☀️ #حدیث_روز
💠 امیرالمؤمنین عليه السلام:
⚠️ كسى كه مقصدى غیر خدا داشته باشد، گم شود
📙 غررالحكم حدیث5907
@kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
#قسمت_2_ذوالقرنین
☘🌺☘🌺☘🌺
✨ذو القرنین سفر سوم خود را با تمام امکاناتی که خداوند باو عنایت فرموده بود ، همراه با سپاهیانش ، بسوی شمال آغاز کرد .✨
✨یکی از اقوامیکه ذوالقرنین با آنها ملاقات کرد ، گروهی بودند که وضع مادی آنها خوب بود ولی از نظر فکر عقب مانده و حتی از فهم و درک سخن ناتوان بودند و این پادشاه نیک سرشت به تحقیق در وضع زندگی و مشکلات و دردهای آنها پرداخت ، تا کمی از رنج آنها را بکاهد و زندگی را برای آنها آسان تر سازد .✨
✨آنقوم که رفتار محبت آمیز او را دیدند ، با او انس گرفتند و به هر ترتیبی بود ، با زبان یا اشاره به او گفتند :✨
✨ای پادشاه مهربان ، در آن سوی کوههائی که ما زندگی می کنیم ، قومی وحشی و جنایتکار بنام یاءجوج و ماءجوج وجود دارند که همواره در این منطقه فساد برپا می کنند . گاه و بیگاه از شکافی که بین این کوهها است بما حمله می کنند و زندگانی ما را به تباهی می کشانند .✨
✨آیا ممکن است با این امکانات عظیمی که در اختیار داری ، بین ما و آنها سدی ایجاد کنی و و ما را از حملات گاه و بیگاه آنها نجات دهی و ما هزینه احداث سد را به تو خواهیم پرداخت .✨
✨ذو القرنین با آغوش باز ، درخواست آنانرا پذیرفت و هزینه سد را نیز خود به عهده گرفت و گفت :✨
✨اعتبار و اقتداری که خدا به من عطا فرموده ، بهتر و بالاتر از پولی است که شما می خواهید بپردازید . شما با نیروی انسانی مرا یاری کنید تا با کمک یکدیگر ، این سد عظیم را احداث کنیم .✨
#ادامه_داستان_در_قسمت_بعد ...
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
خواص خواندن سوره قدر در هنگام وضو گرفتن
🍃
🌼🍃 @kodak_novjavan1399
#داستانهای_قرآنی
قسمت_آخر
#ذوالقرنین
💥🍃💥🍃💥🍃
💥🍃ذوالقرنین با آغوش باز ، درخواست آنانرا پذیرفت و هزینه سد را نیز خود به عهده گرفت و گفت :
💥🍃اعتبار و اقتداری که خدا به من عطا فرموده ، بهتر و بالاتر از پولی است که شما می خواهید بپردازید . شما با نیروی انسانی مرا یاری کنید تا با کمک یکدیگر ، این سد عظیم را احداث کنیم .
💥🍃آنگاه دستور داد : قطعات آهن فراهم کنید . همه به تلاش افتادند . از هر گوشه و کنار قطعه های بزرگ و کوچک آهن را به محل آوردند . طبق راهنمایی ذوالقرنین ، آهنها را در دره میان دو کوه روی هم چیدند و سپس دستور داد آتش تهیه کنید . مقادیر زیادی هیزم و دیگر مواد سوختنی که در اختیار داشتند زیر و رو و اطراف آهنها چیدند و آنها را شعله ور ساختند .💥🍃
💥🍃آتش عظیمی برافروخته شد و مدتها بآن ادامه دادند . حرارت ، آهنها را نرم و به یکدیگر متصل ساخت . سپس ذوالقرنین از مردم خواست مقداری مس بیاورند . بزودی مقدار زیادی مس آماده شد . مسها را بالای آهنها گذاشت و با حرارت زیاد آنها را ذوب کرد ، بطوریکه پوششی از مس ، آن سد آهنین را در بر گرفت
💥🍃 تا از نفوذ آب و هوا و زنگ زدگی و فرسودگی آهنها جلوگیری شود و بدین ترتیب سدی پولادین و غیر قابل نفوذ ، با ارتفاعی در حد ارتفاع کوههای دو طرف ساخته شد که یاءجوج و ماءجوج نه قدرت سوراخ کردن آن را داشتند و نه توان عبور از روی آنرا و در نتیجه ، آنقوم محروم و درمانده از خطر حمله اشرار مصونیت یافتند .💥🍃
💥𑨱روزی که سد بپایان رسید ، مردم شادیها کردند و جشنها برپا نمودند و از ذوالقرنین که چنین شاهکار بزرگ و حیرت آوری را بوجود آورده بود ، ستایش و تجلیل فراوان کردند
💥🍃از زندگانی ذوالقرنین ، لشکرکشیهایش ، سفرهای شرق و غربش ، سد ساختنش ، تاریخ تولد و وفاتش ، مرکز حکومت و فرمانروایش و بسیاری از خصوصیات حیاتش ، چیزی جز آنچه در بالا خواندید ، در قرآن کریم نیامده است . زیرا قرآن تاریخ نیست و از تاریخ گذشتگان آن مقدار که در راه هدایت انسانها سودمند است نقل می کند💥
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
👈 #طنز #جوک #شوخی #خنده
🌸 معلم به رضا گفت :
🌹 رضا جان ! صبح که از خواب پا میشی
🌹 چیکار میکنی ؟!
🌸 رضا گفت :
🌷 آقا معلم اجازه !
🌷 راستش پتو می کشم رو خودم
🌷 و دوباره می گیرم می خوابم !!
🌸 معلم به محمد گفت :
🌹 محمد جان ، تو چی ؟
🌸 محمد گفت :
🌟 آقا اجازه ! ما تا بیدار شدیم
🌟 میریم دست و صورتمون رو میشوریم !
🌸 معلم گفت :
🌹 آفرین آقا محمد که سحر خیزه
🌹 خب بعدش چیکار میکنی ؟
🌸 محمد گفت :
🌟 آقا میریم می شینیم سر سفره
🌟 با خانواده ناهار میخوریم ! 😁😍
🔮 @kodak_novjavan1399
#تفکـــر_در_آیـات_قــــرآن
📢 با کسی دوست شو که به نماز، «اهمیت» بدهد
🌸👇قرآن می فرماید:
🌴 آیه 57 سوره مائده 🌴
🕋 «ای اهل ایمان! با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند دوستی مکنید. ❌⚠️
زمانی که شما ندای نماز بلند می کنید ، آن را به مسخره و بازی می گیرند، زیرا مردمی نادان و بی خردند.»
❗️«اهمیت» دادن به نماز، با خواندن آن فرق دارد. زیرا نمازخوان هایی هستند که خدا نفرین شان کرده است 😱❗️
🌴 آیات 4 تا 7 سوره ماعون 🌴
🕋 فویلٌ للمُصلّین الّذین هم عن صَلاتِهم ساهون ...!!
پس وای بر نمازگزارانی که در نمازشان، غفلت، کوتاهی و سهل انگاری می کنند.
آنان که ریا می کنند ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺿﺮﻭﺭی ﺯﻧﺪگی ﻭ ﺯﻛﺎﺕ، ﻫﺪﻳﻪ ﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﺑﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭﻳﻎ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ. ⚠️❗️
👈 کوتاهی و سهل انگاری در نماز را برخی گمان می کنند که به این معنی است که گاهی نماز می خواند و گاهی نمی خواند!
👌 البته این هم درست است ولی امام خمینی ره در این باره فرموده که «ساهون» در این آیه یعنی کسانی که نماز را در اول وقت نمی خوانند !!❗️⚠️😯
@kodak_novjavan1399
46.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای فرزندان آفتاب
🇮🇷 قسمت اول
🔮 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون دیرین دیرین
🇮🇷 این قسمت : انگری قهوه ای
🇮🇷 نکته اخلاقی : خشم ، دل را سیاه می کند
🔮 @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۰ 🐈 🐈 🐈
🌸 فرامرز ، از دیوار بالا رفت .
🌸 دوباره به شیعه فاطمه نگاهی کرد و گفت :
🐈 راستی ، تو چی ؟ کی هستی ؟ اسمت چیه ؟!
🍎 گفت : من شیعه فاطمه هستم .
🐈 فرامرز گفت : تو انسانی ؟!
🌸 شیعه فاطمه فقط لبخند زد
🌸 و جوابی به او نداد .
🌸 فرامرز دوباره گفت :
🐈 نه ، تو انسان نیستی ، پس چی هستی ؟!
🍎 شیعه فاطمه گفت :
👑 فعلا نمی تونم بهت بگم
👑 برو به سلامت .
🌸 فرامرز خداحافظی کرد
🌸 و به دنبال مینه و دوست شکارچی ،
🌸 با سرعت به طرف بندرگاه رفت .
🌸 شکارچی ، همه مدت در تعجب بود .
🌸 تعجب از تبدیل سنگ به طلا
🌸 تعجب از حرف زدن دختر کوچولو با گربه
🌸 و تعجب از اینکه آن گربه ، یک انسان بوده .
🇮🇷 فرامرز ، همه بندرگاه را گشت ،
🇮🇷 اما چیزی پیدا نکرد .
🇮🇷 سپس سوار یکی از کشتی ها شد .
🇮🇷 و آن کشتی را ، جستجو کرد
🇮🇷 اما مینه را پیدا نکرد .
🇮🇷 سپس به کشتی های دیگری رفت .
🇮🇷 در یکی از کشتی ها ،
🇮🇷 یکی از ملوانان ، فرامرز را دید
🇮🇷 و قصد داشت تا او را از کشتی بیرون کند
🇮🇷 فرامرز در قسمت بار ، مخفی گشت .
🇮🇷 و در آنجا ، قفسی پر از گربه دید .
🇮🇷 از آنها ، سراغ مینه را گرفت .
🇮🇷 امّا کسی او را نمی شناخت .
🇮🇷 با گربه های در قفس ، آشنا شد .
🇮🇷 و خودش را به آنها معرفی کرد .
🇮🇷 و قول داد که راهی پیدا کند ،
🇮🇷 تا همه آنها را نجات دهد .
🇮🇷 کم کم هوا تاریک شد .
🇮🇷 سپس آرام از قسمت بار بیرون آمد .
🇮🇷 کشتی در حال حرکت بود .
🇮🇷 برای پیدا کردن مینه ،
🇮🇷 به قسمت های مختلف کشتی رفت .
🇮🇷 اما اثری از او پیدا نکرد .
از شدت خستگی ، پشت طنابها ،
در روی ارشه ، خوابش برد .
چند ساعت بعد ، در نیمه های شب ،
دزدان دریایی به آن کشتی حمله کردند .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399