eitaa logo
ڪۅچــﮫ بــــإغــــــ شـــــ؏ر
79 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
0 ویدیو
0 فایل
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی هر کس آزار من زار پسندید ولی نپسندید دل زار من آزار کسی 💭 استاد شهریار ⏯ مدیر : @mohajere313
مشاهده در ایتا
دانلود
باشد آن روزی که بینم غمگسار خویش را شادمان یابم دل امیدوار خویش را شد دو چشمم ز انتظارش چار در راه امید چار جانب وقف کردم هر چهار خویش را @kochebagh_sher
جز به گمراهی صراطِ دیگری نشناختم مشکل از زلفِ کجِ او بود،یاایمانِ من؟ @kochebagh_sher
ای صبحِ تجلی اثرِ سیمایت در دیده‌ی اهلِ دیده خالی، جایت از آمدنِ تو، حیرتم برد زخویش این چشمِ من است، یا نشانِ پایت؟ @kochebagh_sher
هرگز حسد نبردم ، بر منصبی و مالی الا بر آنکه دارد ، با دلبـــــــری وصالی... @kochebagh_sher
سپیده دم که صبا بوی لطف جان گیرد چمن ز لطف هوا نکته برجنان گیرد هوا ز نکهت گل در چمن تتق بندد افق ز عکس شفق رنگ گلستان گیرد @kochebagh_sher
تو آن بُتی که پرستیدنت خطایی نیست و گر خطاست! مرا از خطا ابایی نیست بیا که در شب گرداب زلف موّاجت به غیر گوشه ی چشم تو ناخدایی نیست درون خاک، دلم می تپد، هنوز اینجا به جز صدای قدم های تو صدایی نیست نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون که هر کجا خبری هست ادعایی نیست دلیل عشق فراموش کردن دنیاست و گرنه بین من و دوست ماجرایی نیست سفر به مقصد سر در گمی رسید، چه خوب که در ادامه ی این راه ردّ پایی نیست @kochebagh_sher
باغ و بستان دلم بذر تو دارد صَنما تو نباشى دل ما را ثمرى نيست كه نيست @kochebagh_sher
گر شاخه‌ها دارد تری ور سرو دارد سروری ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری @kochebagh_sher
هر چه پل پشتِ سرم هست خرابش بنما...؛ تا به فکرم نزند از رَهِ تو برگردم... @kochebagh_sher
از سر کشته خود می‌گذری همچون باد چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد @kochebagh_sher
نسیم صبح من، از مشرق امید دمید ز خواب صبح در آرید آفتابم را فتاده‌ام ز شرابی که بر نخیزد باز نسیم اگر شنود، بوی این شرابم را @kochebagh_sher
مرز در عقل و جنون باریـــک است كفر و ایمان چه به هم نزدیک است عشق هم در دل ما سردرگم مثل ویرانی و بهت مــــــردم گیسویت تعزیتی از رویـا شب طولانی خون تا فردا خون چرا در رگ من زنـجیر است زخم من تشنه تر از شمشیر است مستم از جام تهی حیرانی باده نوشیده شده پنهانــــی عشق تو پشت جنون محو شـده هوشیاری است مگو سهو شده من و رسوایی و این بار گناه تو و تنهایی و آن چشم ســیاه  از من تازه مسلمان بگذر ، بگــذر بگذر ، از سر پیمان بگذر ، بگذر دین دیوانه به دین عشق تو شـــد جاده ی شك به یقین عشق تو شد مستم از جام تهی ، حیرانی باده نوشیده شده پنـــــــهانی @kochebagh_sher