769.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 سلام
صبح یکشنبه تون معطر
به ذکر عطر خوش صلوات
بر حضرت محمد (ص)
و خاندان پاک و مطهرش
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
در پناه لطف حق تعالی و
جعنایت اهل بیت علیهم السلام
عاقبت بخیر باشید ان شالله
🌹یکشنبه تون پر خیر و برکت
🌸🕊اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم🕊🌸
@kodak_novjavan1399
#سلام_امام_زمانم
🌼🍃 تو بيا عزيز زهرا
🌼🍃 که تو سيد جهانی
✨✨ که تو هم بهار مردم
✨✨ که تو هم بهار جانی
🌼🍃 تو بيا که چشم مردم
🌼🍃 به ره عنايت توست
💙💙 که تو هم طبيب دلها
💙💙 که تو نور دیدگانی
💎الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💎
تعجیل درفرج #پنج صلوات
@kodak_novjavan1399
☀️ #حدیث_روز
💠 امام رضا علیه السلام:
📛 آنکه از خدا موفقیت را بخواهد اما تلاش نکند، خود را مسخره کرده است.
📙 معدن الجواهر؛1:59
@kodak_novjavan1399
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید مصطفی چمران:
خدایا، آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار کردند، آنان که از من انتقاد کردند به من راه و رسم زندگی آموختند، آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر و تحمل آموختند، آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا آموختند.
🙏 پس خدایا، به همه اینان که باعث تعالی دنیا و آخرت من شدند، خیر و نیکی برسان.
@kodak_novjavan1399
2.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 #درس_اخلاق
اینجوری برو در خونه ی خدا
@kodak_novjavan1399
#از_ریسمان_درونت_بترس...❗️
🍃شمعی به کبریت گفت : از تو میترسم تو قاتل من هستی . کبریت گفت : از من نترس از ریسمانی بترس که در دل خود جای دادی . رابطه نفس امّاره با شیطان هم مثل رابطه ریسمان و کبریت است .
@kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۶ 🐈 🐈 🐈
⛔️ هشدار : این قسمت ۱۴- می باشد .
🇮🇷 فرامرز ، دوباره با اذان صبح ، انسان شد .
🇮🇷 و به دنبال جمع کردن مدارک علیه ایاز رفت .
🇮🇷 و همچنین ، همه جا را گشت
🇮🇷 تا بفهمد که دختران را کجا زندانی کردند .
🇮🇷 از مدارکی که پیدا کرده بود ،
🇮🇷 احساس ترس و وحشت کرد .
🇮🇷 ایاز ، علاوه بر فروش گربه و دختران ،
🇮🇷 در کار مواد مخدر ، فروش جنین به چینی ها
🇮🇷 فروش اعضای انسان و... بود .
🇮🇷 فرامرز ، از دیدن عکس و فیلمهایی که
🇮🇷 در دفتر ایاز پیدا کرده بود
🇮🇷 حالش بد شد و به گریه افتاد .
🇮🇷 عکس چینی هایی را دید
🇮🇷 که ، با جنین و نوزادان مرده ،
🇮🇷 سوپ درست می کردند .
🇮🇷 عکس جنین هایی را دید ،
🇮🇷 که درون چرخ گوشت ، گذاشته بودند .
🇮🇷 عکس دخترانی که ، مثل حیوان ،
🇮🇷 وسط خیابان چهار دست و پا ، راه می رفتند
🇮🇷 یک طناب بر گردنشان انداخته بودند
🇮🇷 و آنها را مثل سگ ،
🇮🇷 به دنبال خود می کشاندند .
🇮🇷 عکس دخترانی را دید ،
🇮🇷 که دست و پاهایشان را قطع می کردند
🇮🇷 زبانشان را می بریدند
🇮🇷 و آنها به عنوان عروسک و حیوان ،
🇮🇷 به پولداران می فروختند .
🇮🇷 عکس دخترانی که با طناب بسته شده بودند
🇮🇷 و چند مرد وحشی به او تجاوز می کردند .
🇮🇷 عکس دخترانی که وسط رینگ بوکس ،
🇮🇷 عریان رهایش می کردند
🇮🇷 تا یکی یکی به او تجاوز کنند .
🇮🇷 و صدها نفر ، دور تا دور رینگ ، نشسته بودند
🇮🇷 و از این وحشی گری ، لذت می بردند .
🇮🇷 عکس دخترانی که در مغازه ها ،
🇮🇷 پشت ویترین گذاشته می شدند
🇮🇷 تا برای استفاده جنسی ، کرایه می دادند .
🇮🇷 فرامرز ، دیگر طاقت نیاورد .
🇮🇷 حالش خیلی بد شده بود
🇮🇷 هم بغضش گرفت هم خیلی ترسید .
🇮🇷 اشک در چشمانش جمع شده بود .
🇮🇷 اشک ، دیدش را تار کرده بود .
🇮🇷 می خواست از آن خانه نفرین شده فرار کند
🇮🇷 و بی خیال ایاز و نجات دخترا و... شود
🇮🇷 اما ذره ای امید داشت
🇮🇷 که با انجام کارهای خوب ،
🇮🇷 دوباره انسان می شود .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
۷چیزکه خدانفرت دارد
۱: #نگاه متکبرانه
۲:# زبان دروغگو
۳:#خون بی گناه ریختن
۴: #افکارپلید
۵:#پاهایی که برای بدی
کردن می شتابند
۶:#شاهدی که دروغ میگوید
۷:#شخصی که میان
دوستان تفرقه می اندازد
@kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈
🐈 🐈 🐈 قسمت ۳۷ 🐈 🐈 🐈
🇮🇷 فرامرز ، محل نگهداری دختران ،
🇮🇷 قراردادهای ایاز و طرف هایش ،
🇮🇷 آزمایشگاه های مواد مخدرش ،
🇮🇷 واسطه های خرید جنین و... را حفظ کرد .
🇮🇷 و به طرف قفس گربه ها رفت .
🇮🇷 روز بعد ،
🇮🇷 در کنار گربه های دیگر ،
🇮🇷 در یک قفس بزرگ ،
🇮🇷 به انتظار اذان نشسته بود .
🇮🇷 با آمدن صدای اذان ، فرامرز انسان شد
🇮🇷 به سرعت ، قفل در قفس خود را شکست ،
🇮🇷 و از قفس بیرون آمد .
🇮🇷 و گربه های دیگر را نیز آزاد کرد .
🇮🇷 آرام به طرف زیرزمین ، حرکت کرد .
🇮🇷 همه گربه ها نیز پشت سر او می آمدند .
🇮🇷 دو نگهبان ، دم در زیرزمین بودند .
🇮🇷 فرامرز ، به طرف آن دو رفت و گفت :
🐈 آقایون ممکنه کمکم کنید .
🇮🇷 دو نگهبان ، از دیدن فرامرز ،
🇮🇷 هم متعجب گشته و هم احساس خطر کردند .
🇮🇷 سلاح خود را در آورده و به طرف او گرفتند
🇮🇷 یکی از آنان ، با زبان ترکی گفت :
🔥 هِی تو کی هستی ؟! اینجا چکار می کنی ؟!
🔥 چطوری اومدی داخل ؟!
🐈 فرامرز به گربه ها ،
🐈 که پشت نگهبانان بودند ، اشاره کرد و گفت :
🐈 من نمی فهمم چی میگید .
🐈 لطفا از اونا ، بپرسید .
🇮🇷 دو نگهبان ،
🇮🇷 ِسرشان را به سمت عقب چرخاندند
🇮🇷 ناگهان گربه ها به آنها حمله کردند .
🇮🇷 فرامرز نیز ، به طرف آنها دوید .
🇮🇷 و مشت محکمی به گردن آنها زد .
🇮🇷 و آنها را بیهوش نمود .
🇮🇷 سلاحشان را ، از دستشان گرفت ،
🇮🇷 و کلید زیرزمین را برداشت .
🇮🇷 سپس درب زیر زمین را باز کرد .
🇮🇷 چندتا اتاق در زیر زمین بود .
🇮🇷 به سرعت و با عجله ،
🇮🇷 یکی یکی آن درها را باز کرد .
🇮🇷 دختران زیادی در آن اتاق ها زندانی بودند .
🇮🇷 دختران را آزاد کرد و گفت :
🐈 بی سروصدا از اینجا خارج بشید
🐈 و مستقیم به طرف پلیس برید ،
🐈 اونجا جاتون اَمنه .
🇮🇷 فرامرز و گربه ها ،
🇮🇷 دوباره به قفس هاشون برگشتند .
🇮🇷 و با طلوع آفتاب ، دوباره فرامرز ، گربه شد .
🇮🇷 خبر فرار دختران را به اَیّاز دادند .
🇮🇷 او با عصبانیت از اتاقش بیرون آمد و گفت :
🔥 یعنی چی فرار کردند ؟!
🔥 پس شماها اینجا چکاره اید ؟!
☠ اوبات گفت :
☠ قربان ! نگهبانا میگن که غافلگیر شدن
☠ انگار یه پسر جوونی با تعداد زیادی گربه ،
☠ به نگهبانا حمله کرده و دخترا رو آزاد کرده
🔥 اَیّاز ، دوباره با عصبانیت گفت :
🔥 اِی احمقای بی خاصیت .
🔥 شما به درد هیچ کاری نمی خورید
🔥 فوراً همه مدارک و جمع کنید
🔥 باید از اینجا بریم .
🔥 الآنه که سر و کله پلیسا ، تو این خونه پیدا بشه
🔥 و هر چه سریعتر ،
🔥 اون پسره رو هم برام پیدا کنید .
🐈 ادامه دارد ... 🐈
📚 نویسنده : حامد طرفی
@kodak_novjavan1399
15.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی
🇮🇷 این قسمت : آشتی باجناق ها
@kodak_novjavan1399
🌷 چیستان و معمای مذهبی 🌷
🕌 ۱. برادر قرآن کریم ؟!
🕌 ۲. خواهر قرآن کریم ؟!
🕌 ۳. مادر قرآن کریم ؟!
@kodak_novjavan1399
👈 باهوشا بسم الله ...
10.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دردی سرطانی که از #داخل به جان ایران افتاده ، و مردم را از کشور، #دلسرد نموده !
🎤 #استاد_شجاعی
💥 آخــــرش تا کِـــی ؟
#انتخابات_۱۴۰۰
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@kodak_novjavan1399