eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
867 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
7.3هزار ویدیو
245 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ 🎙 💠آیت الله مجتهدی ( ره) فرمودند: استغفار ۴ حالت دارد: ۱، رهایی از غم و اندوه ۲، زیادشدن رزق و روزی ۳،احساسِ امنیت ۴، رهایی از تنگناها : 💠امام صادق ع فرمودند : هرکس بعد از نماز عصر ۷۰ بار استغفار کند خدا ۷۰۰ گناه اورا می بخشد . 📚( وسایل الشیعه ۴۸۲/۶) 💠حاج اسماعیل دولابی هم فرمودند : هنگام غم و غصه دارشدن به تمام مومنین و مومنات چه زنده و چه مرده و به کسانی که بعدا خواهند آمد استغفار کنید. @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥پروفسور زن فرانسوی کدام عَمودمسیرپیاده‌روی اربعین دفن شده است❓️ 💥هنگامی که به عَمود ۱۷۲ مسیر نجف به کربلا رسیدید، ما را از دعای خیر فراموش نکنید. 💥برشی از سخنرانی @kodak_novjavan1399
اعمال قبل خواب😍 شبتون پر نور⭐🌜 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 پنجشنبه ☀️ ۲۵ مرداد ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۰ صفر ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 15 آگوست 2024 میلادی 📎 🔸@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 سلام امام زمانم🖤 🥀🌿 گفتم که بیقرار تو باشم ولی نشد تنهادر انتظار تو باشم ولی نشد گفتم به دل که جلب رضایت کند نکرد گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد گفتم دعا کنم که بیایی ببینمت مانند مهزیار تو باشم ولی نشد 🌿🥀 🌱.برقآمت دلربای مهدی صلوات.🌱 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز پنجشنبه25مرداد1403🏴 _بہ چِشـمــــٰـا؎ تـــَــرم ⇇ آقــــــــٰــا بِبـــــر مَـــــن رو حـَــــرم ⇇آقــــــــٰــا @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو دنیای وطن فروش ها تو رضا علیپور باش ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @kodak_novjavan1399
چه دارم در این دنیـا !؟ جز قلبی که برای دیدنـت می‌تپـد ..❤️‍🔥 _ یااباعبدالله @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 اربعین امسال جای عزیزانی بینمان خالی است که با همه وجودشان پای کار بودند تا زائران حسینی آسان تر و هرسال بیشتر از قبل به زیارت اربعین مشرف شوند. در طریق الحسین، طریق اربعین به یاد خادم مخلص حضرت سید الشهدا شهید و سردار دلها، قدم برمی‌داریم و به جای آنان زیارت نیابتی بجا می آوریم. @kodak_novjavan1399
خدایا ❗️  با این گوش 👂 با این چشم 👁 با این دل ❤️ چه می شود شنید و دید و فهمید و ما چه می شنویم، چه می بینیم و چه می فهمیم 😕 خدایا❗️  با این قلم و با این حروف چه می شود نوشت ✏️ و ما چه می نویسیم 😕 🌱 تمام قرآن از حروف تشکیل شده یعنی حروف الفبا که به تنهایی هیچ معنا و مفهومی ندارند اما ببین با همین حروف چه معجزه ی بزرگی اتفاق افتاده است 😯 🤔 🌱 اینکه در ابتدای سوره ی بقره و پاره ای از سوره ها از حروف الفبا استفاده شده شاید یک پیام آن همین باشد 👇 که منِ خدا از این حروف چه ساخته ام و شما چه ⁉️ 🤔 🌱 من از این حروف کتابی ساخته و پرداخته ام که نور است 👌  رحمت و شفاست و مایه ی آرامش جان است 👌 💕  کتابی که هرکس آن را بخواند قرار یافته و از بیقراری ها دور خواهد شد 👌 و در حقیقت کنایه ای مؤدبانه به ماست که ببینید از این حروف چه می سازید❓ راستی ما با این حروف چه می سازیم⁉️ جز کلمات و جملاتی که آتش به دل ها می زند ☹️ 👈 ظالم آن قومی که چشمان دوختند زان سخن ها عالمی را سوختند 👉 🌱 گاهی یک حرف یک دنیایی را به هم می ریزد « عالمی را یک سخن ویران کند » ✅ بعضی ها ممکن است بگویند ما سرمایه ای نداریم و نمی توانیم کار مثبت و مفیدی داشته باشیم 🙄 🌱 اما قرآن با حروفی مثل « الم » در ابتدای سوره ی بقره با ما حرف می زند و می گوید شما با داشتن این حروف، کم سرمایه ای در اختیار ندارید 👌 👈 قُولُوا لِلنَاسِ حُسْناً 👉 یعنی با این حروفی که در اختیار دارید با مردم زیبا سخن بگویید 😍 و امیرالمؤمینن علیه السلام فرمود: اگر زیبا سخن بگویید، سخن های زیبا خواهید شنید ✅✅ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸الله اَحَبّك مِن كُل قَلبي♡خدایا با تمام وجود دوستَت دارم🌸 @kodak_novjavan1399
مادرم وقتی خیلی جوان بود و من و خواهرم کوچک بودیم بیوه می شود. پدرم بر اثرتصادف ضربه مغزی می شود ودر جا فوت می کند. مادرم تمام زندگی‌اش را پای ما ریخته است و همیشه می‌گوید دلم می خواهد مثل پدرتان بنده ی خدا باشید. تنها نصیحتی که از بچگی از اوشنیده ام همین است... «بنده باش»... اوایل نمی فهمیدم منظورش چیست؟ ولی هر چقدر بزرگ تر شدم فهمیدم چقدر سخت است بنده بودن و چقدر حرف در این دو کلمه است. چقدر می شود در موردش کتاب نوشت وحرف زد و باز به قول عطار اندر خم یک کوچه ماند. صدای گریه‌ی ریحانه که آویزان پاهایم شده بود، من را از اقیانوس فکرهایم بیرون آورد. نگاهی به ساعت انداختم نزدیک اذان بود. همیشه پیش ریحانه نماز را می خواندم بعد به خانه می رفتم. ریحانه را بغل کردم تا آرامش کنم. نمی دانستم چه کنم. ریحانه بی قراری می کردو از من جدا نمیشد. اذان گفته بود ومن هنوز بچه به بغل فکرمی کردم چطورراضی اش کنم که روی زمین بنشیندوآرام باشد. آقای معصومی ازاتاقش بیرون آمدتا وضو بگیرد. نمی خواستم ببینمش خجالت می کشیدم. یادشعری که برایم نوشته بودافتادم وسرم راپایین انداختم. –خانم رحمانی بچه رو بدید من نگه دارم، اذانه شما نمازتون رو بخونید، من بعدا می خونم. امروز حالش خوب نیست اذیتتون می کنه. اصلا رویم نشد حرفی بزنم. بدون این که نگاهش کنم بچه رادرآغوشش گذاشتم و برای وضوگرفتن به سرویس رفتم. وقتی بیرون آمدم نبود. بچه راداخل اتاقش برده بود. بعد از نماز لباس پوشیدم که بروم. چند تا تقه به در زدم از همان پشت اتاق گفتم: –آقای معصومی با اجارتون من دارم میرم، فقط اگه دوباره تب کرد داروش رو بهش بدید. خواستم بروم که دراتاقش راباز کردو گفت: –دستتون درد نکنه. زحمت کشیدید. دیدم بچه در بغلش بی قراری می کند. گفتم: –من بچه رو نگه می دارم تا شماهم نمازتون رو بخونید بعد میرم. ــ نه شما برید ما با هم کنار میاییم. ــ بی توجه به حرفش دستهایم را دراز کردم برای گرفتنش، که خود ریحانه مشتاقانه خودش را دربغلم انداخت و نگذاشت پدرش تعارف کند. بعد از تمام شدن نمازش، تشکر کردو گفت: –صبر کنید زنگ بزنم آژانس. –نه با مترو راحت ترم. بلند شدم تاخداحافظی کنم دیدم به کتاب روی اپن، خیره شده، با سرش اشاره کرد به کتاب و گفت: –نمی برینش؟ ــ روز آخر که خواستم برم با بقیه ی وسایل هام می برم. یکم سنگینه. (چون چند تا لباس و چادر نمازو کتاب و غیره آورده بودم اینجا.) با بستن در خروجی و وارد شدن به کوچه، دنیایی از افکاربه ذهنم هجوم آوردند. غرق در افکارم بودم که با صدای سلامی به خودم امدم. با دیدن آرش که دست به سینه ایستاده بودوبه ماشینش تکیه داده بود شوکه شدم. به نظر یک خشم پنهانی هم داشت که نمی توانست خوب مهارش کند. 🍁به‌قلم‌لیلافتحی‌پور🍁 @kodak_novjavan1399