🌸 چیستان و معماهای مذهبی
🌸 از شناسنامه امام کاظم علیه السلام
🕋 نام مبارک امام هفتم شیعیان ؟
👈 موسى
🕋 لقب امام موسی علیه السلام :
👈 كاظم
🕋 نام پدر امام موسی کاظم :
👈 جعفر
🕋 نام مادر امام موسی کاظم :
👈 حمیده
🕋 ماه ولادت امام کاظم علیه السلام :
👈 ذی الحجه
🕋 سال شروع امامت امام کاظم :
👈 ۱۴۸ ه . ق
🕋 سن شروع امامت امام کاظم :
👈 ۲۰ سالگى
🕋 روز و ماه شهادت امام کاظم علیه السلام :
👈 ۲۵ ماه رجب
🕋 سال شهادت امام کاظم علیه السلام :
👈 ۱۸۳ ه . ق
🕋 علت شهادت امام کاظم علیه السلام :
👈 مسمومیت با خرماى زهرآلود
🕋 قاتل امام کاظم علیه السلام :
👈 یحیی برمکی به دستور هارون الرشید
🕋 محل دفن امام کاظم علیه السلام :
👈 كاظمین
🕋 تعداد فرزندان امام کاظم علیه السلام :
👈 ۲۷ فرزند ؛ ۱۸ پسر و ۱۹ دختر
@kodak_novjavan1399
🍎 در یک روز زیبا ،
🍎 بچه های امام کاظم علیه السلام ،
🍎 مشغول بازی و تفریح بودند .
🍎 یکی از بچه های همسایه ،
🍎 حرف زشتی به یکی از فرزندان امام گفت
🍎 ولی زود پشیمان شد و عذرخواهی کرد .
🍎 امام ، با دیدن آنها ، لبخندی زدند
🍎 سپس آنها را احضار کردند
🍎 و به آنان گفت :
🕋 فرزندانم ! به شما وصیتی می کنم
🕋 که هر کس آن را به خاطر سپارد
🕋 هلاک نمی شود .
🍎 بچه ها ، با ذوق و اشتیاق گفتند :
🌷 بفرمائید پدر جان !
🌷 ما دوست داریم بشنویم .
🍎 امام کاظم فرمودند :
🕋 اگر کسی نزد شما آمد
🕋 و در گوش راستتان حرف زشتی گفت
🕋 و سپس در گوش چپتان عذرخواهی کرد
🕋 و گفت : چیزی نگفته ،
🕋 عذر او را بپذیرید .
🍎 بچه ها ، بعد از سخن امام ،
🍎 نزد پسر همسایه رفتند و او را بخشیدند
🍎 با او بازی کردند .
@kodak_novjavan1399
🌸ســــلام
🌾صبح بخیر
🌸امـروزتـان
🌾سرشاراز آرامش
🌸مـهر و مـحبت
🌾نشان لبخند خـدا
🌸در زنـدگی اسـت
🌾ان شا الله نگاه خـدا
🌸توجه و لبخند عنایتش
🌾همیشه شامل حالتون بشه
🌸چهار شنبه تون به عافیت و نیکی
@kodak_novjavan1399
#حدیث_روز
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
هركه به گونه يا چهره شخص مسلمانى سيلى زند ، خداوند استخوانهاى او را در روز قيامت خُرد كند و دست بسته محشور شود ، تا آن كه به جهنّم درآيد، مگر اين كه توبه كند( وقتی حق النّاس ضایع شده، توبه شرایط خود را دارد)
مَن لَطَمَ خَدَّ امرِئٍ مُسلِمٍ أو وَجهَهُ بَدَّدَ اللّهُ عِظامَهُ يَومَ القِيامَةِ، و حُشِرَ مَغلولاً حتّى يَدخُلَ جَهَنَّمَ، إلاّ أن يَتوبَ
#ميزان_الحكمه_جلد6_صفحه414
@kodak_novjavan1399
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 2⃣2⃣
🌸🍃 #استاد_پناهیان
چرا شرط مومن بودن برا ازدواج کفایت میکنه؟
از امام حسن مجتبي سوال کرد:
دخترم رو به چه مردی شوهر بدم ؟
آقا فرمود : مومن باشه.
عرضه داشت اقا جون دیگه چی؟
آقا فرمود : همون مومن باشه .
عرضه داشت : آقاجون مومن بودن کفایت میکنه ؟
آقافرمود ؛ بله دخترتو ، یادختر خوبیه یا دختر بدی ...
اگه دختر بدی باشه ، این مومنه که تحملش میکنه .
بقیه که تحمل نمیکنند ...
برای چی تحمل کنند ؟
اگر دخترت دختر خوبیه ، این مومنه که ازش تشکر میکنه .
این مومن که ، قدر میدونه، این اهل کنترل نفسه .
چون خدا به قدر کافی حالشو گرفته .
بازم بریم سر مثال سربازی تو پادگان
😊👆
از بعضی از باباها شنیدم .
میگه : پسرم الحمدلله رفته سربازی سربراه شده
میدونید چرا اینو میگه 👇
چرا سربازی آدم بره ،سربراه میشه ؟
چون از بس ضد حال بهش میزنند،
اینقدر موشک ضد حال به این میزنند تا بتونه ضد حال به دشمن بزنه.
دیگه تو اون سختیها ، اونوقت این آرام میشه
از پادگان که درمیاد دیگه ، از دیوار راست بالا نمیره .
قشنگ مودبانه میشینه ، میتونه صبر کنه .
رفقا قبل از اینکه بخوایم تو سربازی ، ادب بشیم ،
بیاید در خونه ی خدا ، سر نماز ادب بشیم.
خیلی قشنگتره ...
@kodak_novjavan1399
31.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت نهم : مزاحمی به نام جنگنده
@kodak_novjavan1399
💠داستانی از زبان حضرت مسیح (ع) نقل می کنند که بسیار شنیدنی است
می گویند او این حکایت را بسیار دوست داشت و در موقعیت های مختلف آن را بیان می کرد. حکایت این است:
مردی بود بسیار متمکن و پولدار. روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت. بدین جهت، پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند. پیشکار رفت و همه ی کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد. آن ها در باغ مشغول به کار شدند. کارگرانی که آن روز در میدان نبودند، این موضوع را شنیدند و آن ها نیز آمدند. روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدند. گر چه این کارگران تازه، هنگام غروب رسیدند، اما مرد ثروتمند آن ها را نیز به کار گرفت.
شبانگاه، هنگامی که خورشید فرو نشسته بود، او همه ی کارگران را گرد آورد و به آنها دستمزدی یکسان داد. بدیهی ست آنانی که از صبح به کار مشغول بودند، آزرده شدند و گفتند: این بی انصافی است. چه می کنید، آقا؟ ما از صبح کار کرده ایم و این ها غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده اند. بعضی ها هم که چند دقیقه پیش به ما ملحق شدند. آن ها که اصلا کاری نکرده اند! مرد ثروتمند خندید و گفت: به دیگران کاری نداشته باشید. آیا آنچه که به خود شما داده ام کم بوده است؟ کارگران یکصدا گفتند: نه، آنچه که شما به ما پرداخته اید، بیشتر از دستمزد معمولی ما نیز هست. با وجود این، انصاف نیست کسانی که دیر آمده و کاری نکرده اند، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته ایم.
مرد دارا گفت: من به آن ها دستمزد داده ام، زیرا بسیار دارم. من اگر چند برابر این نیز بپردازم، چیزی از دارایی من کم نمی شود. من از دارایی خودم می بخشم.
شما نگران این موضوع نباشید. شما بیش از توقع تان مزد گرفته اید پس مقایسه نکنید. من در ازای کارشان نیست که به آن ها دستمزد می دهم، بلکه می دهم چون برای دادن و بخشیدن، بسیار دارم. من از سر بی نیازی ست که می بخشم.
مسیح ادامه داد: بعضی ها برای رسیدن به خدا سخت می کوشند. بعضی ها درست دم غروب از راه می رسند. بعضی ها هم وقتی کار تمام شده است، پیدای شان می شود. اما همه یکسان زیر چتر لطف و مرحمت الهی قرار می گیرند. شما نمی دانید که خدا به استحقاق بنده نگاه نمی کند، بلکه دارایی خویش را می نگرد. او به غنای خود نگاه می کند، نه به کار ما. از غنای ذات الهی، جز بهشت نمی شکفد.
باید هم این گونه باشد. بهشت ظهور بی نیازی و غنای خداوند است. دوزخ رو همین تنگ نظرها برپا داشته اند. زیرا این ها آنقدر بخیل و حسودند که نمی توانند جز خود کسی را مشمول لطف الهی ببینید.
🍃
🌸🍃 @kodak_novjavan1399
#خاطره_ناب
#حاج_قاسم
♦️حق الناس !♦️
🔵یک شب توفیق نصیب شد در جوار حاج قاسم از سمت روستای قنات ملک به کرمان میآمدیم. راننده بودم و حاجی جلو نشسته بود. سردار تلفنی در مورد عملیاتی در حلب صحبت میکردند و دستور میدادند. در حین صحبت کردن با تلفن گاهی با جدیت؛ حدت و شدت صحبت میفرمود تا اینکه تلفنشان تمام شد.
چون جاده یک بانده بود و مرتب ماشین از روبرو میآمد، امکان سبقت گرفتن وجود نداشت برای همین پشت سر یک ماشین قرار گرفته بودم.
سردار بعد از تمام شدن تلفن رو کرد به من و فرمود: راستی راننده ماشین جلویی را میشناسی؟
گفتم نه حاجی، چطور مگه؟
فرمود: ماشینت نور بالا بود و چشم راننده جلویی را اذیت کردی، دینی بر گردن تو افتاد، فردا باید بروی او را پیدا کنی و از او حلالیت بگیری؛ حالا این حق الناس را چطور میخواهی جبران کنی؟
یکهای خوردم؛ از این بی توجهی خودم به حقالناس و دقت سردار به جزییات حقوق مردم تعجب کردم. آن هم درست زمانی که در مورد مسئله مهمی چون آزادی حلب در سوریه صحبت میکرد حواسش به تضییع نشدن حق راننده خودرو جلویی هم بود.
🔹راوی دادخدا سالاری،
🥀🥀🥀🥀🥀
@kodak_novjavan1399
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون اتل متل یه جنگل
🇮🇷 این داستان : گل مهربان
🔮 @kodak_novjavan1399