eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 خدای من 💚 هر صبح درون آینه ذهنم گل می کنی و جان جهانم معطر می شود به نام تو.... به نام خدای همه 🌱 درود بر شما صبحتان نیکو😊 @kodak_novjavan1399
پیامبر رحمت میفرماید دعای مادر از موانع اجابت دعا می گذرد. 📚 مشکاة الانوار صفحه۲۷۴ @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ ✍پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد. پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟ @kodak_novjavan1399
... 🍃عارف واصل آیت الله سید عبد الله جعفری (ره) : تا انسان برای پدر و مادر ، همسر ، برادر ، خواهر و دوستانش خاک نشود ، به جایی نمی رسد و در ملکوت به رویش باز نمی شود! @kodak_novjavan1399
فرد وارد بازار می شود، فکر می کند خبری است. تعجب می کند؛ پس چه شد؟ نماز ها، عمره ها؟ می گویند تو دل شکستی. ریا کردی. زهر زبان ریختی. ببینید ما درد دل می کنیم. جوان عزیز اگر عروج می خواهی، می خواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی. برو درستش کن. دل و را شکستی. از خانه شروع کنید. جوانانی هستند که محاسن دارند، دارند، هم می زنند، در بیرون هیئت ولی در منزل بروی بپرسی، هیچکس از او راضی نیست. پس برای چه رفته بودی؟ چرا جلسه رفته بودی؟ پس استاد یعنی چه؟ @kodak_novjavan1399
🍁شهید حســن رجایی فــر: شب آخر موقــع رفتن فهمید مادر خواب است و به جای بیدار کردن مادر و خداحافظی شـــــــروع به کف پای مادر کرد و به پدر گفت که سلامــــم رابه مادرم برسانید. @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۵ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز کنار قفس گربه ها خوابید . 🇮🇷 با صدای اذان صبح ، 🇮🇷 انسان شد و از خواب پرید . 🇮🇷 با تمام خستگی هایش ، 🇮🇷 به سرعت ، قفس گربه ها را باز کرد . 🇮🇷 و گربه ها را آزاد کرد . 🇮🇷 آن گربه هایی که ، انسان شدن او را دیدند 🇮🇷 بعضی ها ، در شک و تردید بودند . 🇮🇷 که این انسان ، واقعا همان فرامرز است یا نه 🇮🇷 آیا به او اعتماد کنند یا نه ؟ 🇮🇷 و بعضی از گربه ها ، حرف او را باور کردند ‌. 🇮🇷 و به بقیه گربه ها گفتند : 🐱 اون واقعا انسانه ، می تونه تبدیل بشه 🐱 پس حالا که به خاطر نجات ما اومده 🐱 پس نباید تنهاش بذاریم 🇮🇷 فرامرز ، الماس ها را از قفس برداشت . 🇮🇷 و به همراه گربه ها ، 🇮🇷 آرام از اتاق بیرون رفتند . 🇮🇷 فرامرز و گربه ها ، 🇮🇷 دو نگهبان را غافلگیر کردند . 🇮🇷 فرامرز ، دست و پا و دهان آنها را بست . 🇮🇷 و با گربه ها ، به طرف پلیس رفت . 🇮🇷 سر راه ، به این فکر می کرد : 🐈 که با الماس ها باید چکار کنم . 🐈 اگر دوباره گربه شدم ، چی ؟! 🇮🇷 ناگهان چشمش به مسجد افتاد . 🇮🇷 فرامرز ، کمی فکر کرد و داخل مسجد شد . 🇮🇷 ابتدا کیسه الماس ها را ، 🇮🇷 داخل کفشداری گذاشت و در آن را قفل کرد 🇮🇷 و تصمیم داشت تا چند روز در همان جا بمانند 🇮🇷 سپس به این فکر افتاد 🇮🇷 که شاید یکی از نمازگزاران یا خادمان مسجد 🇮🇷 آنها را پیدا کند و تحویل پلیس دهد . 🇮🇷 فرامرز ، برگشت و الماسها را در آورد 🇮🇷 و به طرف امام جماعت مسجد رفت . 🇮🇷 بعد از سلام و احوالپرسی به زبان عربی ، 🇮🇷 از ایشان خواهش کرد ؛ 🇮🇷 تا این کیسه را به امانت بپذیرد . 🇮🇷 اما امام جماعت ، ابتدا امانت را قبول نکرد ؛ 🇮🇷 ولی بعد از اصرار زیاد فرامرز ، 🇮🇷 مجبور شد تا آنها را به امانت قبول کند . 🇮🇷 سپس به طرف پلیس رفت . و گربه ها ، پشت سر او می آمدند . مردم از دیدن فرامرز ، و گربه هایی که پشت سر او می آمدند بسیار تعجب کردند . فرامرز ، داخل مرکز پلیس شد . و گربه ها ، بیرون پاسگاه ، منتظرش بودند . فرامرز ، گزارش قتل احمد ، توسط حمزه را ، به صورت شفاهی و کتبی ، به پلیس داد . و مکان جنازه را نیز به آنها گفت . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۶ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 فرامرز ، گزارش قتل احمد را ، به پلیس داد 🇮🇷 پلیس نیز به فرامرز گفت : 🚔 باید اینجا بمونی تا واقعیت معلوم بشه 🇮🇷 پلیس ، در حال پیگیری مجوز قضایی بود 🇮🇷 که فرامرز ، دوباره گربه شد . 🇮🇷 و به دوستانش ملحق شد . 🇮🇷 مایک کید نیز ، از خواب بیدار شد . 🇮🇷 و فرامرز را در قفس ندید . 🇮🇷 فیلم مداربسته را نگاه کرد . 🇮🇷 و لحظه فرار فرامرز را به دقت تماشا کرد . 🇮🇷 و از اینکه یک گربه بتواند ، 🇮🇷 هوشمندانه درب قفس را باز کند ، 🇮🇷 خیلی تعجب کرد . 🇮🇷 به خاطر همین مصمم تر شد ، 🇮🇷 تا به هر قیمتی که شده ، آن گربه را پیدا کند . 🇮🇷 سپس یک گروه استخدام کرد ، 🇮🇷 تا فرامرز را برایش پیدا کنند . 🇮🇷 حمزه نیز مشغول خوردن صبحانه بود 🇮🇷 که به او اطلاع دادند 🇮🇷 که یک مرد به همراه چند گربه ، 🇮🇷 به نگهبان ها حمله کرد و با گربه ها فرار کرد . 🇮🇷 حمزه ، از شنیدن این خبر شوکه شد 🇮🇷 و با سرعت به طرف الماسها رفت . 🇮🇷 اما هیچ اثری از آنها پیدا نکرد . 🇮🇷 فوراً دستور داد 🇮🇷 تا فرامرز و گربه ها را پیدا کنند . 🇮🇷 حکم بازدید از خانه حمزه صادر شد 🇮🇷 اما پلیس ، هر چه دنبال فرامرز گشت 🇮🇷 هیچ اثری از او پیدا نکرد . 🇮🇷 ابتدا به او شک کردند ، 🇮🇷 اما بعد خیال کردند که از ترسش فرار کرده 🇮🇷 پلیس ، به طرف خانه حمزه رفت . 🇮🇷 نگهبان ابتدا از ورود پلیس ممانعت کرد . 🇮🇷 اما پس از دیدن حکم قضائی ، کنار کشید . 🇮🇷 پلیس ، حیاط خانه را بازرسی کرد 🇮🇷 و به طرف اتاقی که فرامرز گفته بود ، رفتند . 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی 🔮@kodak_novjavan1399
🌸فردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت: من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم! امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است) امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است) امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت: نمی توانم چیزی نخورم . امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو. مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند. امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود. امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟ او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست. ( بحار الانوار جلد 78 صفحه 126) @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خداوند نیکوسرشت که او در جهان بذرنیکی بکشت خدای مهربان! روزمان را با نام زیبای تو، آغاز می‌كنیم .. نام تو آرامش لحظه‌‌‌هايمان است، و می‌دانیم امروز بركت، شادی، و آرامشی از جنس خودت را، مهمان لحظه‌‌هايمان خواهی كرد. ❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️ ❣الهی به امید تو❣ @kodak_novjavan1399
✍🏻 پیامبر خدا صلی الله عليه و آله فرمود: 💠 كسی كه صبح كند و اهمیتی به كارهای مسلمانان ندهد او از آنان نیست و كسی كه صدای مردی بشنود كه فریاد كمك خواهی از مسلمانان را سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست. 📚 الكافی، جلد ‏2، صفحه 164 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
💌 🌹‌شهـــید محمد حسن جعفرزاده: "خواهرم: زینب‏گونه حجابت را که کوبنده ‏تر از خون من است‏ حفظ کن." @kodak_novjavan1399
🔻توهّمِ پاکی🔻 ✍ دنیا پر از تاریکی‌ها و آلودگی‌هایی است، که از راه‌های مختلف واردِ ذهن و روان و ضمیرِ آدم میشن: ☜ از راهِ چشم..👀 ☜ از راهِ گوش..👂 ☜ از طریقِ اوهام و خیالات..🙄 ☜ از طریقِ آرزوپروری..😇 ☜ از طریقِ قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌ها و... 😔💔 خلاصه آلودگی‌ها و تاریکی‌ها از یه راهی وارد میشن، و ریشه‌ی همه‌ی اونها هم نفسِ مخرّبِ شیطانی است. ❌ در این دنیای پر از و تاریکی و آلودگی، آدم هر چقدر هم که خوب باشه، باز هم در معرضِ انواعِ تشعشعاتِ آلوده‌کننده قرار داره. ❌ روحِ آدم همواره در محاصره‌ی دروغ، فریب، شهوت، غضب و دیگر صفاتِ رذیله قرار داره. ⁉️ 🤔 با این حال چه کسی میتونه واقعاً خودش رو پاکیزه بدونه؟! ☜ بسیاری از کسانی که ادّعای پاکی می‌کنند، در توهّم به سر می‌برند. توهّمِ پاک بودن دارند. قرآن کریم یه جورایی به ماها طعنه میزنه، و می‌فرماید ما که از حال و روزِ شما خبر داریم. بیخود ادّعای پاک بودن نکنید. 🙂 به قول معروف، جلوی قاضی و ملّق‌بازی؟؟!!👇 🕋 هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ، فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ، هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی (نجم/۳۲) 💢 او نسبت به شما از همه آگاهتر است، از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید. 💢 پس خودستایی نکنید و خود را پاک نپندارید، او و پاکان را بهتر می‌شناسد. ➖ این آیه‌ی شریفه، به سالکانِ طریق حق و حقیقت، یک ملاکِ ارزنده تقدیم میکنه، و میگه که: ❌☝️ توهّمِ پاکی، با حقیقتِ پاکی یکسان نیست. ← توهّمِ پاکی، یک بیماری خطرناکه،😱 و خودش زائیده‌ی ناپاکی است. کسی که توهّمِ پاکی داره، به راحتی خودش رو بی‌گناه میدونه، و بقیه رو گناه‌کار و خطاکار میدونه.😤 خودش رو بر حق میدونه، و بقیه رو ناحق. چنین روحیه‌ای و چنین طرزِ تفکری، آغازِ تضادّ و درگیری و است.😠😡 ✅️ بسیاری از درگیری‌ها و اختلافات ریشه‌اش همین‌جاست، که یک نفر خودش رو خوب میدونه، و بقیه رو خطاکار و گناه‌کار و... امّا قرآن میگه کسی که داشته باشه، از این بیماریِ خطرناک دوره، و هیچ ادّعایی نداره.😌 این هم یکی دیگه از ثمرات و اثراتِ فراوانِ است که در این آیه بهش اشاره شده: فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ👈 توهّمِ پاکی نداشته باشید. هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی👈 او شخصِ با را بهتر می‌شناسد. ✔ آدم هرگز خودش رو برتر از دیگران نمیدونه. از دوره. ✔ انسانِ با هیچ ادّعایی نداره، و به عبادتش نمی‌باله، و اصلاً به اون چشمِ امید ندوخته، بلکه امیدش تنها به رحمتِ الهی است. ✔ انسانِ با ، اینجور جاها تسلیم محضه. و با این تسلیم، خودش رو حفظ کرده. ✔ شخصِ خالی از خواسته و آرزوست، اهل گذر است.. پس به چیزی نمی چسبه، و چیزی رو مالِ خود نمیکنه.. ✔ سبکبال، سبکبار و رهاست. در فکرِ تَصاحُبِ چیزی نیست. ✔ یک اهلِ قضاوت کردنِ دیگران نیست، و اگر در موقعیتی مجبور بشه، نهایتاً به نظر دادن بسنده میکنه، و از قضاوتِ نهایی پرهیز میکنه. ✔ نزد ، همواره حجم نادانسته‌ها به مراتب بیشتر از دانسته‌هاست. ✔ آدمی که داشته باشه، هیچ موقع مسئولیتی رو قبول نمیکنه که نسبت به اون آگاهی و علم نداره، یا فراتر از توانایی‌هاشه. ✔ آدمِ همیشه امرِ خودش رو به خدا واگذار میکنه، و زبانِ حالش اینه: 👈 أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ، إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ (غافر/۴۴) ☜ کارِ خود را به خدا واگذار می‌کنم، چرا که خداوند نسبت به بندگانش بیناست. @kodak_novjavan1399
🐈 داستان تخیلی پسر گربه ای 🐈 🐈 🐈 🐈 قسمت ۲۷ 🐈 🐈 🐈 🇮🇷 نگهبان خانه حمزه ، سریعا به حمزه زنگ زد . 🇮🇷 و آمدن پلیس را به او اطلاع داد . 🇮🇷 حمزه نیز با شتاب ، 🇮🇷 لباسش را پوشید و به طرف انبار رفت . 🇮🇷 سعی داشت تا پلیس را از آنجا خارج کند . 🇮🇷 امّا پلیسها ، حمزه را از اتاق بیرون بردند . 🇮🇷 تا بتوانند راحت تر اتاق را جستجو کنند . 🇮🇷 حمزه ، بیشتر اصرار کرد 🇮🇷 و از آنها خواست تا آنجا را تفتیش نکنند . 🇮🇷 اما پلیس تهدید کرد 🇮🇷 که اگر بیشتر حرف بزند ، دستبند می خورد 🇮🇷 در محلی که فرامرز گفته بود ، 🇮🇷 جنازه احمد را پیدا کردند . 🇮🇷 و حمزه را به جرم قتل ، دستگیر کردند . 🇮🇷 فرامرز نیز از شدت خستگی ، 🇮🇷 در خرابه ای پشت مسجد خوابید . 🇮🇷 وقتی بیدار شد ، 🇮🇷 دوباره خودش و دوستانش را در قفس دید . 🇮🇷 و با تعجب گفت : 🐈 باز چی شده ؟! ما چرا اینجاییم ؟ 🇮🇷 یک گربه ایرانی به نام مایو گفت : 🌟 یک شکارچی هندی خواست ما رو بگیره 🌟 ما هم فرار کردیم ، اما تو خواب بودی 🌟 به خاطر همین تو رو گرفت . 🌟 من و چندتا گربه ایرانی دیگه ، 🌟 برگشتیم تا کمکت کنیم . 🌟 اما زورمون نرسید و گیر افتادیم . 🇮🇷 فرامرز گفت : 🐈 ببخشید که به خاطر من گیر افتادید . 🐈 بقیه گربه ها چی ؟! 🐈 چه بلائی سرشون اومده ؟! 🇮🇷 مایو گفت : 🌟 اونا فرار کردن ، 🌟 انشالله که خوب باشن ؛ 🌟 چون ازشون هیچ خبری ندارم . 🇮🇷 فرامرز به بقیه گربه ها سلام کرد . 🇮🇷 و خودش را ، 🇮🇷 به گربه های خارجی معرفی نمود . 🇮🇷 بعد از چند ساعت ، 🇮🇷 گربه های ایرانی و خارجی ، 🇮🇷 بیشتر با هم آشنا شدند . 🇮🇷 گربه های خارجی ، علاقه خاصی به گربه های ایرانی داشتند و خیلی از آنها تعریف می کردند . و اینکه ارزش و قیمت گربه های ایرانی ، خیلی بیشتر از گربه های خارجی است . همه در حال صحبت کردن بودند که ناگهان در وقت غروب ، بعضی از گربه های خارجی و ایرانی ، سرشان را ، رو به آسمان ، بالا گرفتند و به عبادت و مناجات با خدا پرداختند . فرامرز ، با دیدن این صحنه ، یاد بدی های خودش افتاد . یاد حرف های زشتی که به خدا زده ، افتاد . فرامرز از این شرمنده بود که حیواناتی مثل گربه ها ، خیلی خوب می فهمند عبادت چیست اما خودش هنوز نفهمید که خدا کیست و عبادت یعنی چی ؟! 🐈 ادامه دارد ... 🐈 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399