eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
252 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌟 داستان نازنین زهرا 🌟🌹 🍡 قسمت هفدهم 🍡 🌟 نازنین زهرا با چشمانی گریان ، 🌟 به پاسدار رو کرد و گفت : 🌸 لطفا تابوت رو باز کنید . 🌟 پاسدار ، نگاهی به جمع کرد و گفت : 🌹 نه نمیشه خانم 🌹 من چنین اجازه ای ندارم 🌟 نازنین زهرا با گریه و عصبانیت داد زد : 🌸 خواهش می کنم در تابوت رو بردارین 🌟 مامور ، تابوت را باز کرد . 🌟 نازنین زهرا و حاضرین در اتاق ، 🌟 گریه شان شدیدتر شد . 🌟 نازنین زهرا ، دوباره به مامور تفحص گفت : 🌸 لطفا دست پدرمو به من بدین . 🌟 پاسدار ، با تعجب به نازنین زهرا نگاه کرد 🌟 سپس کفن را کنار گذاشت . 🌟 و استخوانهای دست محمد را برداشت 🌟 و به دخترش نازنین داد . 🌟 نازنین زهرا نیز ، دست بابا محمدش را ، 🌟 روی سر خودش گذاشت . 🌟 سپس رو به داماد کرد و با گریه گفت : 🌹 آقا علی ! 🌹 ببین این بابامه 🌹 ببین دستاش روی سرمه . 🌹 بابام اومده تا خیال نکنی من تنهام . 🌹 تا یه وقت نگی من بی کس و غریبم 🌹 خیال نکنی چون بابا ندارم ، 🌹 خدایی نکرده بخوای اذیتم کنی . 🌹 بابا ، پانزده سال پیش ما نبوده 🌹 و حتی جنازش هم نیومده ، 🌹 اما حالا این همه راه رو به خاطر من اومده 🌹 درست روز عروسی من اومده 🌹 روز عروسی تنها دخترش اومده 🌹 تا بهت بگه دخترم پدر داره 🌹 تا بهت بگه هوای دخترم رو داشته باش 🌹 تا بهت بگه من یتیم نیستم 🌹 من بی کس و تنها نیستم 🌟 نازنین زهرا ، می گفت و گریه می کرد . 🌟 بقیه نیز ، با گریه ها و ضجه های نازنین ، 🌟 به گریه و زاری افتادند . 🌟 پس از تمام شدن حرفهایش با داماد ، 🌟 آرام کنار تابوت پدرش نشست . 🌟 و درد و دلتنگی های خود را ، به پدر گفت . 🌟 کوثر نیز ، تابوت و نازنین زهرا را بغل کرد . 🌟 و با هم گریه کردند . 🌟 امین علی نیز ، به طرف تابوت رفت . 🌟 پیش جنازه محمد و دیگران قسم خورد 🌟 تا همیشه مراقب نازنین زهرا باشد . 🌟 جشن عروسی امین و نازنین ، 🌟 با حضور جسد محمد ، ادامه یافت . 🌟 و فردای آن روز ، با حضور مردم ، 🌟 مراسم خاکسپاری محمد انجام شد . 🍡 پایان 🍡 ✍ نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 ✨استاد رفیعی : 🌸 بچه های ما باید با دین و معنویت آشنا باشند . 🌸 دین و معنویت نیاز ضروری بشر است . 🍃 برای دیدن نکات مهم دیگر ، کلیپ را مشاهده بفرمائید . 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 @kodak_novjavan1399
4_5913764341290634041.pdf
506.5K
وقف و ابتدا نهایی ترتیل.pdf دستورالعمل وقف و ابتدا شورای عالی قرآن @kodak_novjavan1399
10_opt.pdf
1.5M
🌲باغ(درختان،کشاورزی) برگرفته شده از آیات قرآن سوره سباً آیه ۱۵ ( )🌲 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن روزى دهنده🍃🌺 نقل میكنند مردى همواره ملازم در خانه عمر بن خطاب بود تا به او كمكى شود. عمر از او خسته شده، به او گفت: اى مرد، به در خانه خدا هجرت كرده اى يا به درخانه عمر؟ برو و قرآن بخوان و از تعليمات قرآن بياموز كه تو را از آمدن به در خانه عمر بی نياز می سازد. او رفت و ماهها گذشت، ديگر نيامد و عمر او را نديد تا اينكه اطلاع يافت كه او از مردم دور شده و در جاى خلوتى به عبادت اشتغال دارد. (و در ضمن استمداد از درگاه خدا توفيق تلاش براى كسب روزى حلال يافته و معاش خود را تأمين نموده است.) عمر به سراغ او رفت و به وى گفت: مشتاق ديدار تو شدم و آمدم از تو احوال بپرسم. بگو بدانم چه باعث شد كه از ما دور گشتى و بريدى؟ او در پاسخ گفت: قرآن خواندم. قرآن مرا از عمر و آل عمر بی نياز ساخت. عمر گفت: كدام آيه را خواندى كه چنين تصميم گرفتى؟ او گفت: قرآن می خواندم به اين آيه رسيدم: «وَ فى السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ.» «روزى شما در آسمان است و همچنين آنچه به شما وعده داده می شود.»با خود گفتم رزق و روزى من در آسمان است ولى من آن را در زمين می جويم! براستى بد مردى هستم. 📜چهل داستان از عظمت قرآن @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا