#تلنگر
خانه ات که اجاره ای باشد ،
دائم به کودکت می گویی :
میخ نکوب❌؛ روی دیوارها نقاشی نکش❌ .
و مراقب خانه باش👌
اما این همه مراقبت برای چیست ؟!
چون خانه مال تو نیست؛
مال صاحبخانه ست . . .
چون این خانه دست تو امانت است
خانه دلت چطور !؟
خانه دل♥️ تمامش مال خداست ؛
در خانه خدا نقش گناه کشیدن
و میخ گناه کوبیدن ممنوع . . . !⛔️❌
@kodak_novjavan1399
7.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی
🇮🇷 قسمت سوم : الآغی که یونجه رو می فهمید
🇮🇷 کم حجم
🔮 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨
#چگونه_دعا_کنیم⁉️
#درمحضراهلبیت
امام صادق(ع) فرمودند:
خداوند دعایی را که از روی غفلت و بی توجهی واز قلب غافل باشد؛ اجابت نمیفرماید پس وقتی دعا میکنی دل بده و با توجه دعا کن و آنگاه یقین کن که خدای تعالی خواهد اجابت کرد.
{ اوقات دعا کردن }
1) هنگام باریدن باران
2)هنگام قرائت قرآن
3) هنگام وزیدن باد ها
4) هنگام نماز وتر(قنوتنماز)
5)بعد از دمیدن سپیده صبح
6) بعد از اذان ظهر و مغرب
📘نصایح ص۴۶۵۳و همان ۲۷۲۲۶
@kodak_novjavan1399
✍پیامبر اکرم (ص):
چهار چيز است چنانچه يكى از آنها وارد خانه ای شود آن خانه را طورى خراب كند حتّى با بركت نيز آباد نگردد:
●خيانت
●دزدى
●شرابخوارى
●و زِنا
📚امالی صدوق ص۳۸۹
@kodak_novjavan1399
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏃♂🏃♂#ورزش_خانگی
🔶تمرینات ورزشی در خانه برای کودک و نوجوان
🍀 @kodak_novjavan1399
#داستان_تخیلی_معمایی_هیجانی_ماجراجویی_کودکانه
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۶۳ 🌷
🇮🇷 بعد از چند روز ،
🇮🇷 نواب ، شبانه به طرف خراسان برگشت .
🇮🇷 نماز شبش را خواند
🇮🇷 و با گریه ، از خداوند ، مدد خواست .
🇮🇷 بعد از نماز صبح ،
🇮🇷 دعای عهد و دعای صباح را خواند .
🇮🇷 سپس به ورزش و نرمش پرداخت .
🇮🇷 و پس از آن ، در حیاط خانه نشست .
🇮🇷 به درخت خانه خیره شده بود
🇮🇷 و به فکر عمیقی ، فرو رفت .
🇮🇷 مرضیه ، خواهر نواب ، با سینی و صبحانه ،
🇮🇷 به طرف نواب آمد و کنار او نشست .
🇮🇷 نواب لبخندی زد و از خواهرش تشکر کرد
🇮🇷 هنوز آفتاب طلوع نکرده بود
🇮🇷 هر دو مشغول خوردن صبحانه شدند
🇮🇷 و در حین خوردن ، صحبت هم می کردند
🇮🇷 نواب ، همه آنچه را که در مسافرتش ،
🇮🇷 به شهرهای بیرون از خراسان داشت
🇮🇷 برای خواهر عزیزش تعریف کرد .
🇮🇷 سپس با خنده و شوخی ،
🇮🇷 می گفتند و می خندیدند .
🇮🇷 ناگهان مرضیه گفت :
🌸 راستی داداش نواب !
🌸 دیروز چند نفر اومدن ، سراغتو می گرفتن
🌷 نواب گفت : کی بودن ؟!
🇮🇷 مرضیه گفت :
🌸 نمی دونم ، نمی شناسم
🌸 ولی از ظاهرشون معلوم بود که مذهبیَن
🇮🇷 مرضیه در حال صحبت کردن بود
🇮🇷 که نواب حواسش جای دیگه رفت
🇮🇷 پس از کمی مکث ،
🇮🇷 به خواهرش اشاره کرد که ساکت شود
🇮🇷 نواب ، صدایی از پشت بام خانه شنید .
🇮🇷 به مرضیه اشاره کرد که به داخل خانه برود
🇮🇷 خودش هم به حرف زدن ادامه داد :
🌷 حالا نفهمیدی از کجا اومدن و چکار داشتن ؟
🌷 نکنه بچه های حوزه بودن ؟
🌷 شاید برای مباحثه اومده باشن ؟
🌷 شاید هم بچه های مسجد بودن
🇮🇷 نواب در حال حرف زدن ،
🇮🇷 آرام به داخل خانه رفت .
🇮🇷 لباس حضرت داوود را پوشید
🇮🇷 دستی به سینه اش زد
🇮🇷 و تبدیل به زره آهنی شد .
🇮🇷 سپس عمامه پیامبر را سرش کرد
🇮🇷 و تبدیل به کلاه خود فوق پیشرفته شد
🇮🇷 چوب حضرت داوود را چرخاند
🇮🇷 و تبدیل به سپر شد .
شمشیر ذوالفقار را برداشت
و به طرف درب سالن حرکت کرد .
مرضیه گفت :
🌸 چی شده داداش اتفاقی افتاده ؟!
نواب گفت :
🌷 فعلا معلوم نیست
🌷 ولی یه صداهایی از پشت بوم شنیدم
🌷 میرم ببینم چیه
🌷 اگه چیز مهمی نبود بر می گردم
🌷 اما اگه برام اتفاقی افتاد
🌷 شما سوار ذوالجناح شو
🌷 اون می دونه کجا باید بره .
🌟 ادامه دارد ...🌟
📚 نویسنده : حامد طرفی
🔮@kodak_novjavan1399
مرا بِکُشید اما چادرم را برندارید
صاحب خانه اش گفته بود:" طیبه که به خانه ما آمد ، ما سرمان برهنه بود ، بی حجاب بودیم.
این قدر پند و نصیحت کرد و از قران و دعا گفت که ما دیگر یک تار موی مان را نگذاشتیم پیدا شود".
به ساواک که گرفته بودش و دستبند زده بود به دست هایش، گفته بود :" مرا بکشید ولی چادرم را برندارید" .
🌹 شهـــیده "طیبه واعظی"
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
بهترين زنان شما، زني است که براي شوهرش آرايش و خودنمايي کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند.
بحارالانوار، ج 103، ص 235
@kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
قسمت ششم طالوت و داوود (ع )
🌴🌟🌴🌟🌴🌟
🌻🍃سموئیل گفت: خداوند بر لجاجت و عناد شما عالم و از اعتراض شما آگاه بوده است، لذا علامتی برای شما قرار داده است.
🍃🌻شما به خارج شهر بروید و صندوق عهد را ببینید. همان صندوقی كه با از دست دادن آن ذلیل شدید و بدبختی و ضعف دامن شما را گرفت؛
🍃🌻 اكنون به سوی شما می آید و اطمینان و آسایش شما را به همراه دارد. این صندوق را فرشتگان بر دوش می كشند
(سوره بقره آيه 248)
🍃🌻و اگر ایمان داشته باشید برای شما علامتی از سلطنت طالوت در آن موجود است.
🍃🌻بنی اسرائیل طبق گفتار سموئیل از شهر خارج شدند و دیدند كه صندوق آنجاست. به محض مشاهده صندوق آرامش و اطمینان بر قلبشان سایه افكند.
🍃🌻پس از آن كه علامت سلطنت طالوت واضح شد، با وی پیمان وفاداری بستند و با حكومت و سلطنت او بیعت نمودند.
🌻🍃طالوت، قوم خود را براى مبارزه در راه خدا فراخواند و آنان را براى نبرد با دشمنانى که آنها را به ذلّت نشاندند، تشویق و ترغیب نمود.
🌻🍃سپاهى انبوه زیر پرچم او گرد آمده و آنها را به جنگ با فلسطینیان که رهبرى آنها را جالوت عهدهدار بود، گسیل داشت.
🍃🌻جالوت به شجاعت و دلاورى معروف بود و خبر دلاورىها و پیروزىهاى وى میان تمام ملتهاى مجاور انتشار یافته بود، به همین دلیل از او بیمناک بوده و از نبرد و درگیرى با وى خوددارى مىکردند.
🌻🍃طالوت سپاهیان خود را حرکت داد و آنها را از شهر خودشان دور ساخت، تا به نزدیکى سپاه دشمن رسیدند، و خواست توان جنگى و رزمى آنها را بیازماید
🍃🌻و از میزان صبر و تحمل و فرمانبردارى و اطاعت آنها آگاه گردد، لذا در لحظاتى که به شدت خسته شده بودند و تشنگى بر آنان چیره گشته بود، بدانان گفت: شما به زودى از نهرى خواهید گذشت و خداوند به وسیله آن شما را در بوته امتحان و آزمایش قرار مىدهد
ادامه داستان در قسمت بعد .....
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
14.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای گولوبولا
🇮🇷 قسمت نهم
🇮🇷 کم حجم
@kodak_novjavan1399