نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_سیزدهم گفتم: دقت کنی ما توی انقلاب خودمون هم زیاد بودن کسایی که
اعترافات یک زن از جهاد نکاح
#قسمت_چهاردهم
در حین تحلیل و بررسی با فرزانه بودیم که آقای جلالی در اتاق رو زد آمد داخل
گفت: خانما امروز جلسه ی مهمی دارم زودتر تعطیل می کنیم...
فرزانه چنان برقی تو چشمهاش زد که یعنی جلالی قشنگ متوجه این شادی نامحسوس شد...
وسایل مون رو جمع و جور کردیم آماده رفتن شدیم داشتیم از دفتر می رفتیم بیرون چند قدمی بیشتر نرفته بودیم که فرزانه با یه حالت خاصی محکم زد به شونه ی من...
گفت: نگاه کن! نگاه کن! این دوتا پسره همونایی نبودن تو خونه ی خانم مائده برا جابجایی یخچال اومده بودن!
گفتم: آره خودشون اینجا چکار می کنن؟؟ اومدن پیش جلالی!!! فرزانه گفت: ما تو دهن شیر بودیم و خودمون خبر نداشتیم... بگو چرا ما رو تعطیل کرد وگرنه دلش برا ما نسوخته....
حتما می خواست متوجه نشیم فرستادمون دنبال نخود سیاه.... عه! عه! ما چقدر ساده ایم دختر ...!
گفتم فرزانه مجالی بده یه بند نرو تو تراژدی! شاید اصلا قضیه این نباشه شاید اومدن اینها مکمل مصاحبه ی ما باشه چمیدونم!
شدیم مثل پلیس های جنایی! ولش کن به ما چه کی با کی میاد و میره!
ما کار خودمون رو انجام بدیم والا....
فرزانه با اخم گفت: خیر سرت خبر نگاری یعنی انگیزت متلاشیم کرد! ملت از هیچی کلی سوژه درست می کنن! اونوقت ما سوژه ها جلومون رژه میرن خانم میگه ولش کن مشغول کار خودت باش !
گفتم: خانم امجد الان به نظر شما دقیقا چکار کنیم سوژه ها رو از دست ندیم؟ خوب منم دوست دارم بدونم چه خبره!
ولی دیدی که جلالی گفت کار تعطیل!
فرزانه گفت: خوب به بهونه ی جا گذاشتن یه چیزی بر میگردیم داخل دفتر...
اونوقت می فهمیم چه خبره و این دوتا آقاه قضیشون با جلالی چیه و اونجا چکار می کنن !
حس کنجکاویم باعث شد به حرف فرزانه گوش کنم و برگشتیم سمت دفتر...
در اتاق آقای جلالی مثل همیشه باز بود روی میز که همیشه پر از کاغذ و کلی وسیله بود ایندفعه تمیز و مرتب برق میزد.... یکی از آقاها به صندلی تکیه داده بود و یکی دیگشون که اسلحه کلت به کمرش بسته بود با دقت داشت از پنجره به بیرون نگاه میکرد...
با دیدنه اسلحه آروم آب دهنمون رو قورت دادیم! داشتیم مثلا می رفتیم سمت اتاق خودمون که آقای جلالی با یه سینی که سه تا لیوان چایی داخلش بود از آبدارخونه اومد بیرون با دیدن ما چنان شوکه شد که می خواست سینی از دستش بیفته!
گفت: خانما شما اینجا چکار می کنید؟! مگه نگفتم امروز زودتر تعطیلین...
نمی بینید مهمون دارم ...
فرزانه مِن مِن کنان گفت: ببخشید یه وسیله جا گذاشتیم بر میداریم زود میریم...
گفت: وسیله باشه برا بعد بفرمایید بیرون... بفرمایید...
#سیده_زهرا_بهادر
ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️نماز شب
✨آیت الله مجتهدی تهرانی
مداحی آنلاین - چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یابن زهرا - استاد کریمخانی.mp3
3.85M
⏯ #مناجات با #امام_زمان
🍃چرا یک شب نمیآیی به خوابم یابن زهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪴میرزا اسماعیل دولابی:
مادرت را ببوس
دستش را بوسه بزن
پایش را ببوس
وقتی گریه افتاد
خودت هم به گریه میفتی
آنوقت کارت روی غلطک می افتد
و خدا همه ی درهایی که
به روی خودت بسته ای را
باز می کند
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
سلام تنهاترین سنگ صبورم
پر از بهانه براے گریستنم
پر از حرفهاے ناگفته
و بغض هاے ناگشوده ام
و چه دلنشین است
که هر روز با شما درد دل میکنم.
مــــــــــولاےمــن
تمام ثانیه هاےحضورم درهستےباحضورت درهستےگره خورده
آنچنان بامنےکه گاهےخودم راهم فراموش میکنم
نمیدانم من تورابےنهایت دوستدارم یاتومنرا
امافکرکنم تو بیشترمرادوستدارے
چراکه اکثراوقات
فکرت را
یادت را
خیالت را
صداےقدمهایت را
شورجاریه حضورت رابه سراغ دل من میفرستے
که بدانم چقدربه یادمن هستےومرادوست دارے
جانم به قربان دل مهربانت آقاجان
میدانم این هزار سال را هم بهانهےدوست داشتنم
درپرده ماندےکه انسان شوم و به نزدیکےِ دروازهے انتظارت برسم
کاش من هم تو را همین اندازه دوست میداشتم
تالااقل یک سال نه یک ماه نه یک هفته نه
یک روز نه یک ساعت را با یاد تو بگذرانم
برایم دعاکن مولاےمن
که تاآمدنت
من هم
به شکوه انسانیت برسم.
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
#سلامصبحتبخیرآقاےمنآقاےدلتنگے✋
💠 گره گشایی از مشکلات
انسان باید حواسش به جوانیِ خود باشد. جوانیِ ما تمام هستی ما است؛ جوانیات را در چه راهی صَرف میکنی؟
آیت الله #تقوایی
مداحی_آنلاین_خیلی_حسینع_زحمت_ما_را_کشیده_است_پناهیان.mp3
2.25M
🌙 #شب_جمعه
♨️خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ بفرست برای آخرتت؛
کوشش کن چالهچولههای
این و آن را برطرف کنی.
📽 استاد مؤیدی