eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
9.4هزار ویدیو
253 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷 🌷 🌷 🌷 ماجراهای نوّاب 🌷 🌷 قسمت ۱۲ 🌷 🇮🇷 حسن و مرتضی ، 🇮🇷 دوتا از بهترین رفقای نواب ، 🇮🇷 خبر مرگ نواب و بریدن سرش را ، 🇮🇷 به اطلاع مردم رساندند . 🇮🇷 عده ای از مردم ، در خیابان ها ، 🇮🇷 تجمع کرده بودند . 🇮🇷 و بر علیه حکومت شاهنشاهی ، 🇮🇷 دزدی و فساد حکومت ، فقر و گرانی ، 🇮🇷 گرفتن جشن های اشرافی از پول بیت المال ، 🇮🇷 همکاری با استعمارگران و... 👈 در راهپیمایی ، شعار مرگ بر شاه می دادند . 🇮🇷 ناگهان نواب ، از بین جمعیت تظاهرکنندگان ، 🇮🇷 بیرون آمد و به طرف محله خود روانه شد . 🇮🇷 وارد کوچه خودشان شد . 🇮🇷 به رهگذران ، مغازه داران و همسایه ها ، 🇮🇷 با لبخند سلام کرد . 🇮🇷 ولی آنها با تعجب ، 🇮🇷 به او نگاه می کردند و سلام می دادند . 🇮🇷 حسن و مرتضی ، 🇮🇷 در حـال گـریه کـردن بودند 🇮🇷 که ناگهان چشمشان به نواب افتاد 🇮🇷 با دیدن نواب ، مات و مبهوت و شگفت زده ، 🇮🇷 به او خیره شدند . 🇮🇷 و آمدن او را ، با تعجب نگاه می کردند . 🇮🇷 نواب ، آرام آرام به طرف آنها می آمد . 🇮🇷 حسن و مرتضی ، با چشمانی باز و متعجب ، 🇮🇷 به همدیگر نگاه کردند . 🇮🇷 و سپس شوق و شادی فراوانی ، 👈 از خود نشان دادند . 🇮🇷 اما نواب ، بدون هیچ احساسی ، 🇮🇷 و بدون هیچ عکس العملی ، 🇮🇷 به راه خود ادامه داد . 🇮🇷 و از کنار آنان گذشت . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
داستان حضرت رقیه.mp3
15.48M
کودکی متولد شد، مهربان و خوش قلب. نام او رقیه بود. رقیه بسیار پدرش را دوست داشت. پدر ایشان امام حسین علیه السلام بودند. یک روز خانواده راهی سفری شدند و به مقصدی رسیدند که نامش کربلا بود. داستان"داستان حضرت رقیه سلام الله علیها" به سرگذشت حضرت رقیه علیه السلام می پردازد. 🌼🌸🍂🍃🌸 @kodak_novjavan1399
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶📱🖥📲 ✅ویژه 📌این انیمیشن رو به فرزند خوبتون که ، زیاد انجام میدهد، نشان دهید @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍اعمال بسیار پرفضیلت و ساده قبل از ... @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای خاکریزهای نمکی 🇮🇷 این قسمت : پهلوان پنبه ۲ @kodak_novjavan1399
🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷🌷ا🌷🌷 🌷 🌷 🌷 ماجراهای نوّاب 🌷 🌷 قسمت ۱۳ 🌷 🇮🇷 حسن و مرتضی ، لبخند زنان ، 🇮🇷 پشت سر نواب ، حرکت می کردند . 🇮🇷 حسن به نواب گفت : 🌸 نواب جون ، تو حالت خوبه ؟! 🌸 تو نمرده بودی ؟! 🇮🇷 نواب ، بدون هیچ پاسخی ، 🇮🇷 به راه خود ادامه می داد . 🇮🇷 و حسن دوباره گفت : 🌸 حرف بزن ، چه بلایی سرت آوردن ؟! 🌸 چرا حرف نمی زنی ؟! 🇮🇷 مرتضی گفت : 🌸 تو چطور ممکنه ، زنده باشی 🌸 ما خودمون دیدیم که سرت رو بریدن 🇮🇷 حسن گفت : 🌸 بله من خودم هم شاهد بودم 🌸 دیدم که تو رو کشتن 🌸 اینجا چه خبره ؟! تو کی هستی ؟! 🌸 اونکه سرش رو بریدن ، کی بود ؟! 🇮🇷 دوباره مرتضی گفت : 🌸 دِ حرف بزن لعنتی ، چرا ساکتی 🌸 نصف جونمون کردی 🇮🇷 نواب گفت : 🍎 چرا فرار کردید ؟ چرا تنهام گذاشتید ؟! 🇮🇷 مرتضی گفت : 🌸 نواب جون ، به خدا ما ترسیده بودیم . 🇮🇷 حسن گفت : 🌸 راستشو بگو ، چه بلایی سرت آوردن ؟ 🇮🇷 نواب گفت : 🍎 هیچی ، فقط سرم و بریدن . 🇮🇷 نواب با کلیدش ، 🇮🇷 درب خانه خود رو باز کرد 🇮🇷 و داخل خانه شد . 🇮🇷 حسن و مرتضی نیز ، 🇮🇷 با حالتی شگفت زده و متعجب ، به همدیگه نگاه می کردن ... مرتضی گفت : 🌸 یعنی چی فقط سرش و بریدن ؟ حسن گفت : 🌸 این نواب ، اون نواب نیست 🌸 و اون نواب ، این نواب نیست 🌸 حتما اونا نواب رو کشتن 🌸 و یکی دیگه رو برای ما فرستادن 🌸 که از ما اطلاعات بگیره . مرتضی گفت : 🌸 اگر مثل خودشون وحشی بود ، چی ؟! حسن گفت : 🌸 اٍ ، منو نترسون ... 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399