eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
252 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌟 داستان نازنین زهرا 🌟🌹 🍡 قسمت اول 🍡 🌟 نازنین زهرا ، تنها دختر بابا محمد بود . 🌟 که در اوایل جنگ تحمیلی به دنیا آمد . 🌟 زندگی او ، سراسر درد و غم و غصه بود . 😔 🌟 او تا سن شش سالگی ، 🌟 که بابا محمدش زنده بود ، 🌟 خیلی کم پدرش را می دید . 🌟 محمد ، بیشتر وقتها ، در جبهه بود . 🌟 ولی وقتی به مرخصی می آمد ، 🌟 همه وقتش را با زن و بچه اش می گذراند . 🌟 و در این مرخصی ، 🌟 نه با دوستانش قرار می گذاشت 🌟 نه در جلسه ای شرکت می کرد . 🌟 بابا محمد ، در طول دوره مرخصی ، 🌟 در خانه بیکار نمی ماند . 🌟 و کارهای مربوط به خانه را انجام می داد . 🌟 گاهی ظرف ها را می شست 🌟 و گاهی لباس ها را می شست 🌟 آشپزخانه را تمیز می کرد 🌟 خانه را جارو می زد 🌟 گاهی غذا می پخت و... 🌟 و در همه کارهای خانه ، 🌟 به همسرش کوثر ، کمک می کرد . 🌟 آقا محمد ، 🌟 بازی کردن در خانه را خیلی دوست داشت . 🌟 و همیشه خانه را ، با شوخی و بازی ، 🌟 پر از خنده و شادی می کرد . 🌟 به طوری که همسایه ها نیز ، 🌟 از صدای شادی آنها شاد می شدند . 🌟 محمد ، هر روز در وقت نماز ، 🌟 با همسرش کوثر و دخترش نازنین زهرا ، 🌟 برای نماز جماعت به مسجد می رفتند . 🌟 نازنین زهرا نیز ، زبانی شیرینی داشت . 🌟 و بازی هایش ، با مزه و با نمک بود . 🌟 به طوری که همه اهل مسجد ، 🌟 عاشق او شده بودند . 🌟 نازنین زهرا ، 🌟 هر شب در آغوش پدرش می خوابید 🌟 و به داستان های قشنگش گوش می داد . 🌟 و تا زمانی که بابا هست ، 🌟 سمت هیچ کس دیگه ای نمی رفت 🌟 حتی سمت مامانش نمی رفت . 🌟 او از بابا محمدش ، چیزهای زیادی یاد گرفت 👈 مثل شعر ، نقاشی ، قرآن ، اذان ، نماز و... 🌟 اما نمی دانست که این مرخصی ، 🌟 آخرین دیدار او با پدر بود ... 🍡 ادامه دارد 🍡 ✍ نویسنده : حامد طرفی 🔮@kodak_novjavan1399
46.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال شب های برره 🇮🇷 کمدی ، طنز ، تخیلی 🇮🇷 قسمت ۲۹ : غول @kodak_novjavan1399
24.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای مهارت های زندگی 🇮🇷 این قسمت : الگوی واقعی @kodak_novjavan1399
🌹🌟 داستان نازنین زهرا 🌟🌹 🍡 قسمت دوم 🍡 🌸 نازنین زهرا در مسجد ، 🌸 چادر سفید و گلدارش را می پوشید 🌸 و کنار بابا محمدش می نشست 🌸 و نماز و قرآن می خواند . 🌸 از اینکه کنار پدرش بود ، 🌸 خیلی خوشحال و شاد و خندان بود . 🌟 اما بابا محمد ، باید دوباره به جبهه برگردد . 🌟 با خانمش هماهنگ کرد که اول صبح ، 🌟 قبل از اینکه نازنین زهرا بیدار شود ، 🌟 وسایلش را آماده کند تا از خانه خارج شود . 🌟 کوثر با گریه و غمگین ، تا صبح بیدار ماند . 🌟 و وسایل سفر محمد را آماده می کرد . 🌟 لباس جنگ محمد را اتو زد . 🌟 محمد نیز ساعت سه بیدار شد . 🌟 و نماز شب را ، مثل همیشه ، 🌟 با حالتی گریان خواند . 🌟 و در برابر خدا گریه و زاری نمود . 🌟 و برای همه همسایه ها دعا کرد . 🌟 هنوز اذان صبح نگفته بود . 🌟 محمد ، خود را آماده رفتن کرد . 🌟 کوثر گفت : 🌹 عزیزم بهتر نیست همین جا نمازت رو بخونی 🌹 و بعد از نماز ، به سفر بری ؟! 🌟 محمد با لبخند گفت : 🌸 نه عزیزم ! 🌸 می ترسم بچه بیدار بشه 🌸 بهتره برم مسجد نماز بخونم 🌟 محمد ، لباس رزمش را پوشید . 🌟 و آرام به طرف حیاط خانه رفت . 🌟 با همسرش ، در حال خداحافظی بود ، 🌟 که ناگهان ، 🌟 نازنین زهرا از خواب بیدار شد . 🌟 و بابا محمد را ، در کنار خودش ندید . 🌟 به طرف جانمازی او رفت ، 🌟 اما باز او را پیدا نکرد . 🌟 سرآسیمه و ترسان ، دنبال پدرش می گشت 🌟 سپس با سرعت به سمت حیاط خانه رفت 🌟 وقتی پدرش را در حال رفتن دید ، 🌟 گریه کرد و به شلوارش چسبید . 🌟 و با التماس و خواهش و زاری ، 🌟 از او خواست که برگردد . 🌟 کوثر ، نازنین زهرا را گرفت 🌟 و سعی کرد تا او را از محمد دور کند 🌟 اما نازنین زهرا ، شلوار پدرش را ، 🌟 گرفته بود و رها نمی کرد . 🌟 و با گریه و چشمانی اشکبار گفت : 🌹 بابا تو رو خدا نرو ، 🌹 منو تنها نذار 🌹 تو که بری 🌹 دیگه کسی با من بازی نمی کنه 🌹 بابا من دوستت دارم 🌹 به خدا دیگه اذیتت نمی کنم 🌹 دیگه نمی گم موهامو شونه بزن 🌹 دیگه نمی گم برام چیزی بخر 🌹 دیگه نمی گم منو بذار رو شونه هات 🌹 دیگه نمیگم منو پارک ببر 🌹 بابا آفرین نرو 🌹 اگه منو دوست داری ، نرو 🌹 اگه بری به خدا ناراحت می شم 🌹 مثل دختر امام حسین ، 🌹 به خدا دق می کنم ، می میرم . 🌹 اگه بری دیگه کی نازم کنه ؟ 🌹 کی منو می خندونه ؟ 🌹 کی برام شعر می خونه ؟ 🌹 کی منو مسجد می بره ؟ 🌹 کی منو بغل می کنه ؟! 🍡 ادامه دارد 🍡 ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
33.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال دنیای شیرین دریا 🇮🇷 قسمت سوم : معلمی برای فردا @kodak_novjavan1399
خدایا 🙏 در آستانه مبعث رسول اکرم ص💚 به حرمت پیامبر رحمتت💚 خانه دوستانم را غرق درشادی و خوشبختی بگردان🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍ 🎊پیشاپیش مبعث نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی ص💚 را به همه شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنیم 🌸🎊🌸 شبتون نبوی💚🙏 ༺🦋@kodak_novjavan1399
💠 اعمال شب و روز 🔻 اعمال شب بیست و هفتم رجب 🔹غسل کردن 🔹زیارت امیرالمومنین (ع) 🔹خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سوره‌های حمد، فلق و ناس را یک‌بار و نیز اخلاص چهار بار خوانده می‌شود و بعد از اتمام نماز، گفته شود: "لا اله الا الله والله اکبر الحمدلله و سبحان الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" ◀️ از این شب با نام «لیلة المحیا» به معنای شب احیا و شب زنده‌داری نیز نام برده شده است. 🔻اعمال روز بیست و هفتم رجب 🔸غسل کردن 🔸روزه گرفتن 🔸صلوات فرستادن 🔸زیارت امیرالمومنین (ع) 🔸زیارت پیامبر (ص) 🔸خواندن دوازده رکعت نماز که در هر رکعت سوره حمد و یس را بخواند پس از نماز، چهار بار سوره حمد را بخواند و سپس چهار بار بگوید: "لا اله الا الله و الله اکبر و الحمد لله و سبحان الله و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" و بعد چهار بار بگوید: "الله ربی لا اشرک به شیئا" @kodak_novjavan1399
12.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐انیمیشن زیبای زندگینامه حضرت محمد(ع) 🌷ویژه پیامبری پیامبر اسلام 💐 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا