eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
12.2هزار ویدیو
279 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکمت‌های نهفته در اتفاقاتی مثل شهادت اسماعیل هنیه مبلغین وظیفه دارند مردم را نسبت به حکمت مقاومت آگاه کنند. @kodak_novjavan1399
🇮🇷🇵🇸دکتر پزشکیان: ناراحتی من از دو جهت بیشتر است. یکی اینکه شهید است. دوم اینکه برای تحلیف من آمده بود.... @kodak_novjavan1399
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر مخبر: پس از شهادت آیت‌الله رئیسی هر بار که خدمت حضرت آقا رسیدم ایشان با تاثر می‌فرمودند: آقای مخبر! خیلی حیف شد!!! خیلی حیف شد یعنی قابل جبران نیست😔 @kodak_novjavan1399
18.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻آقای پزشکیان ، این فرد رو (قائم پناه) که در شبکه voa آمریکا علیه نیروهای امنیتی مصاحبه می‌کنه به‌ عنوان معاون اجرایی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری منصوب کرد. 🔸🔹🔸🔹 @kodak_novjavan1399
1.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حمید رسایی: آقای پزشکیان! انتصاب این فرد با چنین نگاه آمریکا پسندانه ای.... @kodak_novjavan1399
✍🏻انتصابات رییس‌جمهور نگران کننده بلکه نومید کننده است. @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بایدبرای خانه، خرید می کردم مامان برای شام برادرم و همسرش را دعوت کرده بود، کلی هم خرید برایم اسمس داده بود که انجام بدهم، ماشین را پارک کردم جلوی تره بار، گوشی ام را از جیبم درآوردم و پیام مامان را خواندم و یکی یکی خریدها را انجام دادم. بعد همه را داخل ماشین گذاشتم و راه افتادم، با صدای گوشی ام از روی صندلی کناری برداشتم و جواب دادم. ــ جانم مامان. ــ نون هم گرفتی آرش؟ –آره گرفتم، تا یه ربع دیگه می رسم. مامان همیشه می گوید تو دست راست من هستی، بیشتر خریدهایش و کارهای بیرون را من برایش انجام می دهم. بعد از فوت پدرم در این سه سال سعی کردم،همیشه کمک حال مادرم باشم. بارها بیرون رفتن با دوست هایم یا حتی کارهای خودم رو تعطیل کردم تا در خدمت مادرم باشم، چون اولین اولویت زندگیم است. برایش خیلی مایه می گذارم. رسیدم به خانه رسیدم و خریدها را تحویل مامان دادم. مامان با لبخند یک چایی روی میزگذاشت و گفت: –بخور گرم شی. پالتوام را از تنم درآوردم و روی مبل انداختم و فنجون را برداشتم و گفتم: –مامان اگه با من کاری نداری برم یه کم درس بخونم. – برو پسرم دستت درد نکنه. چایی را خوردم و بهاتاقم رفتم. لباس هایم را عوض کردم و لباس راحتی پوشیدم. جزوه ام راباز کردم و از آخر شروع به خواندن کردم. دو درس آخر زیربعضی ازمطالب با مداد سیاه، خطکشیده شده بود. بعضی ازقسمتهاهم علامت ستاره یاپرانتزگذاشته شده بود. البته کم رنگ، کنجکاو شدم، بقیه درس هارا هم مرور کردم خبری نبود فقط همین دو درس علامت گذاری شده بود. برایم سوال ایجاد شد، البته مسئله ی مهمی نبود ولی می خواستم بدانم کار سارا بوده یا رفیقش. نمی دانم چرا، ولی گوشی را برداشتم و شماره ی سارا را گرفتم. ــ بله آرش. ــ سلام کردن بلد نیستی؟ ــ خب سلام،خوبی؟ ــ سلام،ممنون، سارا یه سوال، تو با مداد رو جزوه ام علامت زدی؟ ــ علامت؟نه چه علامتی؟ –یکی با مداد روی جزه ام علامت و پرانتز و از این جور چیزا گذاشته بعضی مطالبش رو، انگار مطالب مهم تر رو... از صدای سارا تعجب مشخص بود که گفت: – نه من نذاشتم، شاید کار راحیله، حالا مگه مهمه؟ مهم ها رو برات مشخص کرده راحت تر بخونی دیگه. پوفی کردم و گفتم: –دفعه ی دیگه خواستی جزوه ام رو به این و اون بدی لطفا بگو خط خطیش نکنند. ــ آرش!تو چته، حساس شدیا! بی مقدمه خداحافظی کردم. سارا راست می گفت اصلا این علامت ها برایم مهم نبود، فقط می خواستم بدانم اگر کار راحیله، جوری از این که این کاررا انجام داده خجالتش بدهم، تا کمی از آن خود شیفتگی اش پایین بیاد. *** وارد کلاس که شدم چشم چرخاندم تا راحیل را پیدا کنم، دیدم انتهای کلاس با دوتا از دختراخیلی آروم مشغول حرف زدن است. آهان پس همیشه انتهای کلاس می نشیند و آروم حرف میزند، من چون همیشه ردیف جلو می نشستم و با بچه هامدام در حال شوخی و مسخره بازی بودیم هیچ وقت متوجه اش نمی شدم. امروز رنگ روسری اش فرق داشت، روشن تر بود با گل های ریز رنگی، خیلی به صورتش می آمد. انگار نگاهم را روی خودش حس کرد، برگشت نگاهی کرد و با دیدنم سرش را پایین انداخت و قیافه ی جدی به خودش گرفت. وا!!این چرا اینجوریه؟ جوری برخورد می کند که آدم دیگر جرات نمی کند طرفش برود. 🍁به_قلم_لیلا_فتحی_پور🍁 ادامه دارد.. @kodak_novjavan1399
⬅️به بالایی افتخار میکنیم ولی اونی که رو زندگی‌مون تاثیر میذاره پایینیه! @kodak_novjavan1399
چه قاب زیبا و پرمعنایی🇵🇸🇵🇸 @kodak_novjavan1399
آخرین جمعه محرم شد :)؟ چرا انقد داره زود تموم میشه .. من خیلی دلم تنگ میشه ابی‌عبدالله شاید محرم سال بعدو ندیدم کم برات گریه کردم ولی همین کم‌و از ما قبول کن 💔 ما که به جز حب‌ِّ تو امیدی برای نجات نداریم ای کشتیِ نجات :) - مارو به حرمت برسون ✨@kodak_novjavan1399