب ندادی.
بابک: آخ آخ اصلا حواسم نیست گوشیم شارژ
نداره خاموش شده🤦🏻♂
آخه قراره ایستگاه صلواتی راه بندازیم برای
شب شهادت امام رضا(ع).
خواهر: انشاءالله حاجت روابشی داداشی😘
برادر: بابک میخواید برید خرید؟
بابک:آره داداش.
برادر: من و هم سر راه برسون شرکت بیزحمت🚗
بابک: چشم داداش گلم.مامان بریم؟
مادر: برو ماشین و آماده کن من اومدم.
خواهر: بابک حتما ماهی قزل آلا بخرید.
بابک: چشم خواهر جانم.☺️
برادر: بابک الان میام.
بابک: باشه داداش.بیرونم بیاید.
/از صحنه خارج میشود/
برادر: بابک؟؟بابک؟؟
مادر: بابک نگو! آچار فرانسه بگو. خدا خیرش بده همیشه دست منو میگیره..🤝😘
الهام جان از انباری سماور بزرگ و بیار بیرون
بشورش آمادهش کن برای پس فردا شب بابک
ببره هیئت شون برای ایستگاه صلواتی.
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتچهارم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 /مهربانانه/ بابک: موهایش را شانه میکند خواهر
「❤️📚」
#قسمتپنجم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
رفیق: بابک قندها رو بذار دم دست که
مردم دستشون برسه بردارن.
بابک: داداش بدجور حالم خرابه😢
رفیق: چرا؟...چی شده؟؟
بابک: بهت میگم بعدا، میای بریم قم؟؟؟
رفیق: من نمیتونم بیام فعلا وقتشو ندارم.
بابک: یه مشکلی پیش اومده امشب باید حتما برم.
رفیق: امشب بعد از این ایستگاه صلواتی
هیئت داریم.
بابک: امشب نرم دیوونه میشم🤦🏻♂
رفیق: ببینم خدا چی میخواد.بنای یادبود
شهدای گمنام و پیگیر شدی؟
بابک: هر روز دارم سر میزنم ولی هنوز
بودجهای بهمون ندادن😞
رفیق: بابک تو از جایی حمایت میشی؟🙄
بابک: نه اصلا😐 بخدا قسم همه این کارها
رو برای دلم میکنم.
رفیق: انشاءالله تو پارک ملت رشت یک بنای
یادبود شهدا رو درست میکنیم😊
بابک: انشاءالله خود امام رضا کمکمون میکنه
امشب بریم؟
رفیق: باشه یه رفیق خوش تیپ که بیشتر
نداریم🤦🏻♂😂
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتپنجم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 رفیق: بابک قندها رو بذار دم دست که مردم دستشون
「❤️📚」
#قسمتششم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
رفیق: بابک چرا انقدر اصرار کردی امشب بیایم؟
بابک: برای فرار از گناه بود😓
باید این سفر رو می اومدیم.
رفیق: میشناسمت. میدونم دوست نداری
توی محیط آلوده قرار بگیری
بابک: از یک بچه بسیجی غیر از این توقع داری؟!!
رفیق: بر منکرش لعنت😅
بابک: آدم حالش خوب میشه تو خونه اهل بیت
رفیق: تنها پناه ما همین جاست🙂
بابک: به نظر من تنها راه نجات همه جوونها
پیروی از اهلبیته
رفیق: از خدا اطاعت کنیم. از اهلبیت پیروی
کنیم. به شهدا احترام بذاریم
بابک: یا معصومه بیبی اشفعی لنا فی الجنه✋
رفیق: امسال هم مثل هر سال آبان ماه خانوادگی
به پابوس حرم علیبنموسیالرضا میرید؟
بابک: اگه خدا بخواد و اگر امام رضا(ع) بطلبه
انشاءالله😇
رفیق: انشاءالله. راستی بابک زیر زمین شرکت
رو درست کردی؟
بابک: عالی شده.همون جوری شده که دلم
خواست. با داداشم راجب تو هم صحبت کردم
قراره نیرو بگیرن، خبر میدم بیای برای مصاحبه
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتششم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 رفیق: بابک چرا انقدر اصرار کردی امشب بیایم؟ بابک:
「❤️📚」
#قسمتهفتم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
/محرمانه/
برادر: علی زوم کن ها رو بزار تو قفس های حساب رسی
کارمند دو: مهدی خدمت بابک کی تموم میشه؟!
برادر: چهار ماه دیگه انشاءالله🌱
کارمند یک: بچهها شما نمیدونید چرا بابک از این
زیر زمین میاد بیرون؟!!
کارمند دو: اونجا چکار میکنه؟؟🤨
کارمند دو: همه پنجرهها رو روزنامه چسبونده
کارمند دو: نکنه رفته تو کار خلاف😶!؟...
خیلی مشکوک میزنه، همش توی اون اتاقه😑
برادر: بابک هیچ کاری بی دلیل نمیکنه🙃
کارمند دو: هر وقت میریم ببینم چه خبره در
همیشه قفل!!
کارمند یک: بیاید الان بیخبر بریم ببینیم چکار
میکنه🤭
/بیخبر وارد زیر زمین میشوند👀/
بابک:/مشغول خوندن قرآن است🥰/
برادر: چرا این همه روزنامه زدی در و دیوار؟!!
بابک: میخوام رطوبت نزنه بیرون.
برادر: بابک اینجا چکار میکنی🙄
بابک: هر موقع بالا شلوغ شد ما میایم اینجا نماز
میخونیم. نمازمون قضا نشه و هرموقع جلسه
خصوصی داشتیم یه دعایی خواستیم یه قرآنی
خواستیم همین جا میخونیم دیگه😇
برادر: از دست تو. ما چه فکرایی کردیم،چیزی که
توی ذهن ما بود با چیزی که دیدیم زمین تا
آسمون فرق میکنه🤥🤐
بابک: چی شده؟😐
برادر: هیچی بگذریم.مراسم اعتکاف امسال کیه؟
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتهفتم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 /محرمانه/ برادر: علی زوم کن ها رو بزار تو قفس ه
「❤️📚」
#قسمتهشتم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
عمو: اینا رو ببر برای چاپ...به آقای کریمی
هم بگو فردا این بنرها آماده بشه.
بابک: چشم ولی عمو جان من...🥲
عمو: بعدش یک سر برو حوزه شهید مهدی
زینالدین بگو پس این نیروها قرار بود برای
پشتیبانی بفرستن چی شد؟
بابک: آخه عمو...🤕
عمو: بعد برو ناحیه امام حسین پیش حاج آقا
رضوانی بگو نامه رزرو سالن اجتماعات شهدای
چهارصد دستگاه رو بزنن برای سخنرانی.
بابک: باور کن من نمی رسم عمو، دوشنبه
باید برم.💯
عمو: کجا میخوای بری🤨
بابک: اعتکاف
عمو: توی ستاد، مسائل مالی و تدارکات
بر عهدهی توعه بابک.😳
بابک: نه عمو من حتما باید برم🙂
بابک: عمو یک تضمین به من بده که من
سال آینده این موقع هستم؛🤔
عمو: آقا جان شما این همه کار،این همه
مهمون، رفت آمد مگه میشه شما بری🤷♂؟؟
بمون این کار مهمه. برادرت کاندید شورای
شهر شده. مسئولیت بهت سپرده عزیز من!!
/بابک مچ دست عمو را میگیرد به اتاق میبرد/
بابک: شما یک تضمین به من بده که من
سال آینده این موقع هستم؟
عمو: اگه خب تضمینه که من نمیتونم بهت تضمین بدم یک ساعت دیگه ما هستیم یا نیستیم.🙄
بابک: همینِه پس. خدا فرصتی گذاشته
که سه روز ما میریم اعتکاف که خدا از
گناهان ما بگذرد☺️
عمو: آمدیم من قبول کردم، جواب پدر تو
چی میخوای بدی؟؟؟!!🧐
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6
خوشتیپ آسمانی
「❤️📚」 #قسمتهشتم🌸 #نمایشنامهشهیدلاکچری😎 عمو: اینا رو ببر برای چاپ...به آقای کریمی هم بگو
「❤️📚」
#قسمتنهم🌸
#نمایشنامهشهیدلاکچری😎
پدر: بابک جان چرا تو این موقعیت،تو این
شلوغی انتخابات،درست وسط تبلیغات اعتکاف رفتی؟؟؟
می موندی و سال دیگه میرفتی، الان کارهای
خیلی مهمی داشتیم پسرم....‼️
بابک: اصل برای منهمین اعتکافه، انتخابات و
غیره فرعیات محسوب میشه، بعد هم شاید من
سال دیگه نباشم که به مراسم اعتکاف برم🤷♂
پدر: درود به شرفت انشاءالله عاقبت به خیر
بشی پسرم😚 من برم نمازم قضا نشه.
بابک: التماس دعا😊
پدر: محتاجیم به دعا.
| گوشی زنگ میخورد📱|
بابک: فردا ساعت چند؟ باشه هفت بریم کوه؟
بچه های بسیج هم میان..باشه...نه...دنبالشم
انشاءالله...با توکل به خدا و توسل به اهلبیت
و شهدا بنای یادبود شهدا رو تو پارک ملت رشت
میسازیم.مخلصیم یاعلی😙
مادر: بابک جان؟
بابک: جانم عزیزم
مادر: فردا صبح کجا انشاءالله؟😄
بابک: برنامه کوه داریم با بچههای بسیج😁
مادر: به اون قضیه فکر کردی؟
بابک: کدوم قضیه؟😐
مادر: امر خیر🤭
بابک: نه مامان الان وقتش نیست🤫
مادر: میشه بگی وقتش کیه پسرم!؟
بابک: شما به تصمیمات من اعتماد داری یا خیر؟😕
مادر: من میخوام عروسی تو ببینم پسرم😞
بابک: مامان بذار من بر اساس برنامه خودم
پیش برم🤗فعلا برنامه و مسیر من چیز دیگه ایه.
خواهر: بابک دوستت زنگ زده کارت داره.
بابک: الان میام.مامان راجب این قضیه بعدا
صحبت میکنیم😘 راستی مامان، بابا توی
جبهه بود خاطراتشو جایی نوشته؟
❣ادامه دارد... همراهمون باشید😉😍
#شهیدبابکنوریهریس🦋••
📍معتبرترین کانال رسمی شهید بابک نوری هریس👇
https://eitaa.com/joinchat/2688090130C327b46dad6