eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
252 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ 💠 امیرالمؤمنین عليه السلام: ⚠️ كسى كه مقصدى غیر خدا داشته باشد، گم شود 📙 غررالحكم حدیث5907 @kodak_novjavan1399
☘🌺☘🌺☘🌺 ✨ذو القرنین سفر سوم خود را با تمام امکاناتی که خداوند باو عنایت فرموده بود ، همراه با سپاهیانش ، بسوی شمال آغاز کرد .✨ ✨یکی از اقوامیکه ذوالقرنین با آنها ملاقات کرد ، گروهی بودند که وضع مادی آنها خوب بود ولی از نظر فکر عقب مانده و حتی از فهم و درک سخن ناتوان بودند و این پادشاه نیک سرشت به تحقیق در وضع زندگی و مشکلات و دردهای آنها پرداخت ، تا کمی از رنج آنها را بکاهد و زندگی را برای آنها آسان تر سازد .✨ ✨آنقوم که رفتار محبت آمیز او را دیدند ، با او انس گرفتند و به هر ترتیبی بود ، با زبان یا اشاره به او گفتند :✨ ✨ای پادشاه مهربان ، در آن سوی کوههائی که ما زندگی می کنیم ، قومی وحشی و جنایتکار بنام یاءجوج و ماءجوج وجود دارند که همواره در این منطقه فساد برپا می کنند . گاه و بیگاه از شکافی که بین این کوهها است بما حمله می کنند و زندگانی ما را به تباهی می کشانند .✨ ✨آیا ممکن است با این امکانات عظیمی که در اختیار داری ، بین ما و آنها سدی ایجاد کنی و و ما را از حملات گاه و بیگاه آنها نجات دهی و ما هزینه احداث سد را به تو خواهیم پرداخت .✨ ✨ذو القرنین با آغوش باز ، درخواست آنانرا پذیرفت و هزینه سد را نیز خود به عهده گرفت و گفت :✨ ✨اعتبار و اقتداری که خدا به من عطا فرموده ، بهتر و بالاتر از پولی است که شما می خواهید بپردازید . شما با نیروی انسانی مرا یاری کنید تا با کمک یکدیگر ، این سد عظیم را احداث کنیم .✨ ... 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399
خواص خواندن سوره قدر در هنگام وضو گرفتن 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
قسمت_آخر 💥🍃💥🍃💥🍃 💥🍃ذوالقرنین با آغوش باز ، درخواست آنانرا پذیرفت و هزینه سد را نیز خود به عهده گرفت و گفت : 💥🍃اعتبار و اقتداری که خدا به من عطا فرموده ، بهتر و بالاتر از پولی است که شما می خواهید بپردازید . شما با نیروی انسانی مرا یاری کنید تا با کمک یکدیگر ، این سد عظیم را احداث کنیم . 💥🍃آنگاه دستور داد : قطعات آهن فراهم کنید . همه به تلاش افتادند . از هر گوشه و کنار قطعه های بزرگ و کوچک آهن را به محل آوردند . طبق راهنمایی ذوالقرنین ، آهنها را در دره میان دو کوه روی هم چیدند و سپس دستور داد آتش تهیه کنید . مقادیر زیادی هیزم و دیگر مواد سوختنی که در اختیار داشتند زیر و رو و اطراف آهنها چیدند و آنها را شعله ور ساختند .💥🍃 💥🍃آتش عظیمی برافروخته شد و مدتها بآن ادامه دادند . حرارت ، آهنها را نرم و به یکدیگر متصل ساخت . سپس ذوالقرنین از مردم خواست مقداری مس بیاورند . بزودی مقدار زیادی مس آماده شد . مسها را بالای آهنها گذاشت و با حرارت زیاد آنها را ذوب کرد ، بطوریکه پوششی از مس ، آن سد آهنین را در بر گرفت 💥🍃 تا از نفوذ آب و هوا و زنگ زدگی و فرسودگی آهنها جلوگیری شود و بدین ترتیب سدی پولادین و غیر قابل نفوذ ، با ارتفاعی در حد ارتفاع کوههای دو طرف ساخته شد که یاءجوج و ماءجوج نه قدرت سوراخ کردن آن را داشتند و نه توان عبور از روی آنرا و در نتیجه ، آنقوم محروم و درمانده از خطر حمله اشرار مصونیت یافتند .💥🍃 💥𑨱روزی که سد بپایان رسید ، مردم شادیها کردند و جشنها برپا نمودند و از ذوالقرنین که چنین شاهکار بزرگ و حیرت آوری را بوجود آورده بود ، ستایش و تجلیل فراوان کردند 💥🍃از زندگانی ذوالقرنین ، لشکرکشیهایش ، سفرهای شرق و غربش ، سد ساختنش ، تاریخ تولد و وفاتش ، مرکز حکومت و فرمانروایش و بسیاری از خصوصیات حیاتش ، چیزی جز آنچه در بالا خواندید ، در قرآن کریم نیامده است . زیرا قرآن تاریخ نیست و از تاریخ گذشتگان آن مقدار که در راه هدایت انسانها سودمند است نقل می کند💥 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 🌸 معلم به رضا گفت : 🌹 رضا جان ! صبح که از خواب پا میشی 🌹 چیکار میکنی ؟! 🌸 رضا گفت : 🌷 آقا معلم اجازه ! 🌷 راستش پتو می کشم رو خودم 🌷 و دوباره می گیرم می خوابم !! 🌸 معلم به محمد گفت : 🌹 محمد جان ، تو چی ؟ 🌸 محمد گفت : 🌟 آقا اجازه ! ما تا بیدار شدیم 🌟 میریم دست و صورتمون رو میشوریم ! 🌸 معلم گفت : 🌹 آفرین آقا محمد که سحر خیزه 🌹 خب بعدش چیکار میکنی ؟ 🌸 محمد گفت : 🌟 آقا میریم می شینیم سر سفره 🌟 با خانواده ناهار میخوریم ! 😁😍 🔮 @kodak_novjavan1399
📢 با کسی دوست شو که به نماز، «اهمیت» بدهد 🌸👇قرآن می فرماید: 🌴 آیه 57 سوره مائده 🌴 🕋 «ای اهل ایمان! با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به بازیچه گرفتند دوستی مکنید. ❌⚠️ زمانی که شما ندای نماز بلند می کنید ، آن را به مسخره و بازی می گیرند، زیرا مردمی نادان و بی خردند.» ❗️«اهمیت» دادن به نماز، با خواندن آن فرق دارد. زیرا نمازخوان هایی هستند که خدا نفرین شان کرده است 😱❗️ 🌴 آیات 4 تا 7 سوره ماعون 🌴 🕋 فویلٌ للمُصلّین الّذین هم عن صَلاتِهم ساهون ...!! پس وای بر نمازگزارانی که در نمازشان، غفلت، کوتاهی و سهل انگاری می کنند. آنان که ریا می کنند ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻭﺳﺎﻳﻞ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﺿﺮﻭﺭی ﺯﻧﺪگی ﻭ ﺯﻛﺎﺕ، ﻫﺪﻳﻪ ﻭ ﺻﺪﻗﻪ ﺑﻪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺩﺭﻳﻎ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ. ⚠️❗️ 👈 کوتاهی و سهل انگاری در نماز را برخی گمان می کنند که به این معنی است که گاهی نماز می خواند و گاهی نمی خواند! 👌 البته این هم درست است ولی امام خمینی ره در این باره فرموده که «ساهون» در این آیه یعنی کسانی که نماز را در اول وقت نمی خوانند !!❗️⚠️😯 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون دیرین دیرین 🇮🇷 این قسمت : انگری قهوه ای 🇮🇷 نکته اخلاقی : خشم ، دل را سیاه می کند 🔮 @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۰ 🐈 🐈 🐈 🌸 فرامرز ، از دیوار بالا رفت . 🌸 دوباره به شیعه فاطمه نگاهی کرد و گفت : 🐈 راستی ، تو چی ؟ کی هستی ؟ اسمت چیه ؟! 🍎 گفت : من شیعه فاطمه هستم . 🐈 فرامرز گفت : تو انسانی ؟! 🌸 شیعه فاطمه فقط لبخند زد 🌸 و جوابی به او نداد . 🌸 فرامرز دوباره گفت : 🐈 نه ، تو انسان نیستی ، پس چی هستی ؟! 🍎 شیعه فاطمه گفت : 👑 فعلا نمی تونم بهت بگم 👑 برو به سلامت . 🌸 فرامرز خداحافظی کرد 🌸 و به دنبال مینه و دوست شکارچی ، 🌸 با سرعت به طرف بندرگاه رفت . 🌸 شکارچی ، همه مدت در تعجب بود . 🌸 تعجب از تبدیل سنگ به طلا 🌸 تعجب از حرف زدن دختر کوچولو با گربه 🌸 و تعجب از اینکه آن گربه ، یک انسان بوده . 🇮🇷 ‌فرامرز ، همه بندرگاه را گشت ، 🇮🇷 اما چیزی پیدا نکرد . 🇮🇷 سپس سوار یکی از کشتی ها شد . 🇮🇷 و آن کشتی را ، جستجو کرد 🇮🇷 اما مینه را پیدا نکرد . 🇮🇷 سپس به کشتی های دیگری رفت . 🇮🇷 در یکی از کشتی ها ، 🇮🇷 یکی از ملوانان ، فرامرز را دید 🇮🇷 و قصد داشت تا او را از کشتی بیرون کند 🇮🇷 فرامرز در قسمت بار ، مخفی گشت . 🇮🇷 و در آنجا ، قفسی پر از گربه دید . 🇮🇷 از آنها ، سراغ مینه را گرفت . 🇮🇷 امّا کسی او را نمی شناخت . 🇮🇷 با گربه های در قفس ، آشنا شد . 🇮🇷 و خودش را به آنها معرفی کرد . 🇮🇷 و قول داد که راهی پیدا کند ، 🇮🇷 تا همه آنها را نجات دهد . 🇮🇷 کم کم هوا تاریک شد . 🇮🇷 سپس آرام از قسمت بار بیرون آمد . 🇮🇷 کشتی در حال حرکت بود . 🇮🇷 برای پیدا کردن مینه ، 🇮🇷 به قسمت های مختلف کشتی رفت . 🇮🇷 اما اثری از او پیدا نکرد . از شدت خستگی ، پشت طنابها ، در روی ارشه ، خوابش برد . چند ساعت بعد ، در نیمه های شب ، دزدان دریایی به آن کشتی حمله کردند . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399