eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.2هزار ویدیو
247 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
30.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو برای بی‌حجاب بودن هم به سید حسن نصرالله نیاز داری! ــــــــــــــــــــ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ تاريخ معاصر رو بدونيم تا خيانت رو جاى دستاورد بهمون غالب نكنن این پست رو از دست ندید👌 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️به این بلاگر مشهور که فالور میلیونی داره گفتن اگه از فلسطین حمایت کنی فالورتو از دست میدی اونم اینجوری واکنش نشون داده (یعنی فالور طرفدار اسراییل زباله اس) 😏 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙کربلایی حسین طاهری ✨ کلیپ «خواب می‌دیدم...» دست به سینه بذار و سه بار بگو: صلی الله علیک یا اباعبدالله السلام علیک و رحمةالله و برکاته تو هم زائر ارباب محسوب میشی @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️پست مخصوص بانوان ⚠️خانم محترم! مصطفی صدرزاده این روزها تــویــی... ✖️خانم های ایرانی در این روزها علیه صهیونیست های آدمکش چیکار کنند؟ @kodak_novjavan1399
🌙قرار شبانه ختم زیارت عاشورا به نیابت ازشهیده معصومه کرباسی 💔 @kodak_novjavan1399
در سکوت شب نقش رؤیاهایت را به تصویر بکش ایمان‌ داشته باش به خدائی که ناامید نمی‌کند و رحتمش بی پایان است آنهائی که به بیداری خدا ایمان دارند راحت تر می‌خوابند شبتـ🌙ـون آروم خیالتون آسوده خاطرتون جمع و روزگارتون مهربان باد @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 جمعه ☀️ ۴ آبان ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۲۱ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 25 اکتبر 2024 میلادی 📎 @kodak_novjavan1399
❤️ □غَریـــــب آشنــٰـــا ⇠مـــٰــا رٰا صـــــدٰا کــُـــن ⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ز دَســـــت غُـــــصّہ؎ دل هــٰـــا، ۔۔۔ رهــٰـــا کُـــــن...⇢ ⇇أسیـــــر دَردهــٰـــا؎ انتـــــظٰاریم!!! بِہ لــُـــطفے دردهــــٰـامــــٰـان رٰا ⇠⇠دَوٰا کـــُــن...◇◇ ﴿⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سَـــــلٰام‌‌عِشـــــق‌جـٰــــانـَــــم𔘓⤹⤹﴾ أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروزجمعه۱۴۰۳/۸/۴💔 مولا؎ غریبم نبودنت، ۔۔۔ تمام روزها؎ هفتہ .. قلبم را بہ درد مےآورد..اما، جمعه کہ مےشود ؛جا؎ خـــــــالے ات طور دیگر؎ تیر مےکِشد.. بیا و با آمدنت دلها؎پر درد ما را شاد بفرما أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی‌قراری این دل چه می‌شود؟! اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت… ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت یا که محرمی شود و بین کوچه‌ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت آقا خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت با این دل سیاه و تباهم چه دل‌خوشم بر این خیال کهنه واهی، ببینمت! دارم یقین که روز وصال تو می‌رسد ذکر لبم شده که الهی ببینمت @kodak_novjavan1399
30.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماً ببینید و به نیت جهاد تبیین انتشار بدید. حاج آقا خیلی روان توضیح میدن موضوع مقاومت را @kodak_novjavan1399
50.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥شادی و نشاط چیست⁉️ 💥چگونه میتوانیم شاد باشیم⁉️ 🎙 دکتر عزیزی @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ انتقادی ما نمیدونیم..... اگه فیلترینگ برداشته بشه حتی قیمت دلار سکه طلا و لبنیات که ۳۰ درصد گرون شده بود ۴۵ درصد میاد پایین ─═┅═༅𖣔🌼𖣔༅═┅┅─ @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روی تَختم دراز کشیدم و مثل همیشه آیه الکرسی ام راخواندم و چشم هایم را بستم. باصدای پیام گوشی‌ام، نیم خیز شدم و نگاهش کردم. دختر خاله ام بود.نوشته بود: – فردا میام پیشت دلم برات تنگ شده. من هم نوشتم: –زودتر بیا به مامان یه کم کمک کن تا من برسم. ــ مگه چه خبره؟ ــ هیچی خونه تکونیه، بیا اتاق رو شروع کن تا من بیام. _باشه راحیلی.می خوای بیام دنبالت؟ ــ سعیده جان نمی خواد بیای، از زیر کار در نرو. ــ بیاو خوبی کن.میام دنبالت بعد با هم تمیز می کنیم دیگه، با تو جهنمم برم حال میده. ــ باشه پس رسیدی دم خونه‌ی آقای معصومی زنگ بزن بهم، بیام پایین... –باشه، شب بخیر. بعد از آخرین کلاس دانشگاه من و سارا به طرف ایستگاه مترو راه افتادیم. سارا سرش را به اطراف چرخاندو گفت: –کاش آرش بودو مارو تا ایستگاه می رسوندا. با تعجب نگاهش کردم. – مگه همیشه میرسونتت؟ ــ نه، گاهی که تو مسیر می بینه. حسادت مثل خوره به جانم افتاد. چرا آرش باید سارا را سوارماشینش کند. با صدای سارا از فکربیرون امدم. –کجایی بابا، آرش داره صدامون میکنه. برگشتم، آرش رادیدم. پشت فرمان نشسته بودوبا بوقهای ممتد اشاره می کردکه سوارشویم. به سارا گفتم: –تو برو سوار شو، من خودم میرم. ــ یعنی چی خودم میرم. بیا بریم دیگه تو و آرش که دیگه این حرف ها رو با هم ندارید که... باشنیدن این حرف، با چشم های گرد شده نگاهش کردم و گفتم: –یعنی چی؟ کمی مِن ومِن، کردو گفت: –منظورم اینه باهاش راحتی دیگه. عصبانی شدم، ولی خودم را کنترل کردم وبدون این که حرفی بزنم، راهم را ادامه دادم. سارا هم بدون معطلی به طرف ماشین آرش رفت. صدای حرکت ماشین نیامد، کنجکاو شدم. برای همین به بهانه‌ی این که می خواهم بروم آن سمت خیابان سرم را به طرف ماشین آرش چرخاندم. آرش در حال حرف زدن با سارا بود. سارا صندلی جلو نشسته بود، واین موضوع عصبی ترم کرد و بغض سریع خودش را باسرعت نور به گلویم چسباند. پاتند کردم طرف ایستگاه. نزدیک ایستگاه بودم که صدای آرش را شنیدم. –خانم رحمانی. برگشتم دیدم با فاصله از ماشینش ایستاده. سارا هم دلخور نگاهم می کرد. با دیدن سارا دوباره عصبی شدم و بی توجه به آرش برگشتم و از پله های مترو با سرعت پایین رفتم. به دقیقه نکشید که صدای گوشی ام بلند شد، آرش بود.جواب دادم. ــ راحیل کجا میری؟ مگه قرار نبود... دیگر نگذاشتم حرفش را تمام کند، شنیدن اسم کوچکم از دهنش من را سر دو راهی گذاشت، که الان باید داد بزنم بابت این خودمانی شدنش یانه، با صدایی که سعی در کنترلش داشتم گفتم: –آقا آرش من الان کار دارم انشاالله یه وقت دیگه. گوشی را قطع کردم. تمام مسیر خانه‌ی آقای معصومی فکرو خیال دست از سرم برنمی داشت، آنقدر بغضم را قورت داده بودم که احساس درد در گلویم داشتم. با خودم گفتم: این حس حسادته که من را به این روز انداخته. مدام باخودم فکر می کردم کاش خودم را بیشتر کنترل می کردم و عادی تر برخورد می کردم. دیگر رسیده بودم سر کوچه که دوباره صدایش را شنیدم. شوکه شدم، او اینجا چیکار می کرد؟ 🍁به قلم‌لیلافتحی‌پور🍁 @kodak_novjavan1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 "وصیت‌نامه تأثیربرانگیز یحیی سنوار" 🔹 من یحیی هستم، فرزند پناهنده‌ای که تبعید را به وطن موقت و یک رویا را به نبرد ابدی تبدیل کرد. @kodak_novjavan1399