🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت دوم 🌷🌷
🌟 نفرین حضرت یونس ،
🌟 مورد قبول خداوند قرار گرفت .
🌟 همچنین ؛ زمان دقیق نازل شدن بلا را ،
👈 به حضرت یونس اعلام کرد .
🌟 حضرت یونس و روبیل ،
🌟 از شهر خارج شدند .
🌟 اما ملیخا درشهر ماند ؛
🌟 و به نزد اهالی شهر رفت .
🌟 و از مردم درخواست کرد ؛
👈 تا به درگاه الهی توبه کنند .
🌟 مردم ، پس از مشاهده نشانه های عذاب ،
🌟 به حرف ملیخا گوش کردند
🌟 به بیابانی رفته و توبه نمودند .
🌟 خداوند ، توبه آنان را پذیرفت
🌟 و عذابش را نازل نکرد .
🌟 بعد از مدتی ،
🌟 حضرت یونس برای مشاهده عذاب الهی
🌟 وارد شهر شد .
🌟 ولی دید که اتفاق خاصی رخ نداد .
🌟 قضیه را از یکی از اهالی شهر پرسید
🌟 آن مرد که حضرت یونس را نمی شناخت
🌟 ماجرای نفرین حضرت یونس
🌟 و توبه کردن اهالی شهر را ،
🌟 برای او توضیح داد .
🌟 حضرت یونس با شنیدن این خبر ،
🌟 از دست خودش خشمگین شد .
🌟 و بدون اجازه خداوند ، از شهر خارج شد
🌟 و رفت و رفت تا به دریایی رسید .
🌟 سوار یک کشتی پر از بار و مسافر شد
🌟 کشتی در وسط راه بود
🌟 که ناگهان ماهی بزرگی ،
🌟 جلوی کشتی را گرفت .
🌟 دهانش را باز کرد و طلب غذا نمود .
@kodak_novjavan1399
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی
🇮🇷 این قسمت : خروپف
👈 نکته اخلاقی : حفظ اسرار خانوادگی
@kodak_novjavan1399
🔅 امام خمینی (رحمة الله علیه) :
ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، اما از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق، به این زودی ها خلاص نخواهیم شد ...
@kodak_novjavan1399
وقتی تو گفتی برخی کارها غیر ممکن است»، خداوند پاسخ داد:«همه چیز ممکن است»،
وقتی گفتی«هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد»،
خداوند پاسخ داد:«من تو را دوست دارم»،
وقتی گفتی «من بسیار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد:«من به تو آرامش خواهم داد»،
وقتی گفتی«من توان ادامه دادن ندارم»،خداوند پاسخ داد:«از رحمت من غافل نشو »،
تو گفتی«من نمیتوانم مشکلات را حل کنم»، خداوند پاسخ داد:«من گامهای تو را هدایت خواهم کرد»،
تو گفتی«من نمیتوانم آن را انجام دهم»
خداوند پاسخ داد:«تو هر کاری را با من میتوانی به انجام برسانی»،
تو گفتی«من نمیتوانم خود را ببخشم»،خداوند پاسخ داد:«من تو را بخشیده ام»،
تو گفتی «من میترسم»،خداوند پاسخ داد:«شجاع باش چون من روحی ترسو به تو نداده ام»،
وقتی تو گفتی«من همیشه نگران و ناامیدم»،
خداوند پاسخ داد:«تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار»،
تو گفتی« شاید من به اندازه کافی ایمان ندارم»، خداوند پاسخ داد:«من به همه به یک اندازه ایمان داده ام»،
وقتی تو گفتی«من احساس تنهایی میکنم»،
خداوند پاسخ داد:«من هرگز تو را ترک نخواهم کرد»
...حال تو بگو برای خدا چه کرده ای ؟؟!
🍃🌺 @kodak_novjavan1399
🌸﷽🌸
✨ #یڪ_داستــان
✍🏻 مـــــردی نـزد دانشمنــــدی از پــدرش شڪایت ڪرد . گفت پــــدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیــر شده است و از مــن میخواهد یڪ روز در مزرعه گندم بڪارم روز دیگر میگوید پنبه بڪار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانهگیریهایش خسته ڪرده است، بگو چه ڪنم؟ دانشمند گفت با او بساز گفت نمیتوانم.
✍🏻دانـشمنــــــد پـرسیـــد: آیا فــــرزنــــد ڪوچڪی در خانه داری؟ گفت بلی. گفت اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب ڪند آیا او را میزنی؟ گفت: نه، چون اقتضای سن اوست. آیا او را نصیحت میڪنی؟ گفت نه چون مغزش نمیرود و...
✍🏻گفـــت میدانـــی چــرا با فــــرزنــدت چنین برخورد میڪنی؟ گفت نه. گفت: چون تو دوران ڪودڪی را طی ڪردهای و میدانی ڪودڪی چیست ،اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نڪردهای ، هرگز نمیتوانی اقتضای یڪ پیر را بفهمی!!!
✍🏻در پـــــیـری انــــســان زود رنـــــــج میشــود، گوشهگیر میشود، عصبی میشود. احساس ناتوانی میڪند و... پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا ڪن اقتضای سن پیری جز این نیست.
🍃
🌺🍃 @kodak_novjavan1399
33.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی ملک سلیمان
🇮🇷 قسمت سوم
🇮🇷 کم حجم
🇮🇷 رده سنی : نوجوان ، جوان ، بزرگسالان
🔮 @kodak_novjavan1399
🔅 یک سایت جالب
Alvahy.com
روی هر سوره که کلیک کنید، ذیل هر آیه روایات را همراه با ترجمه می آورد
برای دوستانی که علاقمند به مطالعات تفسیر قرآن هستند بسیار مفید است.
@kodak_novjavan1399
#تمثیلات
🔸مثل سبزه زار
خاک تا دانه ها را سبز نکند خود سبزه زار نمی شود.❎
این یعنی سبز کن تا سبز شوی.✅
واین یک قاعده است ؛💯
💟پیامبر فرمود می خواهی شاد بشوی باید کسی را شاد کنی.✔️
✨[" من اراد ان تکشف کربته فلیفرج عن معسر"]
هر کس می خواهد دلشاد شود باید دلی را شاد کند.✅
--------------------------
@kodak_novjavan1399
📖 #درمحضرقرآن
🍃🌸
⚡️فَاذکُرونی أَذکُرکُم (بقره/۱۵۲)
❤️ به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم!
✔ #خدا را در نعمتها و خوشیها یاد کنیم..
تا او هم، ما را در سختیها و گرفتاریها یاد کند.😍
@kodak_novjavan1399