eitaa logo
نکات اخلاقی، تربیتی نوجوانان و جوانان🌸
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
8.5هزار ویدیو
251 فایل
عشق یعنی دعای خیر امام زمانت همراهت باشه 🌸شعر 💮داستان های مذهبی و کودکانه ⚘کلیپ های صوتی و تصویری 💐و کلی مطالب آموزنده و زیبا ارتباط با مدیر بصورت ناشناس❤ https://daigo.ir/secret/9432599130 التمـــــ🌸ـــــآس دعا
مشاهده در ایتا
دانلود
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت زیبا و دلنشین سوره زلزال💐💐💐💐💐 توسط قاری نوجوان جواد فروغی ازدست ندین ✨⚡️🍀⚡️✨⚡️🍀⚡️✨⚡️🍀🍀⚡️✨ آنگاه كه درون خويش را از خود تهي يافتي و بيرون از خويش را خالي از خدا،قرآن بخوان @kodak_novjavan1399 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن سوره زلزال آموزش تدبری سوره برای کودکان و نوجوانان 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 @kodak_novjavan1399 🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. 1⃣به یکی از سمت راستی‌ها گفت: «تو کیستی؟» گفت: «عقل.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «مغز.» 2⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «مهر.» پرسید: «جای تو کجاست؟» گفت: «دل.» 3⃣از سومی پرسید: «تو کیستی؟» گفت: «حیا.» پرسید: «جایت کجاست؟» گفت: «چشم.» 4⃣سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟» جواب داد: «تکبر.» پرسید: «محلت کجاست؟» گفت: «مغز.» گفت: «با عقل یک جایید؟» گفت: «من که آمدم عقل می‌رود.» 5⃣از دومی پرسید: «تو کیستی؟» جواب داد: «حسد.» محلش را پرسید. گفت: «دل.» پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟» گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.» 6⃣از سومی پرسید: «کیستی؟» گفت: «طمع.» پرسید: «مرکزت کجاست؟» گفت: «چشم.» گفت: «با حیا یک جا هستید؟» گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.» -------------------------- 📚 @kodak_novjavan1399
39.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پهلوانان 🇮🇷 این قسمت: فتوت نامه جوانمردی 🔮 @kodak_novjavan1399
🌺🌺🍃🍃🍃🍃🌺🌺 قسمت هشتم زندگينامه طالوت و داوود (ع ) 🌺🌺🍃🍃🍃🍃🌺🌺 🌺🌴فلسطینى‏ها براى نبرد با بنى‏اسرائیل سپاهیان خود را گردآوردند و طالوت و نیروهاى بنى‏اسرائیل در برابر آنها قرار گرفتند. 🌺🌴هر لشکر برفراز کوهى مستقر بود و میان دو سپاه دشتى هموار قرار داشت. 🌺🌴 چند روزى سپرى شد و هیچ یک از دو لشکر جرأت حمله به دیگرى را نداشت، در این هنگام مردى قوى هیکل و زشت چهره به نام جالوت (جلیات) غرق در اسلحه از اردوگاه فلسطینى‏ها خارج شد 🌺🌴 و نیزه‏اى بزرگ در دست داشت. جلیات پس از بیرون آمدن، وسط دشت قرار گرفت و بر سپاهیان بنى‏اسرائیل بانگ زد تا شخصى را براى مبارزه او برگزیده و به میدان بفرستند 🌺🌴و گفت: اگر فرد مبارز شما بر ما غلبه یافت، ما همگى به بردگى او درخواهیم آمد و اگر من بر او فایق آمدم و او را کشتم، شما به بردگى ما درخواهید آمد. 🌺طالوت و سپاهش از شنیدن سخنان جلیات بیمناک گشتند و از برابرى با او خوددارى کردند و او تا چهل روز پیوسته صبح و شام آنها را به مبارزه مى‏طلبید، 🌺🌴طالوت وعده داده بود، هر کس جلیات را بکشد، به او مال فراوان بخشیده و دخترش را به ازدواج وى درخواهد آورد. 🌺🌴مردى از بیت لحم به نام <یسىّ» که داراى سه پسر بود و آنها براى مبارزه در کنار طالوت در سپاه وى حضور داشتند 🌺🌴و چهارمین فرزندش را که داود نام داشت، نزد برادران خود فرستاده بود تا حال آنها را جویا شود. 🌺🌴داود ملاحظه کرد که جلیات مبارز مى‏طلبد و مردم از بیم و ترس او از برابرى با وى خوددارى مى‏کنند 🌺🌴 و جلیات به آنها ناسزا گفته و آنان را مورد نکوهش و اهانت قرار مى‏دهد، لذا غیرت و مردانگى داود به حرکت درآمده و از طالوت خواست بدو اجازه دهد تا براى نبرد با جلیات به میدان رود. ادامه داستان در قسمت بعد ... 🍃 🌼🍃 @kodak_novjavan1399
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مهدوی 🎙استاد 💢 در عصر غیبت باید چه کاری انجام داد تا (عجل الله) ظهور کند⁉️ 🔸بسیار‌شنیدنی‌و‌تاثیرگذار👌 @kodak_novjavan1399 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 وقتی شیطان اَمر خدا را اطاعت کرد زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت و در بخش حرف‌دل مردم رادیو از خدا درخواست کمک کرد. مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا را فرستاده، بگو کار شیطان است. وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد. @kodak_novjavan1399
گنجشکی به خدا گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیم سر پناه بی کسی‌ام بود طوفان تو آن را از من گرفت! کجای دنیای تو را گرفته بودم؟ خدا در جواب گفت: ماری در راه لانه ات بود تو خواب بودی، باد و باران را گفتم لانه ات را واژگون کند آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی‌ام برخواستی! مردی به قصرها و خانه‌های زيبا مینگريست. به دوستش گفت: وقتی اين همه اموال رو تقسيم میکردند ما كجا بوديم؟ دوست او دستش را گرفت و به بيمارستان برد و گفت: وقتی اين بيماری‌ها رو تقسيم میکردند، ما كجا بوديم؟ خدايا حُکم و حِکمت در دست توست! واسه داده ها و نداده هات شُكر @kodak_novjavan1399