🛑اینجوری عاشق #امیرالمومنین باشید!
✍روزی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال ابوذر غفاری می سوزد..خدا رحمتش کند.
اصحاب پرسیدند چطور ؟
🌺مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
🌱 ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
شما دو توهین به من کردید!
♨️اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید!
♨️دوم بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
🔆تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
⛔️آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
🔆مولا گریه می کردند و می فرمودند:
به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم، آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخورده بودند...
@kodak_novjavan1399
narimani-daem-to-masire-mazar(128).mp3
6.77M
دائم تو مسیر مزار شهدا
سید رضا نریمانی
@kodak_novjavan1399
33.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐#آموزش_قرآن
🛑 انیمیشن زیبای داستان قرآنی حضرت یوسف
💠 با موضوع: دروغگویی
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵#نوای_دلتنگی
🎙با صدای دلنشین علی فانی
🔸من فقط یک نوکرم کار خودم را میکنم...
📌اگر میخواهی جزء یاران امام زمان ارواحنا فداه باشی،این حدیث مولا جان امام صادق علیه السلام را بخون و عمل کن❗️
جهت سلامتی و تعجیل در امر
فرج #امام_زمان صلوات
#اللهمعجللولیکالفرج
@kodak_novjavan1399
recording-20240506-080350.mp3
4.99M
✅ بهترین راه مقابله با بدحجابی دختران چیه؟
🔺وقتی سبک زندگی جمعی نباشه نمیشه از جوانانمون انتظار دینداری زیادی داشته باشیم..
حجت الاسلام حسینی
@kodak_novjavan1399
💌 با کودکان مهربان باشیم
#پیام_معنوی
@kodak_novjavan1399
آیت الله #انصاریان:
گناهان زبانی (مثل غیبت، تهمت، و...) انسان را از نمازشب محروم می کند
و محروم از نمازشب از بسیاری از برکات الهی محروم خواهد بود.
#نماز_شب
@kodak_novjavan1399
مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی:
شخصی نزد آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی آمد و گلایه کرد که من به نسخه ای که برای شب خیزی دادید عمل کردم اما بیدار نشدم. چه کنم؟ ایشان در گوش او پاسخی دادند که او سرخ شد. بعد ها از او پرسیدم در گوشت چه گفت: گفت ایشان فرمود تو با همسرت بد اخلاقی چند روز است با او قهری، اینگونه اگر حضرت خضر هم به تو دستورالعملی بدهد بیدار نخواهی شد!
@kodak_novjavan1399
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_هفدهم با دیدن این صحنه بین اون چیزی که می دیدم و چیزهایی که فکر
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_هجدهم
سخت ذهنم درگیر این پازل بهم ریخته بود که مامانم در اتاق در زد و اومد داخل بلند شدم نشستم ...
گفت: دخترم میخوای استراحت کنی ؟ گفتم نه مامان جون استراحت کردم ذهنم درگیر مصاحبه ی فردا صبحمه...
اومد کنارم روی تخت نشست ...
دستی به سرم کشید و گفت: الهی من قربونت برم اینقد خودت رو اذیت نکن دخترم، یه کم هم به آینده خودت فکر کن یه چیزی میخوام بگم نه نیاری...
گفتم: مامان تو رو خدا بی خیال دوباره خواستگار ...من که شرایطم رو قبلا گفتم....
دستم رو گرفت و گفت: آخه دختر این شرایطی تو میگی باید از تو آسمون بیارن ! بعد هم تا نبینی از کجا بفهمیم شرایط تو رو داره یا نه! تا کی مدام این و اونو رد میکنی؟؟؟
تا وقتی گل با طراوته خریدار داره یه کم عاقل باش مادرم من خیرت رو میخوام هر مادری آرزو داره عروسی دخترش رو ببینه...
امروز فاطمه خانم زنگ زد همون که مدیر مدرسه اندیشه است برا پسرش ...
تا می تونست از پسرش تعریف کرد می گفت: پسرش بچه خوب و متعهدیه از همه مهم تر هم فکر و عقیده دختر شماست!
منم روم نشد بگم دخترم از آسمون سفارش شوهر داده! گفتم این هفته بیان خونه...
خدا رو چه دیدی شاید این آقازاده بسته ی سفارشی شما بود...
لبخندی زدم و گفتم: چی بگم مامان شما که خودتون بریدید و دوختید این هفته من خیلی سرم شلوغه خیلی درگیرم ...
مامانم لپمو بوس کرد و گفت: کاری که نمی خوایم بکنیم یه سر میان و میرن...
سرمو تکون دادم و گفتم: چشم بیان ببینیم چه جوریه....
لبخند نشست رو صورتش و گفت: مامان فدات بشه یه دستیم به سر و روت بکش...
گفتم: مامان جونم همینی که هست! ماشاالله از دختر شاه پریون و خوشگلی چیزی کم ندارم کسی دعوت نامه نفرستاده براشون....
مامان بلند شد و در حالی که سرش رو تکون میداد و از اتاق بیرون می رفت گفت : بله غیر از اینم نیست فقط خدا به داد شوهر تو برسه !!!
#سیده_زهرا_بهادر
ادامه دارد....
#سلام_امام_زمانم
سلام_مولا_جانم ✋
صبحت_بخیر_آقا_جانم 💚
🌼🍃 مینویسم زتو که دار و ندارم شدہ ای
🌸🍃 بیقرارت شدم و صبر و قرارم شدہ ای
🌸🍃 من که بیتاب توأم ای همهی تاب و تبم
🌼🍃 توهمه دلخوشی لیل ونهارم شده ای
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج _🤲💕
@kodak_novjavan1399
گاهی نه برای اینکه
دنبال ازدیاد نعمتیم
نه برای اینکه نشان دهیم
آدم قدرشناسی هستیم
نه از ترس
نه از روی عادت
نه برای دل خودمان
و نه به هیچ خاطر دیگر
تنها به خاطر خود خـ♡ـدا
بگوئیم: «اَلْحَمْدُلله»
خدایا شکرت برای همه نعمتهای خوبت
نعمتهائی که گاهی چقدر غافلیم ازشون
@kodak_novjavan1399
🌷 پيامبر اکرم(صلّي الله عليه و آله) فرمودند :
✍ طُوبى لِمَن تَرَک شَهوَةً حاضِرَةً لِمَوعودٍ لَم یرَهُ.
👌 خوشا آن که شهوتِ آماده اى را به خاطر پاداش وعده داده شده اى که آن را ندیده است ، رها کند.
📖 الخصال ، ص ۳
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای وای اون که ط رو دید نشناخت
من بودم...😔
@kodak_novjavan1399
01.mp3
9.7M
🔊 مینی دوره رایگان تربیت عبادی بر اساس روانشناسی رشد.
📣 (دعوت فرزندان به حجاب و نماز)
📣 ویژه مربیان و اولیا
🎛جلسه ۱ قسمت ۱
@kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی دیدار استاد فاطمی نیا با مرحوم جعفر آقا مجتهدی
@kodak_novjavan1399
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_هجدهم سخت ذهنم درگیر این پازل بهم ریخته بود که مامانم در اتاق در
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_نوزدهم
از اونجایی که حدس میزدم پسر فاطمه خانم هم مثل بقیه خواستگارهام ملاکهای من رو نداره حتی بهش فکر هم نکردم و دوباره خودم رو متمرکز این پازل بهم ریخته کردم تا شاید چیزی دستگیرم بشه....
ولی انگار باید این گره به دست خود خانم مائده باز می شد ....
بالاخره فردا صبح شد و من سر قرار با فرزانه راهی خونهی خانم مائده شدیم دوباره جلوی در استرس روز قبل باعث شدت دلشوره و نگرانیمون شده بود.
آیفون رو زدیم و خانم مائده در را باز کرد ایندفعه فرزانه ساکت بود نمی دونم به چی فکر میکرد شاید هم یاد حس وحشتناک دیروز افتاده بود....
از پله ها رفتیم بالا ....
خانم مائده اومد استقبالمون و رفتیم داخل اتاق پذیرایی ، تا این لحظه روال مثل دیروز بود تا ما نشستیم خانم مائده با یه سینی چایی اومد لبخندی زد هنوز ما حرفی نزده بودیم
گفت: واقعا از بابت دیروز ببخشید نمی خواستم اصلا اینجوری بشه داداشم خیلی اسرار کرد که آخرشم دیدین چی شد...
گفتم: نه اشکال نداره برا همه ممکنه پیش بیاد ... راستی پای داداشتون خیلی آسیب دید ؟
فرزانه طوری که خانم مائده متوجه نشه یه سقلمه زد به پهلوم و آهسته گفت: به تو چه!!! احوال داداش یه داعشی رو می پرسی؟
با یه لبخند پر از حرص نگاهش کردم...
خانم مائده گفت : نه بخیر گذشت آسیب جدی ندید فقط چند روز باید استراحت کنه که دیگه گفتم بیاد پیش خودم بمونه...
فرزانه با چشمای از حدقه بیرون زده گفت: یعنی الان داداشتون تو خونه است ؟
خانم مائده گفت: بله داخل اتاق کناری در حال استراحته ...
آب دهنم رو آروم قورت دادم و نگاهی به فرزانه انداختم...
کاری نمی شد کرد گفتم: خوب آماده هستید مصاحبه رو شروع کنیم ...
خانم مائده گفت بله به کجا رسیدیم؟
فرزانه نیش خندی زد و با طعنه گفت:
با اتفاق دیروز هنوز ب بسم اللهیم
خانم مائده دوباره عذر خواهی کرد.
گفتم: داشتید از دوران نوجوانی تون می گفتید از عاشق جهاد و گذشت بودن از تعصب و وجه ی مذهبیتون...
اگر امکان داره برامون بیشتر توضیح بدید...
#سیده_زهرا_بهادر
ادامه دارد...
@kodak_novjavan1399
44.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷️ سرود محشر امام رضای ما
⬅️ تقدیم به کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها
#پیشنهاد_دانلود
@kodak_novjavan1399