بلندشو علمدار علم رو نگه دار...😭😭 🎙نوحه جانسوز نریمانی #عزای_عمومی #غزه_در_خون •┈┈••••✾•🕊•✾•••┈┈•

♦️‌ #سلام_امام_زمانم 🔹‌ دیدن روی تو چشم دگری می خواهد. منظر حسن تو صاحب نظری می خواهد.. 🔹‌ باید از هر دو جهان بی خبرش گردانند هر که از کویِ وصالت خبری می خواهد..

امْلَا‌قَلبِـے‌حُبّاً‌لَڪَ♥️ قَلبَم‌را‌پُر‌اَزعِشق‌ِخودت‌ڪُن حُسِینِ‌مَن:)!

💠آیت الله سیدمحمدرضا علم‌الهدی در انتهای درس تفسیر خود فرمودند: ✍️با ختم چله سوره حشر و قرائت دسته جمعی دعای جوشن صغیر به مردم مظلوم و مسلمان غزه کمک کنید؛ چرا که سوره حشر در بستن دست یهودیان اثرات بسیاری دارد.

رجز خوانی بسیار حماسی وزیبا #ای_قدس_در_راه_توئیم 🎙مداح مهدی رسولی

روزِ #انتقام گرفتنِ مظلوم از ظالم شديدتر و سخت تر از روز ستم كردنِ ظالم بر مظلوم است... 🇵🇸 مــولا امیــرالـمــؤمـنـیـن‌ علی‌ بن‌ ابی‌ طالب‌‌ (علیه‌السلام) نهج‌البلاغه،حکمت۲۴۱🌸

🔶فرازهایی بسیار زیبا از سوره های بقره، یوسف، انعام و قیامت، با تصاویر دیدنی و مربوطه. ‌هدیه به روح امام حسن عسگری علیه السلام وهمه ی اموات وشهدای مظلوم غزه🖤

🦋صبور که باشی

#آموزش_کاردستی با برگ کاردستی زیبا بسازیم

#شهیدانه 🌺🌺جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم گفت: کار بابا تو مغازه زیاده، برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد. 🌹 جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان 📕 یادگاران ٩ صفحه ۵ اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم

✨شب جمعه، حَرَمت بوی خوش یار آید شک ندارم حَرَمت شعبه‌ای از کربُبلاست 🤲 الهی بحقّ سید الکریم، عجّل لولیک الفرج #حضرت_عبدالعظیم علیه‌السلام #شب_جمعه

#شب_جمعه #شب_زیارتی_ارباب #حسیـن_جان🌷 ❤️وقتے خودِ خداے جهان، خونبهاے توسٺ 💫دولٺ سراے ما حرمِ #ڪربلاے توسٺ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻

#یا_سید_الکریم 🌹کـربـلا را بـا خودت تـا شهـرری آورده‌ای 🌹وَه چه نـزدیک است بـامـاکـربـلا، عبدالعظیم 🌺جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت 🌺شهر ری از تو بهشت است، بهشت است، بهشت… 🌺 چهارم ربیع الثانی سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام بر همگان مبارک

♦️ بزرگترین علّتِ غیبتِ امام‌ زمان 👆👇 💎 امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: بدانید که زمین از حجت خداوند خالی نمی ماند، ولی خداوند به زودی دیده خلقش را از او نابینا سازد، به خاطر ظلم و جورشان و زیاده روی آنان بر خودشان؛ و اگر زمین یک دم از حجت حق خالی مانَد اهل خود را فرو برد. 📚 الغیبه للنعمانی،ص۱۴۱

🎧 آهنگ زیبای سلام فرمانده 🎼 به چند زبان 👌🏻 بفرست برای همه 🤲🏻 به امید ظهور مولامون 🤲🏻 به امید نابودی اسرائیل و کفار

سیمای شهدا را خدا از بچگی توی صورتش گذاشته بود. سعید عجیب چهره‌ای نورانی داشت، آنقدر که هروقت نگاهش می‌کردم بلند ذکر «ماشاءالله و لاحول و لاقوه الا بالله» را به زبان میاوردم. «اصلا انگار سیمای شهدا را خدا از همان بچگی روی صورت سعید نقاشی کرده بود.» «وقتی که در تابوت را برداشتند تا چهره‌ ماه سعید را ببینم، بلند گفتم مادر حیف این چشم‌ها بود که با مرگی غیر از شهادت بسته شوند. اصلا حیف این صورت و سیما بود که شهید نشود!» یک روز رفتم مزارشهدا، دیدم آقایی روی قبر سعید افتاده و دارد بلند بلند گریه می‌کند. از او پرسیدم سعید من را می‌شناسید، گفت من تا لحظه آخر کنارش بودم. آتش دشمن بی‌امان روی سرمان می‌بارید ولی سعید با آرامش خاصی داشت توی سنگر نماز می‌خواند. از نگرانی چندین مرتبه رفتم دنبالش که از سنگر بیرون بیاید ولی اصرار داشت اجازه بدهم نماز آخرش را با حال بخواند. می‌گفت این نماز، نماز آخرم است. خمپاره آمده بود و تا سینه‌اش سوخته بود، صورت و چشمش هم سوخته بود و دستش هم تقریباً قطع شده بود...😭

💠شهید سعید چشم‌به‌راه سال ۱۳۴۴ در اصفهان متولد شد. ۱۵ ساله بود که عملیات رمضان شروع شد، اواخر ماه رمضان بود که سعید به جبهه رفت، وقتی مادر بدرقه‌اش کرد، رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا فرزندم، مال تو، در راه تو می‌دهم، اما پسرم مفقود و اسیر نشود. 💠 خیلی کم و خیلی کوتاه به خانه می‌آمد. همیشه عجله داشت که زود برگردد و برای رسیدن به منطقه دل توی دلش نبود. یک بار توی همین پرزدن‌های دلش برای برگشتن به جبهه و پیش رفقایش، پدر به او می‌گوید: «سعید، بابا، مگه اونجا چه‌کار می‌کنی که آن‌قدر عجله داری برگردی؟ گفته بود: هیچی بابا! می‌خوریم و می‌خوابیم و توپ بازی می‌کنیم. حالا نگو منظورش از توپ بازی این بوده که روی تانک کار می‌کرده است.» سعید در جبهه فرمانده بوده، اما نه پدر از این قصه خبر داشته است، نه مادر؛ تا موقعی که به شهادت می‌رسد. 💠همیشه به اطرافیانش توصیه می‌کرد اگر دنیا و آخرت می‌خواهید، فقط و فقط برای خدا کار کنید و برای کسب رضای او قدم بردارید.سرانجام در بیست‌وهفتم بهمن ماه ۱۳۶۴، با سمت فرمانده تانک در فاو بر اثر اصابت ترکش به بدن به شهادت رسید. شادی ارواح طیبه شهدا صلوات