#مهدےجان❤️
ای یوسف زهرا به گدایت نظری کن
دارد طمع از چشمه ایثار تو چشمم
تا کی به تمنای تو ای مهدی موعود
گریان شود از طعنه اغیار تو چشمم
♡ #اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج♡
@kodak_novjavan1399
🔶🌺عهد ثابت جمعه ها🌺🔶
🔸 ⤵️ اذکار روز،،،
🔶صلوات👈 100 مرتبہ
⭐️ ⤵️ سوره روز،،،
✨ سوره مبارکہ ق✨
🌟آسان شدن سکرات موت
🍃🌺🍃🌺🍃
💠 ادعیه و زیارت روز،،،
🔹 دعای ندبه صبح جمعه
🔷 دعای سمات غروب جمعه
🍃🌺🍃🌺🍃
🌸 نماز روز⤵️،،،
نماز آقا امام زمان (عج) 👇🏻
🕌دو رکعت نماز به نیت امام زمان ( عج) می خوانی ، و در هر رکعت یک حمد و یک توحید باید خوانده شود . موقع خواندن حمد هنگامی که به " اِیّاکَ نَعبُدٌ و اِیّاکَ نَستَعین " رسید باید آن را ۱۰۰ مرتبه تکرار کند .ذکر های رکوع و سجود نیز باید هفت بار خوانده شود .
در رکعت دوم نیز به همین کیفیت می باشد .
پس ازپایان نماز تسبیحات حضرت زهرا (س) خوانده شود.
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
17.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 دعای زیبای ندبه 🌷
🌷 صـوتـی و تـصویـرے 🌷
🌷 با ترجمه فارسی و انگلیسی 🌷
@kodak_novjavan1399
🔰مرحوم آیت الله محمّدتقی بهجت: 🌸
ما دعای غیر #مستجاب نداریم❗
👌یا دعا دیرتر مستجاب میشود
👌یا یک بلایی از انسان دور میشود
👌یا بهتر از آن را به او میدهند
👌 یا روز #قیامت او را می آورند میگویند : این همه #ثواب برای تو .
🔶میگوید:من که کاری نکردم که لایق این همه ثواب باشم
🔸میگویند : این ثواب ها برای این است که دعا کردی و به صلاحت نبود مستجاب بشود،بجایش الان جبران کردیم
میگوید: ای کاش هیچ کدام از دعاهایم در #دنیا برآورده نمی شد...
🍃
🌼 @kodak_novjavan1399
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی
🇮🇷 این قسمت : بی اجازه
@kodak_novjavan1399
🌷 چیستان و معمای مذهبی 🌷
🌷 موضوع : فاطمیه 🌷
🌸 ۱. ام الائمه ( مادر امامان ) کیست ؟!
🌸 ۲. پدر حضرت فاطمه علیهاالسلام ؟!
🌸 ۳. مادر حضرت فاطمه علیهاالسلام ؟!
🌸 ۴. همسر حضرت زهرا علیهاالسلام ؟!
🌸 ۵. پسران حضرت زهرا علیهاالسلام ؟!
🌸 ۶. دختران حضرت زهرا علیهاالسلام ؟!
👈 باهوشا بسم الله ...
🔮 @kodak_novjavan1399
29.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی توپ ، شوت ، شیشه
🇮🇷 رده سنی : کودک و نوجوان
🇮🇷 قسمت سوم ( آخر )
@kodak_novjavan1399
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا "
🌸 قسمت سیزدهم
🌟 برخی از جنیان و یهودیان ،
🌟 با شیاطین هم پیمان شدند ؛
🌟 تا جان امام علی را ، بگیرند .
🌟 جبرئیل ، به خدمت پیامبر رسید ؛
🌟 و ایشان را از نقشه شوم یهودیان با خبر کرد .
🌟 پیامبر نیز ، همه جن ها را احضار کرد
🌟 و دستور داد ؛
🌟 تا از این کارشان ، توبه کنند .
🌟 و با یهودیان ، همکاری نکنند .
🌟 برخی از جن ها توبه کردند
🌟 و با دعای پیامبر ، بخشیده شدند .
🌟 اما عده ای قبول نکردند که توبه کنند .
🌟 پیامبر نیز ، همه آنها را تبعید کردند .
🌟 با نفرین حضرت محمد ،
🌟 ناگهان همه آن طغیان گران ،
🌟 از دیده ها محو شدند .
🌟 امام علی ، نگاهی به من کردند
🌟 و با لبخند گفتند :
🌷 هیدرا خوشحال باش
🌷 که دیگر پدرت تنها نیست .
🍎 گفتم : منظورتون چیه برادر ؟!
🌟 گفتند :
🌷 چون پیامبر خدا ،
🌷 همه آن جن هایی که قصد کشتن مرا داشتند را ،
🌷 به سیاره سیسون تبعید کردند .
🌷 آن سیاره نیز قفل شده است .
🌷 و دیگر کسی حق خروج ندارد .
🍎 گفتم :
🍎 پس پدر و برادرانم چی می شوند ؟
🌟 علی گفت :
🌷 آنها نیز نمی توانند برگردند ،
🌷 اما تو از طرف ما اجازه داری ؛
🌷 تا به آنجا رفت و آمد داشته باشی ؛
🌷 و آنها را به اسلام و تشیع ، دعوت کنی .
🌟 بعد از چند روز ، به سرعت خودم را ،
🌟 به سیاره سیسون رساندم ؛
🌟 و از آنها خواستم ؛
🌟 که امامت امام علی را قبول کنند .
🌟 ولی آنها نپذیرفتند .
🌟 بعد از مدتها تلاش ،
🌟 از ایمان آوردن آنها مایوس شدم
🌟 و به زمین برگشتم .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @kodak_novjavan1399
31.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت ششم : رایان فداکار
🔮 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
✨🌸✨🌸✨🌸
قسمت دوازدهم زندگینامه حضرت ابراهیم علیه السلام
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️گمرکچی قانع نشد و آنها را نزد فرمانروای خود برد . او وقتی چشمش به ساره افتاد ، دست بسوی او دراز کرد .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️ابراهیم از شدت خشم و ناراحتی ، رو برگرداند و گفت : خدایا ، شر این مرد را از حریم من کوتاه کن .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️دست فرمانروا همانند یک قطعه چوب خشک شد و دانست که با یک فرد عادی سرو کار ندارد ، بلکه با مردی روبرو است که از قدرت معنوی فوق العاده ای برخوردار است . لذا گفت : ای ابراهیم ، چرا دست من اینگونه شد ؟
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️گفت : خدای من باغیرت است و از این کار حرام بیزار است . من از درگاه او تقاضا کردم که ناموس مرا از گزند تو حفظ کند و او این بلا را بر سر تو آورد .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️در اثر دعای ابراهیم ، دست آنمرد شفا یافت ولی او دگر باره دست بسوی ساره برد و باز هم دستش خشکید . گفت : ای ابراهیم ، دعا کن دست من خوب شود تعهد میکنم که دیگر متعرض حریم تو نشوم .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️گفت : من دعا میکنم ولی بشرط اینکه اگر تخلف کنی ، دیگر از من درخواست دعا نکنی . او متعهد شد و ابراهیم نیز شفای او را از خداوند خواست و شفا یافت و او هم نهایت احترام و تجلیل را از ابراهیم بعمل آورد و کنیزی بنام هاجر را به ساره بخشید و آنان را تا دروازه شهر بدرقه کرد .
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️ابراهیم قهرمان یکتاپرستی و توحید بود . تمام ذرات وجودش و تک تک سلولهای بدنش ، ندای توحید سر میداد و در مسئله معاد کوچکترین شک و تردیدی در دلش راه نداشت
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✳️ ولی مایل بود نمونه ای از رستاخیز و چگونگی زنده شدن مردگان را بچشم ببیند و دور نمایی از صحنه قیامت را در این جهان مشاهده کند .
ادامه داستان در قسمت بعد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🍃
🌼 @kodak_novjavan1399