eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 داستان حضرت یونس 🌷 🌷🌷 قسمت پنجم 🌷🌷 🌟 حضرت یونس ، به طرف شهر نینوا رفت . 🌟 به شهر که رسید ، 🌟 خجالت کشید تا وارد شهر شود . 🌟 چوپانی که در آن حوالی بود را صدا زد 🌟 و به او گفت که به شهر برود 🌟 و خبر آمدن یونس را به مردم اعلام کند . 🌟 امّا چوپان ، حرف او را باور نکرد 🌟 چون خبر داشت که حضرت یونس ، 🌟 در دریا غرق شده است . 🌟 ناگهان یکی از گوسفندان ، 🌟 به صورت معجزه ، به زبان آمد 🌟 و گفت که آن مرد ، حضرت یونس است . 🌟 چوپان نیز متقاعد شد 🌟 و سریع به شهر برگشت 🌟 و خبر آمدن یونس را ، 👈 به اهالی شهر نینوا اطلاع داد . 🌟 مردم فکر می کردند 🌟 که آن چوپان دروغ می گوید 🌟 بنابراین تصمیم گرفتند تا او را کتک بزنند 🌟 اما چوپان به آن ها گفت : 🌷 من برای اثبات حرفام شاهدی دارم 🌟 چوپان همان گوسفند را آورد 🌟 و گوسفند دوباره شهادت داد 🌟 که چوپان راست می گوید 🌟 و آن مرد یونس است . 🌟 مردم پس از شنیدن ماجرا ، 🌟 به استقبال حضرت یونس رفتند 🌟 و او را با احترام وارد شهر کردند . 🌟 و از آن روز به بعد ، 🌟 احترام یونس بین مردم بیشتر شد 🌟 مردم هر سوالی که داشتند 🌟 از حضرت یونس می پرسیدند . 🌟 و هر چه یونس می گفت ، 🌟 مردم به حرفش گوش می دادند . 🌟 حضرت یونس ، یکی از پیامبران خداست 🌟 که نام مبارک ایشان ، 🌟 چهار بار در قرآن کریم ذکر شده است 🌟 و یکی از سوره های قرآن نیز ، 🌟 به اسم حضرت یونس است . 🌟 که داستان زندگی او را بیان می کند . @kodak_novjavan1399 🌷 پایان 🌷
50.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻🌻🌻🌻تلاوت سوره تکویر و حمد 💐استاد عبدالباسط 🌱🌱🌱قرآن بخوان بخوان تمام جهان گوش می شود 🌱🌱🌱غیر تو هرچه هست فراموش می شود @kodak_novjavan1399
✅هفت چیز که پول هم نمیتواند آنهارا بخرد .... ➊خانواده شاد، ➋عشق واقعی ➌اشتیاق و علاقه ➍دانش، ➎احترام واقعی ، ➏زمان ➐و آرامش درون 💥این ۷چیز نصیبتان 💠 @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ 🌻‍ فرصتی برای بخشش گناهان 🌻‍ روزی جبرئیل در خدمت پیامبر(ص) مشغول صحبت بود که حضرت علی(ع) وارد شد .جبرئیل چون آن حضرت را دید برخاست و شرائط تعظیم بجای آورد... پیامبر(ص) فرمودند: ای جبرئیل! از چه جهت به این جوان تعظیم می‌کنی عرض کرد: چگونه تعظیم نکنم که او بر من حق تعلیم است. پیامبر(ص) فرمودند: چه تعلیمی؟ جبرئیل عرض کرد: در وقتی که حق تعالی مرا خلق کرد؛ از من پرسید: «تو کیستی و من کیستم؟» من در جواب متحیر ماندم و مدتی در مقام جواب ساکت بودم، که این جوان در عالم نور به من ظاهر گردید و این طور به من تعلیم داد که بگو: « تو پروردگار جلیل و جمیلی و من بنده ذلیل، جبرئیلم» از این جهت او را که دیدم تعظیمش کردم. 📚‍ منبع: تحفة المجالس القطره ثواب نقل فضایل امیرالمومنین: 🔶‍ پیامبر اکرم فرمودند: امیرالمومنین فضایل فراوانی دارد هر كس يكى از آنها را نقل كند و اقرار هم به آن فضيلت داشته باشد خداوند گناهان گذشته و آينده ‏ى او را بيامرزد و هر كس فضيلتى را از او بنويسد تا آنگاه كه آن نوشته باقى باشد فرشتگان برايش طلب آمرزش كنند و هر كس فضيلتى از آنها را گوش دهد خداوند گناهانى را كه بوسيله گوش انجام داده بيامرزد و هر كس به فضيلتى از فضائل او نگاه كند گناهانى كه بوسيله چشم انجام داده آمرزيده شود. 📚‍ ارشاد القلوب-ت رضايى، ج‏۲، ص۳ @kodak_novjavan1399
✨﷽✨ 🌷جای خدا نباشیم! 💟⇦•روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد. زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود. بعد از نماز همه او را سرزنش کردند و او دیگر آنجا به نماز نرفت. ✳️⇦•همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت... او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد. 👈🏻حکایت ماست: ✨جای خدا مجازات میکنیم، ✨جای خدا میبخشیم، ✨جای خدا... ✴️⇦•اون خدایی که من میشناسم اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه. شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره. ✅⇦•چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم... 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پنج کار موجب دور شدن شیطان می‌شود پیامبر اکرم(ص): 💠 آیا شما را از چیزى خبر ندهم كه اگر به آن عمل كنید، شیطان از شما دور شود، چندان كه مشرق از مغرب دور است؟عرض كردند:بله. 🔻فرمودند: 1⃣روزه روى شیطان را سیاه مى كند، 2⃣صدقه پشت او را مى شكند، 3⃣دوست داشتن براى خدا، 4⃣همیارى در كار نیك، ریشه او را می‌كَند، 5⃣و استغفار شاهرگش را مى زند. 📚:میراث حدیث شیعه/ج۲/ص۲۰/ح۱۸ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
🌷 ماجراهای نوّاب قسمت ۶۱ 🌷 🇮🇷 در کوچه و خیابان و بازار و مساجد ، 🇮🇷 حرف از ورود فضائیان به ایران بود . 🇮🇷 دوباره ترس و دلهره و وحشت ، 🇮🇷 بین مردم بیشتر شد . 🇮🇷 عده ای می گفتند : 🌟 ای کاش به حرف نواب گوش می دادیم 🌟 و انقلاب رو ادامه می دادیم 🇮🇷 بعضی می گفتند : 🌟 ای کاش فریب جاوید شاه رو نمی خوردیم 🇮🇷 بعضی هم می گفتند : 🌟 شاید اونا با ما کاری نداشته باشند . 🌟 شاید برای کمک به ما آمده باشند 🇮🇷 اما نواب ، 🇮🇷 همچنان در مسجد و محله ، 🇮🇷 به روشنگری می پرداخت . 🇮🇷 و اصرار بر سقوط کامل حکومت شاهنشاه 🇮🇷 و پسرش جاوید شاه داشت . 🇮🇷 چندبار در سخنرانی خود فرمود : 🌸 جاوید شاه داره تجدید قوا می کنه 🌸 قبل از اینکه ما رو غافلگیر کنند 🌸 ما باید به اونا حمله کنیم . 🇮🇷 اما مردم دوباره در مبارزه ، 🇮🇷 دچار شک و تردید و ترس شدند ؛ 🇮🇷 و در امر مقدس جهاد ، 🇮🇷 سستی و تنبلی می کنند . 🇮🇷 ناگیتان نیز به چینپو دستور داد : 🔥 همه خراسان رو محاصره کنید . 🔥 و هر نوع ارتباطی با شهرها ، 🔥 و حتی استان های دیگر ، باید قطع بشه . 🔥 هیچ کس حق ورود یا خروج ندارد . 🔥 بعد از اون ، 🔥 هر چه سریع تر ، نواب رو پیدا کنید . 🔥 سپس همه خراسان رو به آتش بکشید . 🇮🇷 فضائیان و ارتش جاویدشاه ، 🇮🇷 همه جاده ها و راه های خراسان را بستند . 🇮🇷 پست و تلگراف و تلفن ها را قطع کردند . 🇮🇷 به کسانی که می خواستند به خراسان بیایند 🇮🇷 به دروغ می گفتند که بیماری خطرناکی ، 🇮🇷 در خراسان شایع شده است . 🇮🇷 و همچنین به کسانی که ، 🇮🇷 می خواستند از خراسان خارج شوند ؛ 🇮🇷 به دروغ می گفتند : 🇮🇷 بیماری خطرناکی در ایران شایع شده 🇮🇷 و ما با بستن راه ها ، 🇮🇷 داریم پیشگیری می کنیم ؛ 🇮🇷 تا بیماری وارد خراسان نشود . 🌟 ادامه دارد ...🌟 📚 نویسنده : حامد طرفی @kodak_novjavan1399
38.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️پیشگویی سازی انیمیشن سیمپسون ها ‼️ 🔻 ▫️آیا باید کارتون سیمپسون ها را مرجع تحلیل و آینده پژوهی قرار داد؟ ▫️پیشگویی و پیشگویی سازی چیست؟ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
شعر کودکانه سوره تین 🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶 خدای خوب و دانا در این سوره ­ی زیبا قسم خورده بی­ نظیر به زیتون و به انجیر قسم به طور سینا به مکه شهر خدا که آفریده ما را به بهترین حالتها باید که ما بکوشیم که ناسپاس نباشیم خدا که خوب و داناست حاکم روز جزاست 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 قسم خورده خداوند یگانه که ای انسان نگیر اینقدر بهانه به زیتون و به انجیر طور سینا من انسان آفریدم وه چه زیبا چرا تو غافل و بس ناسپاسی به جا آر سجده را در هر لباسی بدان که جز خدا فرمان روا نیست همیشه با ماو از ما جدانیست 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 @kodak_novjavan1399
فرازی از وصیتنامه ی 🌹 شهـــید والا مقام خلیل خسروی: پدر و مادر عزیزم اگر شهادت نصیبم شد در غم شهادتم اشک نریزید و به همسرم بگویید مرا حلال کند، مسافری را که در راه دارم اگر پسر بود حسین گونه و اگر دختر بود زینب گونه تربیت کنید و اگر در هنگام جنازه ام به دنیا آمده است او را لباس سفید بپوشانید و روی تابوتم بگذارید تا دشمنان بدانند ما با عشق و علاقه به جبهه رفته ایم و فرزندانمان را از کودکی درس شهادت می دهیم. @kodak_novjavan1399
💥زندگينامه بسيارزيباي طالوت و داوود (ع ) 💥قسمت اول _تابوت عهد 💞 در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) و گفته هاى بعضى از مفسران مانند ابن عباس آمده است و آن اینکه : 💞تابوت همان صندوقى بود که مادر موسى او را در آن گذاشت و به دریا افکند و هنگامى که به وسیله فرعون از دریا گرفته شد و موسى را از آن بیرون آوردند 💞همچنان در دستگاه فرعون نگهدارى مى شد و سپس به دست بنى اسرائیل افتاد، 💞بنى اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم مى شمردند و به آن تبرک مى جستند. 💞 موسى در واپسین روزهاى عمر خود الواح مقدس را که احکام خدا بر آن نوشته شده بود به ضمیمه زره خود و یادگارهاى دیگرى در آن نهاد، و به وصى خویش یوشع بن نون سپرد 💞 و به این ترتیب اهمیت این صندوق در نظر بنى اسرائیل بیشتر شده و لذا در جنگهائى که میان آنان و دشمنان واقع مى شد آن را با خود مى بردند، و اثر روانى و معنوى خاصى در آنها مى گذارد، 💞و لذا گفته اند تا هنگامى که این صندوق خاطره انگیز با آن محتویات مقدس در میانشان بود، با سربلندى زندگى مى کردند، 💞 ولى تدریجا مبانى دینى آنها ضعیف شد و دشمنان بر آنها چیره شدند و آن صندوق را از آنها گرفتند، 💞 با از دست رفتن این صندوق شیرازه اتحاد و وحدت بنی اسرائیل از هم پاشید و دچار ذلت شدند و چشمهای خود را بر شوكت و عزت پیشین خود بستند. 💞💥روزگاری دراز به همین وضع بسربردند، تا زمان سموئیل یكی از پیامبران بنی اسرائیل (كه در زمان طالوت و داوود ع بود ) فرا رسید، عده ای از بنی اسرائیل پیش وی شتافتند و به او متوسل شدند تا او بنی اسرائیل را از بدبختی و ذلت نجات دهند. 💞💥اما اشموئیل طبق آیات مورد بحث به آنها وعده داد که به زودى صندوق عهد، به عنوان یک نشانه بر صدق گفتار او به آنها باز خواهد گشت 💥سوره بقره آيه 248 💥 ✨🌸 وپیامبرشان به آنها گفت: 🌸✨نشانه‏ى حكومت او (طالوت ) این است كه تابوت (عهد) به سوى شما خواهد آمد، 🌸✨(همان صندوقى كه) آرامشى از پروردگارتان و یادگارى از میراث خاندان موسى وهارون در آن است، 🌸🌸✨در حالى كه فرشتگان آنرا حمل مى‏كنند، 💥همانا در این موضوع، نشانه‏ى روشنى براى شما است، اگر ایمان داشته باشید. ادامه داستان در قسمت بعد .... 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399
✨🍃✨🍃✨🍃 قسمت دوم زندگينامه طالوت و داوود (ع ) ✨🍃✨🍃✨🍃 🌸سموئیل كه از روحیات بنی اسرائیل به خوبی آگاه بود و به نقاط ضعف آنها پی برده بود گفت: من گمان می كنم كه اگر شما مأمور به جنگ شوید، از انجام وظیفه شانه خالی كرده و امور خود را به یكدیگر واگذار می كنید و راه فرار را پیش می گیرید. __________________ 🌸بنی اسرائیل گفتند: ما از سرزمین خود رانده و از فرزندان خویش جدا گشته ایم، چگونه ممكن است كوتاهی و مسامحه كنیم و شكست بخوریم. چه حالی بدتر از وضع كنونی و چه ذلتی بدتر از وضع رقت بار ما است؟! ___________________ 🌸سموئیل گفت: اجازه دهید من در مورد شما از خدا دستور بگیرم و در این مورد راهنمایی شوم. سموئیل از خدا خواهش كرد كه آن كس كه شایسته سلطنت ایشان است معرفی گردد و به رهبری آنان قیام نماید. خدا وحی كرد" من طالوت را برای سلطنت بنی اسرائیل برگزیدم. _____________________ 🌸سموئیل عرضه داشت: بارخدایا! من طالوت را نمی شناسم و تاكنون او را ندیده ام. وحی شد: من او را پیش تو می فرستم و تو برای ملاقات و دیدار او دچار زحمت نمی شوی. چون او نزد تو آمد، سلطنت را به او واگذار و پرچم جهاد را به دست او بده! ____________________ 🌸طالوت مردی نیرومند، خوش اندام و قوی هیكل بود. چشمهای درخشان او حكایت از قلبی زیرك و دلی جوان داشت، اما مشهور و معروف نبود، ___________________ 🌸او در دهكده خویش به همراه پدر به دامداری و كشاورزی مشغول بود. یك روز كه او با پدر خویش در مزرعه مشغول كار بود، تعدادی از الاغهای آنها گم شد. __________________ 🌸 طالوت به همراه غلام خود به دنبال الاغها و در میان دره ها و كوهها به جستجو پرداختند، چند روز پیاپی نشیب و فراز كوهها را زیرپا گذاشتند، تا این كه پاهایشان از شدت خستگی متورم شد و راهپیمایی شب و روز، آنان را به ستوه آورد. ادامه داستان درقسمت بعد .... 🍃 🌸🍃 @kodak_novjavan1399
💚 کانال مُنتَظِران ظُهور 💚 - @yamahdi_fateme313.mp3
11.61M
🔊 ❌آسیب های ارتباط با ☹️ 🔘بسیار زیبا و شنیدنی😎... 👤دکتر (روانشناس) @kodak_novjavan1399
حتما بخونید از دست ندید ▶ 🔆 ✅تو بد دوره زمونه ای داریم زندگی میکنیم 💠زیستن سخته تو این دوره ولی جایزه ش بزرگه میگن تو آخرالزمان دین نگه داشتن،مثل نگه داشتن آتیش کف دسته🔥 راست میگن...داریم میبینیم اما نکته اینه که ما این وسط میخوایم باخته باشیم.یه عمر آتش برای خودمون بخریم...✌ یا پیروز ماجرا و اونی که به عشق امام زمانش از گناه گذشت؟ فقط یه زلیخا جلوش بود☑ الان جلو جوونا هزاران جلو یه بود،الان تو هر جامعه ای صدها فرعونه،صدها نمروده،صد ها قارونه امروز دین داری مشکله✌😐 البته امام صادق ع میفرماند: کسی که در آخرالزمان دینش را حفظ کند،روز قیامت خدا مقامی به او میدهد که سلمان فارسی غبطه آن را میخورد🌸 امام باقر فرمود: ای جوان،خودتو به کمتر از بهشت نفروش🌺 سلمان علی دید وسلمان شد،پیغمبر دید و سلمان شد ما کیو داریم میینیم تو جامعه امروز کو سلمان؟ کو مقداد،کو مالک 😞 خودتونو ارزون نفروشین میدونم گناه زیاد شده ، هرجا نگاه میکنی گناهه.ولی تو این شرایط دین نگه داشتن خیلی ارزشمندتره ها!✌🌸☑ استاد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @kodak_novjavan1399
شفیعه ی روز جزا یا معصومه ای زینب امام رضا یا معصومه مزار تو بود مرا یا معصومه مدینه و کرب و بلا یا معصومه ✨سالروز وفات حضرت معصومه سلام‌ الله‌ علیها تسلیت باد✨ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاک این شهر به چشمان تو عادت دارد خوش بحال نفس قم که لیاقت دارد چون تو یک روز از این کوچه گذشتی عمری زندگی در دل این شهر سعادت دارد گنبدت پر شده از کفتر و تنها دل من چون کلاغی ست که رویای زیارت دارد کوچک است آه ولی حوض تو با دریا و ... گنبدت با خود خورشید رقابت دارد… حرمت مثل نگینی است ولی در دل خاک زیر خاکی همه جا این همه قیمت دارد حرمت مثل نگینی ست در انگشتر شهر که در اطراف خودش فاضل و بهجت دارد حرم حضرت معصومه و درهای بهشت جمکران ، این همه این شهر علامت دارد ... و کجا بهتر از این شهر برایت دیگر مومن آن است که یک ذره لیاقت دارد @kodak_novjavan1399
✅عدالت ✍روزی حضرت موسی(علیه السلام) از محلی عبور می کرد. بر سر چشمه ای در کنار کوهی رسید. با آب چشمه وضو گرفت و بالای کوه رفت تا نماز بخواند. در این موقع اسب سواری به آنجا رسید و برای آشامیدن آب از اسب فرود آمد. در موقع رفتن، کیسه ی پول خود را فراموش نمود و رفت. بعد از او چوپانی رسید. کیسه را مشاهده کرد و برداشت. بعد از چوپان، پیرمردی بر سر چشمه آمد. آثار فقر و تنگدستی از ظاهرش آشکار بود. دسته هیزمی بر روی سر داشت. هیزم را یک طرف نهاد و برای استراحت کنار چشمه خوابید. چیزی نگذشت که اسب سوار برگشت و اطراف چشمه را برای پیدا کردن کیسه جستجو نمود، ولی پیدا نکرد. به پیرمرد مراجعه نمود. او هم اظهار بی اطلاعی کرد. بین آن دو سخنانی رد و بدل شد که منجر به زد و خورد گردید. بالاخره اسب سوار آنقدر هیزم شکن را زد که جان داد. حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: پروردگارا ! این چه پیشامدی بود؟ عدل در این قضیه چگونه است؟ پول را چوپان برداشت ولی پیرمرد مورد ستم واقع شد! خطاب رسید: ای موسی! همین پیرمرد، پدر آن اسب سوار را کشته بود و بین این دو قصاص انجام شد. در ضمن، پدر اسب سوار به پدر چوپان به اندازه ی پول همان کیسه مقروض بود. از این رو چوپان هم به حق خود رسید. من از روی عدل و دادگری حکومت می کنم. 📙 سفینة البحار، ج٢، ص۴٣٣ @kodak_novjavan1399
💯 👈اگر لباست به میخی گیر کند👌 به عقب بر می گردی و آن را آزاد می کنی... اکنون...👇🏻 این میخ گناهان است که به قلبت نشسته چه می شود اگر ♻️ دو قدم بسوی پشیمانی بر گردی...؟؟؟ ♻️ وخود را رها سازی..؟ ♻️ در توبه باز است... 💠از این درِ رحمت و سرنوشت ساز عقب نمانی ✿ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه نوگلان قرآنی ❇️❇️کلیپ جذاب اطفال القرآن 🍃🍃🍃🍃سوره کوثر 🌹🌹🌹🌹6بار تکرار در 6مکان جذاب و دیدنی @kodak_novjavan1399 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🌟🌟🌟🌟🌟🌟
بود یکی نبود درزمانهای خیلی خیلی قدیم یه مردی زندگی میکرد که اسمش محمد بود و پیامبر مردم بود. بچه ها حضرت محمد خیلی مهربون بود و خدا هم خیلی دوسش داشت پیامبر اون زمان بچه ای نداشت یه همسایه ی بدجنسی داشت که بچه های زیادی داشت و همیشه جلو راه پیامبر می ایستاد و اونو مسخره میکرد و میگفت پیامبر تو ابتری تو بچه نداری ولی من کلی بچه دارم پیامبر ازاودلخور نمیشد چون میدونست خدا پیامبرو فراموش نکرده و بهش کمک میکنه تو یکی از روزها خدا یه بچه به پیامبر داد که اسمشو گذاشتن ابراهیم اما بچه های عزیزم ابراهیم تو بچگی مریض میشه و چون حالش خیلی بد میشه نمیتونه زنده بمونه و میره پیش خدا اون مرد بدجنس دوباره خوشحال میشه و دوباره سر راه مسجد رفتن پیامبر یا بازار رفتنش جلوشو میگیره و همش مسخره میکنه پیامبر و پیامبرم همیشه با خدا رازو نیاز میکنه و دعا میخونه و از خدا صبر میخواد و اینکه یه بچه به پیامبر بده تااینکه یکی از روزهافرشتهای خدا اومدن پیش پیامبر و بهش گفتن ای پیامبر خدا به تو یک دختر عطامیکنه و تو باید نماز بخونی و شتر قربانی کنی در راه خدا.پیامبرم قبول میکنه. @kodak_novjavan1399