eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
12.2هزار ویدیو
279 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️شک در وضو پس از نماز 🔷س 5482: اگر کسی بعد از کند که گرفته یا نه، وظیفه او چیست؟ ✅ج: نماز خوانده شده صحیح است ولی باید برای نماز های بعدی وضو بگیرد. @kodak_novjavan1399
🌸 " هـیـدرا " 🌸 قسمت نهم 🌟 یک روز به خدمت پیامبر رسیدم 🌟 و اجازه گرفتم 🌟 که در خدمت ایشان و علی باشم 🌟 پیامبر اکرم مثل همیشه ، 🌟 در حال موعظه بودند . 🌟 که سوالی برایم پیش آمد . 🌟 اجازه خواستم که سوالم را بپرسم 🌟 ایشان فرمودند : از علی بپرس 🌟 منم با لبخند به علی نگاه کردم و گفتم : 🍎 آخر این کودک چه می داند ؟ 🌟 پیامبر فرمودند : 🌷 علی دریای علم است . 🌷 علی صاحب حلم است 🌷 علی دارای حکمت است . 🌷 اگر من شهر علم باشم ؛ 🌷 علی ، دروازه آن شهر است . 🌟 سوالم را از علی پرسیدم . 🌟 و چه بسیار زیبا پاسخم را گرفتم 🌟 گفتم علی جان ! دیگر چه می دانی ؟! 🌸 علی گفت : 🌸 غیب و آینده و گذشته را . 🍎 گفتم : ممکن است 🍎 یکی از آن غیب ها را بفرمایید ؟! 🌸 گفت : هیدرا ! 🌸 آیا از مکان پدرت خبر داری ؟! 🍎 گفتم : خیر ، فدایت شوم 🍎 از آخرین مأموریتی که رفت 🍎 تاکنون ، حدود ۲۰ _ ۳۰ ساله 🍎 که خبری از او ندارم 🌸 علی گفت : 🌸 می خواهی جای او را به تو بگویم ؟! 🍎 با تعجب گفتم : 🍎 مگر شما می دانید او کجاست ؟! 🌸 گفت : بله می دانم 🌸 او در سیاره سیسون ، گرفتار شده است . 🌸 و شدیداً به کمک تو نیاز دارد . 🌟 گفتم سیاره سیسون دیگر کجاست ؟ 🌟 من که نمی شناسم 🌟 و نمی دانم از کجا باید برم . 🌸 علی گفت : 🌸ددوست داری راه را نشانت بدهم ؟ 🌟 گفتم بله آقا 🌟 علی ستاره ای را مامور کرد 🌟 تا مرا به آنجا راهنمایی کند . 🌟 به سرعت خودم را ، 🌟 به سیاره سیسون رساندم . 🌟 و به جست و جوی پدرم پرداختم . 🌟 بعد از مدتها ، 🌟 او را با وضع وحشتناکی پیدا کردم 🌟 همه قدرتش را از دست داده بود 🌟 و نمی توانست به زمین برگردد 🌟 چند ماه ، همان جا ماندم 🌟 و از او پرستاری کردم . 🌟 مشغول مداوای پدر بودم . 🌟 که ناگهان ؛ 🌟 صدای عجیبی به گوشم رسید . 📚 ادامه دارد 📚 ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 قسمت هفتم زندگينامه حضرت ابراهيم علیه السلام ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌹💞این سخن ابراهیم ، آنچنان منطقی و کوبنده بود که همانند پتکی آهنین بر سر بت پرستها فرود آمد و در یک لحظه آنان را از خواب غفلت بیدار کرد .🌹❣ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃بخود آمدند و سر به زیر انداختند و زیر لب به سرزنش و ملامت خویش پرداختند و گفتند . ستمکار شما هستید ، نه ابراهیم . 💞🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌹❣شمائید که فطرت پاک خود را آلوده کرده اید و بجای پرستش آفریدگار جهان ، بتهای بیجان و بی خاصیت که حتی قدرت حفظ خود را ندارند بخدائی گرفته اید .🌹❣ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃اما متاءستفانه ، این هشیاری و بیداری لحظه ای بیش نبود و دیگر باره بسوی بتها نگریستند و گفتند ، ای ابراهیم ، تو میدانی که بتها هرگز سخن نمیگویند .💞🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ❣🌹 ابراهیم گفت : آیا شما در مقابل خدای یگانه ، بتهائی را میپرسید که نه برای شما نفعی دارند و نه ضرری ، نه قدرت انجام کاری را دارند ونه توانائی رساندن سود و زیانی ؟🌹❣ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃اف بر شما و بر بتهائی که در برابر خداوند بزرگ به خدائی برگزیده اید . آیا شما عقل و فکرتان را بکار نمیگرید تا راه را از چاه و درست را از نادرست تشخیص دهید ؟💞🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🌹❣ابراهیم با اقدام عملی خود در مورد شکستن بتها و به نمایش گذاشتن ناتوانی و بی خاصیت بودن آنها و سپس حضور در درگاه علنی و دفاع قدرتمندانه و منطقی از خود و دعوت صریح و بی پرده از مردم ، برای رو آوردن بدرگاه خداوند ، وظیفه الهی و آسمانی خود را بخوبی انجام داد .❣🌹 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 💞🍃در دل بت پرستان ، نسبت به بتها ایجاد شک و تردید کرد . آنها را از خواب غفلت بیدار و حتی تعداد کمی را به یکتاپرستی کشانید .💞🍃 ادامه داستان در قسمت بعد ..... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ 📚 ✍مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد. و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند از آن‌ها پرسید قرآن را انتخاب می‌کنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است. اول از *نگهبان* شروع کرد پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم لذا مال را می‌گیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد. بعداً از *کشاورزی* که پیش او کار می‌کرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب می‌کردم ولی فعلا مال را انتخاب می‌کنم. بعد از آن سوال از *آشپز* بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت: من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم. و در سری آخر از *پسری* که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت: من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا این‌که غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری. پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم یا این‌که مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است: *یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است* قرآن را گرفت و بعد از این‌که قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود: *به زودی این مرد غنی را وارث می‌شود* پس آن مرد ثروتمند گفت: *هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.* @kodak_novjavan1399
52.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی نبرد با مگامون 🇮🇷 تخیلی ، هیجانی ، ماجراجویی 🇮🇷 قسمت اول @kodak_novjavan1399
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ قسمت هشتم زندگينامه حضرت ابراهيم علیه السلام ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺بدین جهت از لابلای جمعیت حاضران ، فریادهائی بلند شد که :🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺او را بسوزانید ، آتشش بزنید ، و انتقام خدایان خود را از او بگیرید و از حریم خدایان خود ، دفاع کنید .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺رفته رفته این صداها به یک شعار همگانی تبدیل شد و همه فریاد میزدند : او را بسوزانید ، او را بسوزانید .🌺🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺برای اعدام یک نفر ، راههای مختلفی وجود دارد که برخی آسانتر و برخی دردناکتر است : سر بریدن ، به دار کشیدن ، مسموم کردن و بالاخره بدترین انواع آن ، زنده زنده سوزاندن است .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺بت پرستان برای ابرهیم سخت ترین و رنج آورترین را انتخاب کردند تا بدینوسیله انتقام خدایان خود را از او بگیرند و سرنوشت او را عبرتی برای دیگر بت شکنان قرار دهند .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺این انتخاب ، یعنی زنده سوزاندن ، مورد تصویب همگان قرار گرفت و برای شرکت در در این انتقام مقدس ، همه مردم دست به یک تلاش گسترده و همه جانبه زدند .🌺🍃 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺برای سوزاندن ابراهیم ، مشتی هیزم کافی بود ولی آنها از عموم مردم دعوت به همکاری برای جمع آوری هیزم کردند تا همه در این امر معنوی و یاری رساندن به خدایان شریک و سهیم باشند . ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺تل بزرگی هیزم فراهم آمد و منطقه وسیعی از صحرا زیر خروارها هیزم پنهان گردید . از هر گوشه هیزم ها را آتش زدند و شعله های سهمگین آتش ، سر به آسمان کشید . هلهله شادی و غریو و فریاد جمیعت ، فضا را پر کرد .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺حرارت آتش بحدی رسید که پرندگان را یارای پرواز در آن منطقه نبود و کسی امکان نزدیک شدن به آن را نداشت .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃🌺ابراهیم را آوردند ولی کسی نمیتوانست بآتش نزدیک شود و او را در آتش بیاندازد . در اینگونه موارد ، شیطان به کمک دوستان خود میشتابد و راه کار را به آنان مینماید .🍃🌺 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ادامه داستان در قسمت بعد .... ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ منبع : دوره كامل قصه هاي قرآن نوشته محمد صحفي ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ بسیار زیبا ❗️ درون تو یک اژدهاست! مراقب باش نیش نخوری. @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ ۞ عامل سعادتمندی ✠ ﺍمام ﻋَﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ فرمودند: ⇱ در حضور هفت گروه، 7 کار را مخفی کن تا سعادتمند گردی: ◆ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻓﻘﯿﺮ، ﺩﻡ ﺍﺯ ﻣﺎلت ﻧﺰﻥ ◇ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﺳﻼﻣﺘﯽﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺧﺶ ﻧﮑﺶ ◆ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ، ﻗﺪﺭﺕﻧﻤﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ ◇ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻏﺼﻪﺩﺍﺭ، ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ نکن ◆ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ، ﺁﺯﺍﺩی ﺍﺕ ﺭﺍ ﺟﻠﻮه نمایی نکن ◇ ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻓﺮﺍﺩ بی بچه، ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎﯾﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ ◆ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ یتیم، ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﮕﻮ 📚 ﺗﺤﻒ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ، ص 167 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا